گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ محمد امیدبخش؛ انقلاب، حادثهای است که مردم میتوانند با هر نیتی و بر اساس هر عقیدهای آن را رقم بزنند؛ اگر یک فرد کمونیست و مسلمان و مسیحی و سرمایهدار بر این امر اتفاق نظر پیدا کنند که حاکمیت تغییر پیدا کند و دست به اقدام مقتضی بزنند انقلاب رخ خواهد داد.
امام خمینی پس از گذشت یک هفته از حضور در ایران و تأکید هرروزه بر مسئله «وحدت»، در تاریخ ۱۹ بهمن ۵۷ به عنصر دیگری در فرایند تلاش مردم برای ثمربخشی نهضت اشاره میکنند؛
«خدای تبارک و تعالی میفرماید که به پیغمبر اکرم امر میفرماید: قُلْ إِنَّما أَعِظُکمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ؛ میفرماید که به این امت بگو که من فقط یک موعظه به شما دارم و آن موعظه این است که قیام کنید برای خدا، نهضت کنید برای خدا. اگر نهضت، نهضت الهی باشد این پیروزی در آن هست، چه به حَسَب ظاهر ما شکست بخوریم باز پیروزیم، اگر شکست نخوریم هم پیروزیم، برای اینکه ما برای خدا کار کردیم. وقتی برای خدا شد، این پیروزی است خودش و اگر قیامی که بکنند قیام شیطانی باشد، روی هواهای نفس باشد، روی هواهای شیطانی باشد، این شکست است چه به حَسَب ظاهر پیروز بشود یا نشود» [۱]امام خمینی در مدت ۱۰ روز حضور خود در تهران از ۱۲ تا ۲۲ بهمن و تظاهرات سراسری و قطعی شدن پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان رهبر انقلاب و نهضتی سیاسی که تحولات منطقه و جهان را یکسره دگرگون خواهد کرد، هدف اساسی خود و انقلاب که همانا «تربیت انسان» است را فراموش نمیکند!
اگر انقلاب اسلامی شکست میخورد، برای کسی که از سر خشم و غضب شخصی انقلاب کرده جز ناامیدی و پوچی و عذاب باقی نمیگذاشت و اگر پیروز میشد، خشم و غضب در آن فرد ریشه میدوانید و در آینده جایی از نهضت را دچار مشکل میکرد! حتی شاید بتوان گفت این گروه که خدا و امری بزرگتر از ظرفیت وجودی خود را هدف قرار ندادهاند از انقلاب و بلاهایی که جانشان را به خطر میاندازد دوری میکنند و روحیه مقاومت و ایثار را هیچوقت نخواهند یافت!
و اگر انقلاب برای شخصی که بر اساس ایمانش به خداوند و برای ادای تکلیف و از سر شور و عشق انقلاب کرده بود، شکست میخورد نهتنها ناامید نمیشد که از ادای تکلیفش راضی میبود و از فتنهها عبرت میگرفت و اگر پیروز میشد مبتلا به غرور و تکبر نمیشد چرا که منشأ همه نعمات را خدا میدید!
آن کس که تحولات فردی و اجتماعی خود را بر محوریت بندگی خدا انجام میدهد، مفهوم شهادت و مقاومت را درک میکند وگر نه حتی آن کس که قصدی برای خودسازی و به اخلاق نیکو باور دارد بدون اعتقاد به خداوند در راه بازمیماند!
همه این مسائل در گرو تربیت صحیح و مطابق با نگرش اسلامی است و اگر حکومتی قصد جهش در اقتصاد و علم و... دارد باید به امر تربیت و انسانسازی در سنین جوانی و نوجوانی اصرار بورزد.
امام به این نکته مهمی در جلسه با معلمان اشاره میکند و این خالی از حکمت و هدف نیست چرا که معلمان هستند که میتوانند دانش آموزان و متربیان را با نگرش توحیدی یا شیطانی تربیت کنند. امام در ادامه میفرماید:
«هر کدام بچه دارید تربیت کنید، تربیت الهی بکنید، تربیت شیطانی نکنید. هرکدام مدرسه میروید، چه به مدرسه که میروید تربیت الهی بشوید. هر کدام معلم مدرسه هستید، تربیت کنید بچهها را به تربیت الهی؛ تربیتهای شیطانی را از آن دستبردارید» [۲]
اگر بخواهیم یکی از وجوه تمایز اساسی میان انقلاب اسلامی ایران و دیگر شورشها و اعتراضات جهان را بیان کنیم به جدّ میتوان به این موضوع اشاره کرد که رهبر این انقلاب با شهامت و آیندهنگری، در فرایند پرسرعت و غفلت آفرین انقلاب سعی در ایجاد نگرش صحیح در مردم نسبت به تاریخ، جهان و انسان داشت و حتی از انقلابی پرخون و هشت سال جنگِ نابرابر مکتبی برای تربیت انسان ساخت!
[۱]. صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۰۵
[۲]. همان، ج ۶، ۱۰۶ و ۱۰۷
انتهای پیام/102