چهل‌سالگی سرو/

نگاهی به زندگی طلبه شهید «حسین ‎‎‎مظفّر مقام»

در دوّمین روز اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۸ هجری شمسی درخانه‌ای محقّر و گلی در روستای ترک آباد اردکان، و در خانواده‌ای مستضعف، امّا متدیّن و ولایتمدار، کودکی چشم به جهان گشود. سرانجام این روحانی روشن ضمیر و بصیر و مبارز، در صبح روز ۲۷ اسفند سال ۱۳۶۰ هجری شمسی، در بزرگراه تهران-کرح هدف گلوله‌های منافقین کوردل قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت دست یافت و به جنان پرکشید.
کد خبر: ۴۴۰۵۷۰
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۳ - 02February 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، در دوّمین روز اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۸ هجری شمسی درخانه‌ای محقّر و گلی در روستای ترک آباد اردکان، و در خانواده‌ای مستضعف، امّا متدیّن و ولایتمدار، کودکی چشم به جهان گشود، که نه تنها برای خانواده، شادی آفرین شد، بلکه در بعد‌ها موجب افتخار و سربلندی هموطنان خویش و فخراسلام عزیز شد.

 
محمّدرضا، پدرمتدیّن و مادر متعهدش، نام ‎زیبای‎ حسین را برای نوزاد خویش انتخاب کردند، که هم نشانه‎‌ی عمق ولایتمداری آن‌ها بود، و هم اینکه شاید از همان اول به آن‌ها الهام شده بود، که این کودک یک انسان عادّی نخواهد بود.
 
بلکه قرار است سرنوشتی افتخار آمیز داشته و رهرو مولایشان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باشد. پس کمر همّت به تربیتش بستند. حسین همراه با رشد جسمی، آموزه‌های دینی و مذهبی را فرا گرفت.
 
او آموزش خواندن و نوشتن را در زادگاهش ترک آباد فراگرفت. تربیت صحیح، لقمه‎‌ی حلال و شیر پاک و محیط سالم و بی آلایش روستا، حسین را فردی دوست داشتنی، متدیّن، ولایی و عامل به انجام واجبات و ترک محرّمات به بار آورد.
 
این روحیّه موجب شد، برای کسب علوم و معارف دینی راهی قم شود و در مدرسه‎‌ی فیضیّه‎‌ی قم مشغول به تحصیل علوم دینی و کسب فضیلت گردد. در قم از محضر اساتید بزرگواری، چون حضرات آیات عظام «امام خمینی (ره)، نجفی، مشکینی و حاج میرزا ابوالفضل زاهدی»، کسب فیض و علم و معرفت کرد.
 
ساده زیستی و کوشایی او در کسب علم، و استعداد فراوان و خلق و خوی پسندیده، شیخ حسین را محبوب همه‎‌ی دوستان طلبه قرار داده بود. بسیار قانع بود و بی اعتنا به زرق و برق دنیا و مادیّات. تا اتمام کفایتین درقم ماند. علاوه بر توشه‎ و توان علمی بالا، سخنوری زبردست و برجسته بود. در مدرسه‎‌ی فیضیّه با آیت الله «ناصری» نماینده‎‌ی ولی فقیه و امام جمعه‌ی یزد هم حجره بود.
 
با شهید عزیز حاج آقا «مصطفی خمینی» معاشرت و دوستی داشت. در سال ۱۳۳۵جهت نشر احکام و ترویج اسلام به تهران رفت و برنامه‌های ترویجی خود را اجرا کرد. در مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی سه دفعه توسّط ساواک دستگیر و زندانی شد. پس از پیروزی انقلاب نیز به علّت نفوز کلام در سخنرانی‌ها و دفاع از انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب بار‌ها توسّط گروهک منافقین تهدید به ترورشد، امّا از انقلاب و آگاهی بخشی به مردم قدمی به عقب برنداشت و محکم و استوار ایستاد.
 
در سال ۱۳۴۷با خانواده‌ای نجیب و از سلاله ‎ی پاک حضرت زهرای مرضیّه (س) در بفروئیّه‎ ازدواج کرد که ثمره ‎این اردواج، دو فرزند پسر و یک فرزند دختر بود. دارایی و ثروت او دو قلم بیشتر نبود. ۱- علم و بینش او، ۲- یک باب منزل ۴۰متری در تهران.
 
بسیار ریزبین بود و بصیر. عاشق امام بود و ذوب در ولایت. بار‌ها گفته بود من بازرگان را قبول ندارم، ولی چون امام تایید کرده پذیرا هستم و مطیع.
 
سرانجام این روحانی روشن ضمیر و بصیر و مبارز، در صبح روز ۲۷ اسفند سال ۱۳۶۰ هجری شمسی زمانی که با همسنگرش حجّت الاسلام افضل موسوی به قصد شرکت در مراسم وعظ و ارشاد عازم کرج بودند، دربزرگراه تهران-کرح هدف گلوله‌های منافقین کوردل قرار گرفت و با پرواز روح بزرگ و ملگوتیش از قفس جسم کوچک و خاکیش به فیض عظمای شهادت دست یافت و به جنان پرکشید.
 
پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع باشکوه، در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. به پاس بزرگداشت این شهید عزیز، خیابانی در منطقه‎‌ی هاشمی تهران، در محدوده‎‌ی میدان انقلاب به نام شهید حسین مظفّر مقام نامگذاری شد.
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار