تعلیم و تربیت در گام دوم انقلاب اسلامی - 5؛

ضعف‌های بنیادین محیط مدرسه در تعلیم و تربیت دانش آموزان

بسیاری از نهاد‌های خصوصی بر مبنای این اصل اساسی که «هیچ گاه روند آموزشی مدارس پاسخگوی آزمون‌های سرنوشت ساز دانش آموزان نیست» فعالیت می‌کنند و آنچه علاوه بر این موارد غیرقابل درک است موازی‌کاری فرهنگسراها و مجموعه‌های مردم نهاد فرهنگی و هنری است.
کد خبر: ۴۳۸۲۲۳
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۵:۱۰ - 23January 2021

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ محمد امیدبخش؛ اگر بخواهیم روش آموزشی را در نظام تعلیم و تربیت متحول کنیم و فرزندانمان را نه فقط با «خلاقیت» و «ایمان» آشنا کنیم بلکه آن‌ها را خلاق و مومن تربیت کنیم، لازم است که در خصوص بستر تحقق این رویکرد نو تصمیمات جدیدی بگیریم!

اگر روش آموزشی نوین که «اندیشه محور» است و از تکرار‌ها و انبوه اطلاعات بی مصرف عاری است بخواهد اجرا شود نیازمند محیطی است که راه فکر در آن بسته نیست و فرصت کافی برای خلاقیت و نقد و آزادی لازم برای حریت وجود دارد.

مدارس موجود از چند جهت نقصان جدی دارند و ثمردهی فعالیت تربیتی را مختل می‌کنند؛

۱) مدارس در شرایط کنونی محیطی مناسب جهت تولید ایده‌های خلاق و اندیشه‌های نو نیست! یکی از مهم‌ترین علل آن هم تعداد بالای دانش آموزان در یک مدرسه است که فرصت کافی را در فضای رقابتی شدید از دانش آموز می‌گیرد و البته این رقابت هم رو به هدفی تهی و جعلی دارد که آزمون‌ها و شیوه‌های ارزیابی معیوب عامل ایجاد آن است. در چنین شرایطی مدرسه ناچار است برای دوری از ناهماهنگی و بی نظمی سیستمی جبری را تحمیل کند که هیچ زمینه تفاهمی با دانش آموزان ندارد.

این عدم تفاهم-مخصوصا در پایه‌های بالا- به این معناست که دانش آموزان هیچ درکی از چرایی قوانین سفت و سخت مدرسه ندارند و آن‌ها را مضر و مخل به آرامش خود میدانند فلذا محیط مدرسه علاوه بر اینکه محیطی است ناکارآمد برای بارور کردن اندیشه ها، مکانی است که دانش آموز احساس رفق و صمیمیتی در آن ندارد! این درحالی است که یکی از ارکان تربیت، رفق و محبت میان مربی و متربی است و مدرسه به دلیل فضای محدود و اسکولاستیک (مَدرَسی) خود یک رکن اساسی تربیت را از دست می‌دهد.


۲) ایراد جدی دیگر مدارس فعلی برکنار کردن خانواده از مسئولیت‌های تربیتی است. تصور غالب چنین است که با ورود دانش آموز به مدرسه دیگر لازم نیست والدین دغدغه‌ای برای تعلیم و تربیت فرزند خود داشته باشند! از طرفی خانواده ها-مخصوصا در پایه‌های پایین تر- تبدیل به خدمتگزاران مدرسه می‌شوند که منویات مدرسه را بر فرزند خود دیکته میکنند. چنین خانواده‌ای با انصراف از تفکر و تامل در آینده تربیتی فرزند خود صرفا به تفریح و سرگرمی فرزند خود مشغول میشود.

این درحالی است که نقش بی بدیل خانواده در تربیت هم از سوی نظام تربیتی اسلام و هم از سوی عقل سلیم غیرقابل انکار است! و این موضوع باید مورد بررسی قرار بگیرد که چرا در عین حال که ارتباط فرزندان و والدین در اوج «رفق» و «اطاعت» است در رویکرد موجود آموزش و پرورش مدنظر قرار گرفته نشده است؟!

۳) یکی دیگر از رویکرد‌های غلط آموزش و پرورش ایجاد فضایی در سطح آموزشی و تربیتی کشور است که باعث شده است فعالیت‌های بسیاری از نهاد‌های آموزشی و فرهنگی کشور نسبت به برنامه‌های های آموزش و پرورش موازی باشد! بسیاری از نهاد‌های خصوصی بر مبنای این اصل اساسی که «هیچ گاه روند آموزشی مدارس پاسخگوی آزمون‌های سرنوشت ساز دانش آموزان نیست» فعالیت میکنند و مبالغ هنگفتی از این طریق بدست می‌آورند.

