گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: یکسال از شهادت «سپهبد حاج قاسم سلیمانی» میگذرد و هر روز شاهد تولیدات فرهنگی خودجوش و مردمی با محوریت ایشان هستیم؛ طی یکسال گذشته دهها کتاب شعر و خاطره درباره این قهرمان ملی کشور وارد بازار نشر شده است که گوشهای از فداکاری و وطندوستی او را تداعی میکند.
«فاطمه علیپور دهاقانی» یکی از دهها نویسنده خودجوشی است که کتاب «سرباز ولایت» را درخصوص شهید سلیمانی منتشر کرده است؛ این نویسنده جوان در کارنامه فعالیتهایش حدود ۷۰ کتاب را با موضوع شهدا و انقلاب اسلامی تالیف کرده است؛ نگاه آسیبشناسانه به موضوعات و مشکلات و ارائه راهکار برای رفع آنها را میتوان از ویژگیهای آثار او دانست؛ کتاب «سرباز ولایت» آخرین تالیف این نویسنده جوان را بهانهای برای گفتوگو با وی قرار دادیم که در ادامه تقدیم میکنیم.
دفاعپرس: کمی خودتان را معرفی کنید و از ورود به جریان نویسندگی برایمان بگویید؟
آغاز ورود من به بحث نویسندگی مربوط به سال ۱۳۸۸ بود؛ اول کار را با کتابهای شهدا شروع کردم؛ سال ۸۸، سال اولی بود که من دانشگاه میرفتم. البته فضای سیاسی آن سال هم مزید بر علت شد؛ فعالیتها و جوی که با بچهها در دانشگاه داشتیم نیز در این امر موثر بود چراکه در فضای آشفتهای قرار گرفته بودیم.
در ابتدای حضور در دانشگاه عضو بسیج دانشجویی بودم و در رابطه با موضوعات کتاب فعالیت داشتم، اما این فعالیتها تا بهمنماه ۸۸ بود چراکه بعد از آنکه فضای سیاسی دانشگاه فروکش کرد، جمع دوستانه ما نیز در انجام فعالیتهای فرهنگی به پایان رسید و ادامهدار نبود.
بعد از ایام ۸۸ هرکدام از بچههای بسیج دانشجویی فعالیتی را ادامه دادند که مسیر من در نوشتن کتاب رقم خورد؛ ابتدا این کار زمانی با جمعآوری و گردآوری خاطرات و اطلاعات، برای نگارش کتاب شهدا کلید خورد که برای برنامههای دانشگاه نیاز به محتوای هدفمند داشتیم.
دفاعپرس: اولین کتاب شما در این مسیر مربوط به چه شهیدی بود؟
اولین کتاب من «۱۰ گفتمان» بود که دربرگیرنده مجموعه وصایای شهدای شهرستان دهاقان بود. من در این کتاب وصیتنامههای تمام شهدای شهرستان را که تقریبا مربوط به ۴۵۰ شهید بود را در ۱۲ فصل تقسیمبندی کرده بودم. وصیتنامهها را در این مجموعه موضوعبندی کردم چراکه دانشجو علاقهمند به مطالعه کم و مفید است؛ من هم وقتی دیدیم کسی حوصله مقدمه خواندن را ندارد و بهدنبال اصل مطلب است، چنین روشی را پیش گرفتم، چون معتقدم نسل جوان بهدنبال مطلب ساندویچی است و حوصله حاشیهپردازی ندارد.
من در این کتاب ۱۲ عنوان و موضوع قرار دادم و وصیتنامهها با نگاه به موضوعات مطالب را تهیه کرد؛ در این کتاب موضوعاتی همچون ولایت، سیاست، نماز جمعه و ... را تقسیمبندی کردم و پاراگرافهای مهم وصیتنامههای شهدا که مربوط به آن بود را جداسازی میکردم. در کنار این کتاب دیگر بهنام «مسافران عرش» را کار کردم.
دفاعپرس: موضوعبندی کتاب «۱۰ گفتمان» ربطی به فضای سیاسی سال ۸۸ داشت؟
یکی از دلایلی که موجب نوشتن این کتاب شد فضای همان سال بود؛ یعنی متوجه شدم جوانان ما بصیرت آنچنانی ندارند. قبل از ورود به دانشگاه فکر میکردم همه مثل من فکر میکنند، اما زمانی که با جریانات سال ۸۸ روبرو شدم متوجه تفاوت طرز فکرها شدم. همین مسئله باعث این ایده شد که باید چیزی را بنویسیم که مفید باشد.
