به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی به این واقعیت تاریخی یعنی دخالت استعمارگران بیگانگان در امور کشور بهخوبی واقف بودند و آن را از عوامل اصلی فلاکت و بدبختی ایران میدانستند؛ برای همین، در راستای مبارزه و رویارویی با اصل نظام شاهنشاهی نهتنها حکومت پهلوی را مورد حمله قرار داد و نظام سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آن را به چالش کشاندند، بلکه اربابان و سردمداران استعماری حکومت شاه را نیز مورد عتاب و اعتراض قرار داد؛ چراکه در حقیقت نظام شاهنشاهی پهلوی دستنشانده استعمارگران بود.
به همین دلیل امام خمینی، عامل بدبختی و گرفتاری مردم ایران را ریشه در دخالت استعمارگران و مطامع سلطهجویانه آنها میدید؛ بنابراین درعینحال که شاه را مستقیماً هدف قرار داد، اربابان بیگانه او را نیز موردتهاجم و حمله تبلیغاتی و سیاسی خود قرار داد.
توجه به این نکته ضروری است که پیدایش و تکوین اندیشه سیاسی امام در مورد استعمار در واقع به سالهای کودکی و جوانی ایشان برمیگردد که از نزدیک شاهد دخالتهای بیگانگان در کشور در ابعاد سیاسی و اجتماعی بودند.
دکتر بهشتی سرشت در تحلیل این دیدگاه هوشمندانه امام، میگوید: از تولد امام (۱۲۸۰ ش) تا سقوط رضاشاه (۱۳۲۰ ش) چهل سال سپری شده بود. در این سالها امام (ره) شاهد حکومت محمدعلی شاه در دوران طفولیت بودند و حکومتهای احمدشاه قاجار و رضاشاه پهلوی را در اوج توانایی جسمی فکری درک کردند و ناظری صاحب تحلیل بودند و مهمتر آنکه در این سالها حوادث بینالمللی بخصوص جنگ جهانی اول و دوم و نفوذ آن در ایران، خمین، یکی از مراکز ثقل جنگ و محل تلاقی نیروهای آلمانی، انگلیسی روسی بهحساب میآمد.
با این شرایط امام از نزدیک با قشون استعماری در ایران رو بهرو شد و بدین ترتیب نفوذ استعمار و بازیگری آنان در ایران کاملاً برای امام محرز و آشکار بود. آنچه در این وقایع و رخدادهای پیش آمده، ذهن امام را متوجه یک امر تاریخی مهم میکند این است که پیوند خوانین و مستبدین با استعمارگران و سرانجام پیدایش حکومت پهلوی و نقش بارز انگلیس در شکلگیری حکومت، امام را بهدرستی به این فهم تاریخی مهم میرساند که در ایران در دو سده اخیر بین استبداد و استعمار پیوند ناگسستنی وجود دارد و بدون یکی، آن دیگری امکان حیات نخواهد داشت؛ موضوع مهمی که از نگاه بسیاری از نخبگان سیاسی دینی ایران بهدور مانده بود و امام اولین کسی بود که این واقعیت تعیینکننده تاریخ ایران در این دو سده اخیر بهخوبی واقف شدند.
امام بهخوبی میدانست که انقلاب مشروطیت صرفاً در پی تهدید استبداد برآمد و در این میان از مکر و حیله استعمار غافل نماند و در حقیقت این استعمارگران بودند که با نفوذ در لایههای حساس اندیشه مشروطیت و اغفال اشخاص ذینفوذ و صاحبنظر در این اندیشه سیاسی، باعث شدند که مشروطیت در مسیر انحرافی گام بردارد و در جهت منافع و مطامع استعماری مسیر خود را بپیماید و درنهایت اندیشهها و آرمانهای انقلابی خود نهایتاً طرفی نبندد.
بعد از آن روی کار آمدن رضاشاه با کمک انگلیسیها، نشان داد که حقیقتاً در تاریخ و سرنوشت ایران استعمار نقش اول را ایفا میکند و آنها بازهم در پی تولید استبداد در پوشش مشروطیت هستند و درواقع نمیتوان در ایران رژیمی مستبد ولی تحولگرا بدون تکیهبر استعمار متصور شد.