اما آنچه علاوه بر این موارد غیرقابل درک است موازی کاری فرهنگسراها، مجموعه‌های مردم نهاد فرهنگی و هنری و مجموعه پرظرفیت بسیج و مساجد است! در این مجموعه‌ها علاوه بر فعالیت در رشته‌هایی که مدارس به دلیل عدم استعدادیابی توجهی به آن ندارند، در مواردی که مفاد درسی آن در آموزش و پرورش موجود است، کار می‌شود؛ به عنوان مثال قرائت و ترجمه قرآن علاوه بر آن که ساعت‌ها در مدارس تدریس می‌شود و به شدت در نتیجه دهی ضعیف است، در مساجد و مجموعه بسیج مورد توجه است و همچنین تشکل‌های مردمی و نیز فرهنگسرا‌ها نیز به آن می‌پردازند. دروسی مثل طراحی، حرفه و فن، دین و زندگی و حتی علوم تجربی دچار ایراد مشابه هستند.

با این حال، اما در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اشاراتی مبنی بر تغییر در بستر و نهاد‌های متکفل تربیت و تعلیم شده است؛

۱) بازنگری و بازتولید برنامه‌ها و محتوای آموزشی و روش‌های تربیتی برای «درونی سازی» و تعمیق و ترویج فرهنگ حیا، عفاف و حجاب (راهکار ۱-۳، هدف‌های عملیاتی و راهکارها)

استفاده از ظرفیت برنامه‌های درسی، منابع آموزشی، شبکه ملی اطلاعات، کتابخانه، فرصت اردو‌ها و فعالیت‌های برون مدرسه به ویژه مساجد و کانون‌های مذهبی برای تقویت معرفت و باور به معارف الهی به ویژه اعتقاد به توحید و معاد و ولایت و انتظار با رویکرد قرآنی، روایی و عقلانی در دانش آموزان (راهکار ۸-۲، هدف‌های عملیاتی و راهکارها) 

[۱]۲) جلب مشارکت سازنده و اثربخش خانواده‌ها در حفظ، تعمیق و اشاعه حیا، عفاف و پوشش دانش آموزان (راهکار ۳-۳، هدف‌های عملیاتی و راهکارها)

آموزش و ارتقای مدیریت خانواده در استفاده از ابزار رسانه در محیط خانواده همسو با اهداف نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی (راهکار ۱-۴، هدف‌های عملیاتی و راهکارها)

[۲]تدوین برنامه جامع مشارکت خانواده و نهاد‌های تربیتی و آموزشی برای تقویت فرهنگ تربیتی خانواده و تحقق شایسته‌های پایه دانش آموزان (راهکار ۳-۴، هدف‌های عملیاتی و راهکارها)

[۳] تقویت و توسعه تعاملات نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی با جامعه و سایر دستگاه‌ها و نهاد‌ها از طریق گسترش ساختار تلفیقی و مسئله محور در ضمن طراحی و اجرای برنامه‌های درسی (راهکار ۲-۶، هدف‌های عملیاتی و راهکارها)

[۴]نهادینه سازی و تقویت همکاری مدرسه با مراکز فرهنگی و علمی محله به ویژه مسجد و کانون‌ها مذهبی و حوزه‌های علمیه و مشارکت فعال مدیران، معلمان و دانش آموزان در برنامه‌های مرتبط محله و نیز حضور نظام‌مند و اثربخش روحانیون توانمند و مبلغان مذهبی با تجربه در مدرسه (راهکار ۲-۷، هدف‌های عملیاتی و راهکارها)

[۵] این موارد بخشی از راهکار‌ها و اهدافی است که در سند تحول بنیادین حول موضوع بستر تعلیم و تربیت مطرح شده است و به ترتیب در مواضع سه گانه نقصان مدارس راهگشاست! اکنون باید منتظر بود که مدیران وزرات آموزش و پرورش با وجود فرصت‌های قانونی و اقبال مراکز فرهنگی و مساجد و طرح‌های عظیم بسیج محلات، چه اقدامی می‌کنند؟! و آیا هنوز هم پس از چهار دهه از حرکت انقلاب اسلامی خانواده‌های ایرانی به مدارس ژاپن و کشور‌های اسکاندیناوی و دانش آموزان تربیت شده آن‌ها با غبطه و حسرت نگاه کنند؟!

[۱]. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، ص ۳۵
[۲]. همان، ص ۳۶
[۳]. همان، ص ۳۷
[۴]. همان، ص ۳۹
[۵]. همان، ص ۴۱

انتهای پیام/ ۱۲۱

نظر شما
پربیننده ها