در ایام دانشگاه دانشجوها کتابهای خلاصه دروس را خریداری میکردند و برای امتحان مطالعه میکردند که این حرکت برای من سوال بود که چرا آنها کتاب درسی را نمیخوانند لذا متوجه شدم دانشجوها کتاب حجم بالا نمیپسندد و جرقه ایده نوشتن وصیتنامه شهدا در همین فضاها شکل گرفت و فصلبندی آن هم متناسب با جریان فتنه ۸۸ بود.
دفاعپرس: جمعآوری این وصیتنامه شهدا را ابتدا برای انتشار در فضای دانشجویی آماده کردید یا اینکه قصد چاپ کتاب داشتید؟
ابتدا در بسیج دانشجویی تصمیم داشتیم که برای سفر راهیان نور که خیلی مورد استقبال دانشجویان قرار میگرفت بستههای فرهنگی را خودمان تولید کنیم، تاکیدمان روی بصیرتافزایی دانشجوها بود. در ابتدا بسیج دانشجویی بستههایی فرهنگی را به دانشجویان جدیدالورود هدیه میداد که کاربرد زیادی نداشت درحالی که در این فعالیتها باید هوشفرهنگی داشته باشیم بخاطر همین پیشنهاد تهیه کتابهای جیبی با داستانهای کوتاه را ارائه کردیم.
کتاب «مسافران عرش» که همزمان با «۱۲ گفتمان» بهچاپ رسید، خاطراتی گزیدهای از شهدا بود که موضوعبندی نداشت. این کتابها را در اردوهای دانشجویی هدیه میدادیم و بهعنوان بستههای فرهنگی توزیع میشد. بعد از انتشار این دو کتاب و با آرام شدن فضای دانشگاهها در سال ۸۸، فرصت بیشتری را برای نوشتن کتاب پیدا کردم.
دفاعپرس: رشته دانشگاهی و تحصیلی شما مرتبط با کار نویسندگیتان بود؟
رشته دانشگاه من روانشناسی است که با کار کتاب مرتبط است. بخاطر همین کارهای روانشناسی نوع برخورد با خانوادهها و خیلی از مسائل که مربوط به شهدا بود را خوب بلد بودم. مثلاً در جریان نگارش زندگینامه یکی از شهدا با همسر ایشان که زندگی بسیار پردردی داشت آشنا شدم. اشکهای او در جریان جاری شد و بهشدت گریه کردند و گفتند: «۳۰ سال است که نمیتوانم گریه کنم؛ دکتر به من گفته بود تا زمانی که گریه نکنم، وضعیت روحی خوبی نخواهم داشت».
او گفت در جریان همان مصاحبهها و احساس راحتی که پیدا کردم بغض ۳۰ سالهام ترکید و گریه کردم. بعد از نگارش کتاب آرامشی وارد زندگی وی شد و از لحاط روحی آرامش پیدا کرد. این موضوع خیلی برای رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان دهاقان جالب بود. البته موضوع برای من که تحصیلکرده رشته روانشناسی بودم موضوع قابل فهم و درک بود و معتقدم اگر چنین مصاحبههایی توسط کارشناسان روانشناسی صورت بگیرد موجب تخلیه هیجانی خانوادههای شهدا خواهد شد چراکه خاطرات و مشکلات و سرگذشت آنها گفته میشود و موجب آرامش خاطر راوی خواهد شد.
دفاعپرس: مسیر زندگی شما با این فعالیتها عوض شد و وارد عرصه کتاب و نشر شدید؟
بله؛ ابتدا من کتابها را بهصورت گردآوری کار میکردم و سواد زیادی در این حرفه نداشتم، اما در ادامه کار وارد عرصه داستان نویسی شدم. همان زمان که همسر شهید قصه زندگیاش را برایم بازگو میکرد من قصه او را بهصورت رمان مینوشتم تا قالب جدیدی را به مخاطب ارائه کرده باشم.