ازاینرو ملاحظه میشود زمانی که استعمار تاریخ مصرف حکومت رضاشاه را پایانیافته میبیند بدون هیچگونه مقاومتی از ناحیه رضاشاه حکومت آهنین او بهسرعت سقوط میکند.
در همین ارتباط بعد از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه، امام خمینی در اولین رساله سیاسی خود کشفالاسرار با ارائه تحلیل جامعی از حکومت رضاشاه و ماهیت آن، به نقش بارز انگلیسیها اشاره کرده است.
از همین روست که در نهضت ۱۵ خرداد و شکلگیری انقلاب اسلامی از مهمترین اهداف نهضت، مبارزه با استبداد و استعمار توأمان مطرح شد. امام در اظهارات و بیانات دوران مبارزه در همین راستا مکرراً نسبت به مذمت برخوردهای سلطهجویانه استعمارگران و در رأس آنها آمریکا، ملت را آگاه و هوشیار میکردند.
امام خمینی در این باره میفرمایند: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر، اما امروز سروکار ما این خبیثهاست، رئیس جمهور آمریکا بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما تمام گرفتاریها از این آمریکاست، تمام گرفتاری ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست»
امام با این بیانات روح روشنگری و آگاهی ملت را نسبت به اهداف استعماری بیدار میکند و روح استعمارستیزی را در مردم در جهت مبارزه علیه رژیم دستنشانده استعماری شاه احیا میکند.
ایشان تا لحظه سقوط رژیم هیچگاه از افشای تبعیت شاه از آمریکا دست برنداشتند. پیامها و اعلامیههای ایشان پر است از بیان برنامههای آمریکا و سرمایهگذاران آمریکایی دربند کشیدن استقلال ایران و تبدیل کردن آن به پایگاههای نظامی آمریکا و اسرائیل در منطقه، نفتخواری آمریکا، چپاول ثروت و منافع ملی ایران، به دست گرفتن اختیار ارتش ایران و همپیمانی آمریکا با اسرائیل در تجاوز به کشورهای اسلامی است.
امام درباره حمایت آمریکا از رژیم شاه، میفرماید: «این مصیبتها که ما مبتلای به آن هستیم از آمریکا و اذناب آن است. برخورداری شاه از پشتیبانی آمریکا، این کشتارهای بیرحمانه را بهبار آورد و ملت و مسلمین را سوگوار کرد.»
امام خمینی وجود اسرائیل و نفوذ صهیونیستها در کشورهای اسلامی و بخصوص ایران را یکی از بزرگترین خطرات تهدیدکننده حیات مسلمانان قلمداد کردند و دوستی شاه اسرائیل و رخنه یهودیها در اقتصاد، فرهنگ و امور سیاسی کشور را نیز همچون دخالت آمریکاییها فاجعهای عظیم و لکه ننگی ابدی برای حاکمیت پهلوی میدانستند از همین دیدگاه بود که امام مواضع آشتیناپذیری در مقابله با نفوذ قدرتهای بیگانه و مداخله آنها در امور ایران اتخاذ کردند و در قالب شعار استقلال، مردم را به لزوم مبارزه با مداخلهگران استعماری و صهیونیستی دعوت و راهنمایی میکردند.
ایشان برای به ثمر رساندن سیاست استعمارستیزی و قطع مطامع و مداخلات بیگانگان در امور داخلی کشور آنقدر پایداری و استقامت از خود نشان داد که یکی از پایههای اصلی اساسیترین خواستههای مردم در جریان انقلاب را در همان استعمار و استکبارستیزی و لزوم کسب استقلال همهجانبه تشکیل داده بود.
امام خمینی در همین راستا میفرمایند: «ما با تمام زورگوییها مخالفیم، با تمام تصویبنامههای مخالف اسلام که گذشته است، مخالفیم، ملت عزیز شدیداً از اسرائیل و عمال اسرائیل متنفرند و از دولتهایی که با اسرائیل سازش میکنند متنفر و منزجرند.»
برای همین امام با شناخت دقیق از تجربیات گذشته همواره علیه سیاستهای استعمارگرانه آمریکا و اسرائیل موضعگیری میکردند و راه هر نوع نفوذ و امید را بر وابستگان به ایشان و سیاستهای خارجی آنها برای شرکت در مبارزه و دزدیدن ثمره مبارزات مردم میبستند.
نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد و از ویژگیها و امتیازات منحصربهفرد خطمشی و اصول مبارزاتی امام میباشد این است که مبارزه امام نه صرفاً ضد استبدادی بود (مانند نهضت مشروطیت) و نه صرفاً ضد استعماری (مانند نهضت ملی) بلکه مبارزهای بود که همزمان استبداد و استعمار و از آن مقصد استکبار و کفر دوره جدید جهان را مورد هدف قرار داده بود و برای همین بر این نکته تأکید داشتند که عوامل اصلی و مجرمان واقعی بایست مورد اعتراض و واکنش قرار گیرند.
امام خمینی در همین ارتباط میفرمایند: «یکوقتی که ما میخواستیم یک صحبتی بکنیم یک نفر را فرستادند که شما از آمریکاییها صحبت نکنید ولو از شاه هم بگوئید مانعی نیست. من گفتم ما همه اشکالمان در آمریکاییهاست. همه گرفتاری که داریم از دست آمریکا داریم. ما آن مجرم اصلی را بگذاریم و سراغ اینهایی که تبع هستند وآلت هستند.»
نکته مهمی که باید در اینجا به آن اشاره کنیم و بسیار حائز اهمیت است این است که شاه خود نیز پس از سقوط سلطنتش، در روزهای پایانی عمرش در اوایل مردادماه ۱۳۵۹ در مصاحبه خود با خانم «کاترنی گراهام»، مدیر موسسه معروف مطبوعاتی واشنگتنپست آمریکا، به دخالت آمریکا و انگلیس در امور داخلی کشور تاکید و تصریح میکند و حتی آن را مهمترین عامل سقوط سلطنت خود میداند.
بنابراین، امام خمینی، آمریکا را عامل بدبختی و گرفتاریهای مردم ایران و مخالف اسلام، قرآن و روحانیت میدانست و در دست گرفتن اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشور را توسط ایادی و عمال استعمارگر آمریکایی فاجعه عظیم و یک ننگ پاک نشدنی برای کشور ایران میدانست و شاه را عامل و مهره دستنشانده آمریکا معرفی میکرد که در جهت مطامع و منافع استعماری آمریکا و ایادیاش حرکت میکند و آنچه در اداره کشور و سیاستهای کلان سیاسی و اجتماعی آن مدنظر است پیاده کردن اندیشهها و اهداف استعمارگران است و تنها چیزی که در متن برنامههای حکومت پهلوی از جایگاه و ارزش چندانی برخوردار نبود مصالح و منافع مردم است.
ایشان با سخنان و بیانات اندیشمندانه خود، این رویکرد و شیوه مبارزاتی را در طول سالهای نهضت انقلاب اسلامی بهعنوان اصلی مسلم در اصول و شیوه مبارزاتی خود علیه رژیم شاه و اربابان آمریکاییاش قرار داد و مردم را نسبت به این توطئهها و ترفندهای شیطنتآمیز و استعماری آگاه و بیدار میکرد و زمینههای انقلاب و تحول عظیم مردمی را علیه حکومت پهلوی با این رویه فراهم میکرد و درعینحال که نظام پهلوی را در همه ابعاد به زیر سؤال میکشید، در همین راستا استعمارگران و در رأس آنها آمریکا را موردحمله و اعتراض خود قرار میداد و با این واکنش خود به آمریکا و ایادی آن نظام بینالمللی را بههم ریخت.
امام با جمله تاریخی «آمریکا از شوروی و انگلیس از همه بدتر» در واقع همه آنها در یک اردوگاه میدید و آن اردوگاه استکبار و استعمار بود؛ با این خردمندی و ابتکار هوشمندانه خود، ملت ایران را نسبت به نقشههای استعمارگران که مجری برنامههای آنها رژیم شاه بود، بیدار و جهت قیام تشجیع و ترغیب کردند و با این گفتمان راهبردی مبارزاتی خود مقدمات پیروزی انقلاب اسلامی را در بهمن ۱۳۵۷ فراهم ساختند.
انتهای پیام/ 151