به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تهران، شهید «بهزاد نیک اندیش» دوازدهم خرداد ۱۳۴۸، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش جمشيد، كارگر پمپ بنزين بود و مادرش فرنگيس نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. به عنوان سرباز ژاندارمری خدمت میكرد. هفتم ارديبهشت ۱۳۶۸، در درگیری با اشرار در منطقه گیلان غرب به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار وی در حسينرضای شهرستان ورامين واقع است.
خاطراتی از زبان برادرش
در ابتدا لازم است که از رفتار و اخلاق شهید والا مقام این را فقط بگوییم که همواره به دیگران مخصوصا پدر و مادر خویش احترام بسیاری گذاشت و آنها کمک فراوانی نمود و در محل به عنوان یک ٱسوه شناخته شده بود.
یک ماه قبل از شهادت برادرم در خواب دیدم که به حضور امام خمینی (ره) مشرف شدهام و در نماز جماعتی به امامت حضرت امام حاضر شدم و پس از احوالپرسی با امام ناگهان او از حال برادرم که در آن زمان در مناطق عملیاتی غرب کشور مشغول خدمت به میهن اسلامی بوده جویا شد و باعث خرسندی من شد و وقتی از او برایش گفتم او به من فرمود: «خداوند تمامی کسانی را که در راه میهن خویش فداکاری نمایند پاداش دهد» که در آن موقع منظور امام از را به طور را واضح متوجه نشدم تا این که یک ماه بعد از این خواب، برادرم به شهادت رسید ، منظور امام از پاداش را متوجه گشتم .
خاطره ایی دیگر به نقل از مادر شهید برایتان عرض مینمایم، از این قرار که یک ماه پیش از شهادت برادرم، مادرم در خواب میبیند که فرزندش در یک پارک آراسته از گل و فواره های جوشان آب، در حال گفت و گو با دوستان و هم رزمان خویش است. تا اینکه دو نفر (فرشته) که دارای پوشش کاملا زیبا و سفید بودند؛ جلو آمده و از میان آن افراد فرزندش را با خودشان میبرند و باعث تعجب حاضرین آن جمع و مادرم در خواب میشوند.
یکی از همرزمان شهید میگفت اخلاق و رفتار شهید در منطقه عملیاتی همه را تحت تاثیر قرار داده بود و به همه همرزمانش کمک می کرد مخصوصا یک روز قبل از شهادتش که حالات درونی شهید والامقام دو برابر شده است و باز از قول همرزم شهید برایتان بگویم؛ این که وقتی برادرم در منطقه عملیاتی غرب کشور به فیض شهادت نایل میشود، فرمانده گردان مربوطه با توجه به شناخت از سرباز خویش که چه جانفشانیهائی که نکرده و چه رشادتهایی که به خرج داده است. بر بالای پیکر سرباز رشیدش میایستد و ادای احترام مینماید و این فروتنی و تواضع آن فرمانده را میرساند.
وصیتنامه شهید
خویشاوندان عزیزم و اقوام گرامی،من قابل نصیحت کردن شماها نیستم اما برحسب وظیفه میگویم که این انقلاب خیلی خونها داده تا به اینجا رسیده. کمر همت را ببندید و تا پیروزی این انقلاب بر کفر جهانی تا پای جانهایتان باشید و صبر و استقامت کنید که بهترین توشه برای پیروزی است و با کسانی که ضربه به اسلام میزنند حال به هر وسیله که میخواهد باشد،مبارزه کنید و مساجد را پر کنید.زیرا تا زمانی که پیرو روحانیت اصیل ودلسوز باشید و با مساجد سر و کار داشته باشید و در نتیجه همیشه به یاد خدا باشید، دشمنان ما نمیتوانند به ما ضربه بزنند.
خانواده گرامی و عزیزم سلام علیکم من قصد وصیت نداشتم اما بنا بر وظیفه شرعی که بر گردن دارم چند کلمهای با شما سخن میگویم. اگر من لیاقت و توفیق شهادت نصیبم شد، برای من ناراحت نباشید و فقط برایم طلب مغفرت کنید. هنگامی که پای به جبهه گذاشتم برای رضای خداوند تبارک و تعالی آمدم و هیچ قصد دیگری نداشتم و فکر نکنید که ما یک فرزند را برای خدا هدیه کردهایم بس است نه این فکرها را نکنید و هرکس برای خودش تلاش و کوشش میکند و آن عزیزی که از هر خانواده شهید شده برای خودش رفته و من هم برای خودم میروم. ازشما انتظار دارم پاسدار و نگهبان این خونها باشید. مرا حلال کنید. چه بهتر از این که انسان در راه خدا شهید شود و از خداوند بخواهید که همه عاقبت به خیر شویم و جزء بندگان خالص خوبش بوده باشیم ان شاالله.
انتهای پیام/