کتابهای شهدا در ابتدا بهدلیل اینکه خاطره خاطرهای بیان میشد، مخاطبین خاص و محدودی داشت؛ یکسری ارگانهای خاص برای گرفتن بودجههای فرهنگی و یا سفرهای راهیان نور و یا دورههای آمادگی دفاعی کتابهای خاطره را به بچهها هدیه میدادند و بهنظرم این نوع کتابها را بچههای دورههای ابتدایی میپسندند، اما دبیرستانیها و دانشجوها علاقهمند هیجان و ماجراجویی هستند که بخاطر همین قالب رمان را دنبال میکنند. روایت سختیهای خانوادههای شهدا و اتفاقاتی که در زندگی آنها وجود دارد برای مخاطب رمان جذاب است، اما خاطره وضعیت خنثی دارد و جذابیت آن برای بچههای نوجوان است.
کتاب «سوره محمد را بخوان» کاری بود که آن را بهصورت رمان کوتاه نوشتم؛ این کتاب زندگی دو دوست شهید است که پس از ازدواج هردو شهید میشوند و ماجراهای جذاب دیگری را بههمراه دارد که نکات روانشناسی در آن قرار داده شده که مربوط به گفتار درمانی است. در ماجراها و داستانهایی این رمان برای مخاطب جوان و دانشجو جذاب است.
اثر دیگری از شهدای شهرضا کار کردیم که در آن زندگی جالبی را در قالب رمان بهنگارش درآوردم؛ در این کتاب روایت فرزند شهیدی است که بعد از ازدواج مادر خود، با ماجراهایی روبرو میشود. این کتاب نیز برای نشان دادن واقعیت این مسئله است که در جامعه فکر میشود زندگی خانوادهها و فرزندان شهدا خوب و از لحاظ مالی تامین شده، اما هیچ گاه اشارهای به مشکلات آنها نشده است.
ریشه این مشکل نیز به دلیل انعکاس غلطی است که نویسندگان از زندگی فرزندان شهدا داشتهاند و همه چیز را گل و بلبل نشان دادهاند و واقعیتهای زندگی آنها را سانسور کردهاند چراکه طبیعتاً در زندگی این قشر نیز تلخی و شیرینیهای زیادی وجود دارد لذا دید مردم نسبت خانوادههای شهدا، با نگاه «مرفهین بیدرد» است. این نوع نگاه سطی و ظاهری است درحالی که این خانوادهها با مشکلات زیادی روبرو هستند و بیان این واقعیتها خیلی مهم است که باید با نگاه همهجانبه به آن پرداخته شود.
دفاعپرس: ورود شما از خاطره نویسی به عرصه داستان چطور بود و در این مسیر دوره و آموزش خاصی را پشت سر گذاشتید؟
من برای ورود به عرصه داستاننویسی دورههای مختلفی را شرکت کردم که مهمترین و تاثیرگذارترین آنها دورهای بود که توسط بسیج هنرمندان برگزار شد. در مقطعی بسیج هنرمندان دورههای مختلفی را در عرصههای تئاتر و نویسندگی و ... را برگزار میکرد؛ من در آن ایام در دورههای داستاننویسی شرکت کردم. در ادامه دورههای تکمیلیتر را در موسسات سپری کردم، اما بهنظرم بهترین و تاثیرگذارترین این دورهها کلاسهای بسیج هنرمندان بود که طبق سرفصلهایی آموزش داده میشد.
دفاعپرس: فضای نوشتن از شهدا در شهرستانها چطور است و در این مسیر چه سختیهایی وجود دارد؟
بهنظرم نوشتن خاطرات شهدا در شهرهای بزرگ خیلی راحتتر از نوشتن در شهرهای کوچک است؛ لذا فکر میکنم اگر نویسنده کار را در شهرهای کوچک شروع کند بخاطر سختیها و مشکلاتی که در این شهرها وجود دارد، آبدیدهتر خواهد شد. در این فضاها اگر کتابی درباره یک شهید نوشته شود طیف گستردهای از مسوولین محلی و خانواده شهید و اقوام و دوستان باید درباره ابعاد مختلف کتاب نظر بدهند و همه ادعای نویسندگی دارند؛ این مسائل مانع پیشرفت کار خواهد بود البته برای نویسنده سازنده خواهد بود و موجب پیشرفت او شود.
در این مناطق همانطور که استقبال برای نگارش کتاب وجود دارد، مخالفینی هم وجو دارند. این مخالفتها بخاطر حسادت و رقابتهاست. برخی فکر میکنند اگر کتابی برای یک شهید نوشته شود حتماً قرار است پول و حقوقی به نویسنده تعلق گرفته شود و شغلی حاصل شود؛ همه این مشکلات وجود دارد، اما این حرفها بخاطر ارادت من به شهدا هیچ تاثیری بر انگیزهام نداشته است و راه را ادامه دادهام.
من تا بهامروز هیچ پولی بخاطر نوشتن کتاب شهدا از خانوادههای آنها طلب نکردهام درحالی که اکثر نویسندگان صفحهای ۴۰ هزار تومان هزینه نوشتن از خانواده شهدا دریافت میکنند. البته بخاطر اینکه از خانوادههای شهدا پولی دریافت نمیکنم متضرر شدهام؛ مثلا در پروژهای که قرار بود برای یک شهید کتابی نوشته شود و در مراحل پایانی کار که کتاب به مرحله چاپ رسیده بود خانواده محتویات کتاب را تایید نکردند و بعد از حدود یک ماه این کتاب به اسم انتشارات دیگری چاپ شد و متوجه شدم آن انتشارات برای چاپ این کتاب مبلغی را به خانواده شهید پرداخت کرده بود و خانواده متن بنده را به نام خودشان در اختیار آن نشر قرار داده بودند و بااینکه کتاب را من نوشته بودم، اما چنین سرنوشتی پیدا کرد. البته من کار را با نیت شهدا انجام میدهم و هیچگاه بهدنبال اسم خودم نبودهام لذا مهم انتشار نام شهداست، ولی در این زمینه خاطرات تلخ و شیرینی در بحث کتاب وجود داشته و در این مسیر آبدیده شدهایم.
دفاعپرس: ظاهراً شما مدیر یک انتشارات هستید؛ چه چیزی باعث شد بهفکر دریافت مجوز انتشارات باشید؟
با افزایش تعداد عناوین کتابهایم مراجعه من به ناشر همیشه یکی از چالشها محسوب میشد؛ گاهی باید چندین ساعت برای مراجعه به ناشر وقت میگذاشتم که کار سختی بود. برای اینکه بتوانم کارها را زودتر و بهتر انجام دهم درخواست انتشارات «کاشف علم» را دادم که بخاطر جناحبندی که وجود داشت اوایل به من که درباره شهدا و فضاهای انقلاب کار میکردم مجوز نمیدادند! و تقریباً چهار سال در نوبت دریافت مجوز قرار گرفتم و با اینکه شرایط دریافت مجوز را داشتم، اما هربار بهانهای را مانع این مجوز قرار میدادند که در نهایت با حضور یک مسوول جدید، کارهای ثبت نهایی این انتشارات انجام شد.
دفاعپرس: آخرین فعالیت شما کتابی مربوط به شهید سلیمانی است درباره آن بگویید؟
کار کتاب حاج قاسم را پیش از شهادت ایشان و حدود یکسال و نیم پیش شروع کردیم. ابتدا میخواستیم کتاب را در قالب داستان پیش ببریم که به دلیل شرایط خاص آن زمان امکانش نبود لذا روی سخنرانیهای ایشان متمرکز شدیم. بخاطر این ارتباطی که با خانوادههای شهدا به واسطه مشاوره خانواده داشتم شاهد بودم که آنها چقدر با ذوق از سردار سلیمانی سخن میگویند، اما شناختشان از شهید سلیمانی سطحی و کم بود.
اکثر خانوادههای شهدا حاج قاسم را در حد یک اسم میشناختند و هیچ بینش و سوادی نسبت به او وجود نداشت. من کتابی تحت عنوان «رسالت زینبی» نوشته بودم؛ و معتقد بودم هر همسر شهید یک رسالت زینبی دارد که باید ادامه دهنده راه شهید باشد، ولی همه اینها با بصیرت و شناخت اتفاق میافتد. وقتی یک همسر شهید نمیتواند درباره حاج قاسم با فرزند خود صحبت کند قطعاً درباره تببین مسیر همسر شهید خود و اثبات حقانیت آن برای فرزنداش با چالش روبرو میشود چراکه دانش و اطلاعاتی ندارد.
اکثر کتابهای من که در چند سال اخیر بهچاپ رسیده با پشتوانه روانشناسی به موضوعات پرداخته است، یعنی آسیبشناسانه و با هدف نوشته شدهاند. در گذشته تنها هدفم نوشتن از شهدا بود، اما در ادامه مسیر گسترده دید بیشتر به موضوعات داشتم و ابتدای نوشتن کتاب ابتدا بحث آسیبشناسی را پیش میگرفتم. آخرین کتابی که در این زمینه نوشتم «زندگی دوباره» است، در این کتاب به این پرسش پاسخ داده شده که چرا باید همسران شهدا مجدد ازدواج کنند و این ازدواج چه تاثیری بر زندگی او خواهد داشت. این کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است و ماحصل تجربیات زیادی است که در جلسات مشاوره با همسران شهدا به دست آوردهام.
در کتاب حاج قاسم نیز ابتدا آسیبشناسی انجام دادم و از خانواده شهدا و مردم عادی نکاتی را دریافت کردم؛ اینکه همه آنها حاج قاسم را دوست داشتند، ولی نسبت به ایشان شناخت نداشتند. ما یک آدم را زمانی میتوانیم بهدرستی بشناسیم که درباره گفتهها، نظرات و دیدگاههای و آگاهی داشته باشیم؛ برای اینکه بصیرت افزایی و آگاهی مردم عادی و خانوادههای شهدا را نسبت به شهید سلیمانی بالا ببرم تمام سخنرانیهای ایشان از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۸ قسمتبندی و فصلبندی کردم.
در این مجموعه سخنرانیهای حاج قاسم درباره سیاست، برجام، داعش، انتخابات، شهدای مدافع حرم و ... را تنظیم کردم؛ همان روشی که در گذشته درباره کتاب «۱۲ گفتمان» انجام داده بودم را تکرار کردم چراکه میخواستم دیدگاه و عقاید ایشان را منعکس کنیم. وقتی دیدگاه ایشان درباره برجام را جاهایی مطرح میکردم خیلیها اظهار بیاطلاعی میکردند.
دفاعپرس: چه خصوصیت و ویژگیهایی را میتوان برای این کتاب قائل بود؟
این کتاب بهشیوهای طراحی شده است که میتوان از آن بهعنوان منبع برای مسابقه کتابخوانی استفاده کرد. این مسئله مهمی است چراکه درباره رمان و داستان چنین تدبیری سخت است و مخاطب آن خاص میشد و از طرفی شناخت از شهید سلیمانی رقم نمیخورد چراکه بیشتر روایت زندگی در کتاب انعکاس داشت درحالی که افرادی همچون شهید سلیمانی ابتدا بایستی بهخوبی شناخته شوند و جامعه با افکار ایشان آشنا شود و سپس زندگینامه این شهید بزرگ منتشر شود. شناخت دیدگاه و عقاید و نقطهنظرات شهید سلیمانی در ابتدا ضروری بهنظر میرسد و در ادامه این بحث نوشتن زندگینامه از ایشان اهمیت پیدا میکند.
نوشتن از شهید سلیمانی بسیار سخت است چراکه برای نوشتن از چنین شخصیتهایی لازم است نویسنده بر زندگی او احاطه کامل داشته باشد، ولی درباره صحبتهای ایشان که کتابش منتشر شده است چهار بار کار ویرایش را انجام دادیم و کتاب را به افراد مختلف ارائه کردیم تا متن را تایید کنند و در انتها حدود ۶۰ سوال از متن کتاب تهیه شد و پرسشنامهای را آماده کردیم و به مراکز مختلف برای برگزاری مسابقه ارائه کردیم. در این کتاب کلیدیترین دیدگاههای حاج قاسم که لازم است مردم از آنها اطلاع داشته باشند استخراج شد.
این کتاب با توجه به هوش چندگانهای که مردم دارند، متناسب با ذائقه همه مردم عادی است چراکه شهید سلیمانی خودشان دارای بیانی سهل و ممتنع بودند که برای مردم جذاب و دلنشین بود و مردم عادی و نخبگان بهخوبی متوجه آن میشدند لذا بهترین منبع و مرجع برای انعکاس دیدگاههای حاج قاسم، سخنان خودشان بود که ما در این کتاب از آن الهام گرفتیم.
انتهای پیام/ ۱۲۱