به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تهران، «امیر جعفریپور» در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۴۴ در تهران بدنیا آمد. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. همزمان با تحصیل، در جبهههای حق علیه باطل نیز حضور داشت. ایشان در تاریخ ۱۱ اسفند ماه ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه در عملیات کربلای ۵، به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی
«ای نفس قدسی و مطمئن و دل آرام، امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضی از تو است باز آی و در صف بندگان خاص من درآی و در بهشت رضوان من داخل شو.»
(سوره فجر)
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الأِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا
«بارالها عنایتی فرما تا با همه وجودم از غیر تو گسسته و به تو بپیوندم و چشم دل ما را با روشنایی دیدارت منور فرما، آن چنانکه چشم دلهای ما حجابهای نور را پیدا کند و به معدن عظمت متصل شود جان ما به عزت قدست وابسته گردد، بارالها مرا از کسانی قرار ده که ندایش دادی پس او ندای تو را اجابت کرد و گوشه چشمی به او افکندی پس او به خاطر تجلی جلالت از خود بی خود گشت، پس با او به پنهانی سخن گفتی و او آشکارا برای تو عمل کرد.»
مناجات شعبانیه
بعد از حمد و ثنای خدا و رب و مولایم، میخواهم چند سطری را بعنوان وصیت این بنده حقیر و این عبد ذلیل خدا بنویسم من از روی آگاهی شهادت میدهم به وحدانیت خدای واحد، پرودگار عالم، قهار، رحیم، مولای تمامی بندگان صالح، که تمامی هستی در سیری جاودانه بسوی او سیر میکنند و زبان به حمد و ستایش او گشوده است و به اینکه خدا برای آگاه کردن مردم به حقیقت هستی صد و بیست و چهار هزار پیامبر را به رسالت برگزید که آخرین آنها خاتم انبیاء و اوصیاء حبیب خدا، حضرت محمد بن عدالله (ص) بود که حامل آخرین و بزرگترین معجزه جهان هستی یعنی قرآن بود و شهادت میدهم به امامت وصی و برادر و همراه و همگام پیامبر فخر عالم بشریت حضرت علی بن ابی طالب مولای متقیان و امیر مومنان بزرگمرد تاریخ جهان و پرچمدار حقیقی اسلام و ۱۱ نور پاک از سلاله ایشان که آخرین آنها، نور چشم تمامی شیعیان مخلص و به بند کشیدگان تاریخ، حضرت مهدی قائم آل محمد (عج) میباشد و اینکه هم اکنون ایشان در غیبت بسر میبرند و خدایا تو شاهد باش گواهی میدهم رهبری بزرگ مردی از نوادههای پیامبر که همچون جدش تنها و تنها بخاطر رضای خدا و سربلندی دین خدا یعنی اسلام و برای آماده کردن جهان برای ظهور منجی عالم انسانیت، مهدی موعود (عج) قیام کرده است امامی که بحق پایش را در، جای پای سید سرور و سالار تمامی شهیدان راه حق یعنی مولایم حسین بن علی (ع) گذاشته است (رهبر بزرگوارم نائب آقا امام زمان (عج) امام خمینی).
فرصتی دست داد تا چند خطی را بعنوان وصیت از خودم بر جای بگذارم میدانم در تمامی زندگیم، غرق در گناهان بودهام و لایق این نیستم که نامم در کنار عزیزترین فرزندان اسلام شهدای بخون خفتهای که به عشق مولایشان، جان خود را در طبق اخلاص نهادند و به سرای دوست شتافتند، ذکر شود.
ولی همیشه امید داشتهام و این امید همانند تنها نقطه نورانی در تاریکستان وجودم همیشه مرا به عشق خود زنده نگاه میداشته است. «دست از طلب ندارم تا کام دل برآید یا جان رسد به جانان، یا جان زتن در آید.»
مولای من امید به تو مشعلی بود که برای من در گذر از پیچهای تاریک و هراسناک دنیا، همه چیز بود و بدون آن من نیز همانند میلیونها میلیون، انسانی که در طول تاریخ بزرگترین هنرشان به نحوی گذراندن ایام و مصرف کردن هواست، میبودم. در کلاس دانشگاه، در راههای پرپیچ، خم کوهستانهای غرب به هنگام گشت رفتن، در میان خاک و غبار و خون و انفجار دشتهای جنوب به هنگام پاتک دشمن، در نمازهای هنگام شب عملیات، در هنگام به شهادت رسیدن هر شهید، مولای من در هنگام برخورد با انسانهایی که از فرط دور شدن از فطرت خداییشان، وجودشان به گندابی از لجن و پلیدی تبدیل شده است و بزرگترین همت شان در هر مرحله زندگی، رسیدن بیشتر به مال دنیا و غوطهور شدن بیشتر در دنیا و رسیدن به امیال شکم و شهوت بیش از اندازه میبود، مولای من در تمامی این مواقع تنها و تنها امید به تو که سرچشمه همه لطایف و نیکیها و خوبیها هستی، بود که گرمایش تمامی وجود سرمازدهام را گرم میکرد.
خدایا میدانم که عبادت من هزاران بار هم با اخلاصتر اگر بشود باز هم شایسته عظمت و مقام کبریائی تو نیست چه میگویم اگر تمامی هستی سر بر آستان تو به ستایش گذارند باز هم همانند ذرهای هستند در اقیانوسی از عظمت وجودیت، و تازه قیاس و نسبت را در اینجا چه بی قدر است.
مولا جان، خدای من بنده ام گنهکار و ذلیل روی بدرگاه تو نهاده است، بندهای که تمامی وجودش را حلقهای کرده است و بر در عرش کبریائی تو میکوبد تا جوابش دهی، مولاجان وجودم تو را میطلبد و نقش و روح من وطن اصلی خود را جستجو میکند.
مولاجان چگونه تو را شکر گذارم که مرا در جایی نهادی که از من راضی هستی مولاجان به عزت تو قسم نه به عشق بهشت تو که به عشق راضی شدنت از خودم و زیستن در جوار رحمتت و در جوار بندگان صالحت و به امید اینکه این بنده حقیر را هم بپذیری، آمدهام. «خاک درت بهشت من، مهر رخت سرشت من عشق تو سرنوشت من، راحت من، رضای تو»
مولا جان موقعی که آیه: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّه، آیا وقت آن نیامده است که این دل شما به یاد خدا خاشع شود؟»
را میشنیدم تمامی وجودم بخاطر عظمت تو، به آستانت سر میسائید و از آیندهام هراسناک موقعی که آیه:
«قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُای رسول رحمت بدان بندگانم که به عصیان اسراف برنفس خود کردند بگو هرگز از رحمت خدا ناامید مباشید البته خدا همه گناهان را خواهد بخشید که او خدائی بسیار آمرزنده و مهربان است.»
جانم را نوازش میداد سراسر وجودم را گویی جرقهای از امید به ساکن شدن در جوارت و راضی شدن تو از من، به آتش میکشید.
خدایا بر آغاز جادهای قرار گرفتهام که به یاری تو در انتهای آن دو راه بیشتر نیست پیروزی یا شهادت که هر دو حالت برای من پیروزی است، خدایا میدانم که بیشتر، مردمان حرفهای رزمندگانت را نمیفهمند، ولیای خدا من میدیدم عزیزانی را که چگونه عشق تو، آتشی به همه وجودشان زده بود و جز تو نمیدیدند، جز از برای تو نمیگفتند و جز برای تو کاری نمیکردند خدای منای کاش هزاران بار مرا میکشتند و دوباره زنده میشدم، دوباره مرا میکشتند و دوباره زنده میشدم تا به لقای تو برسم، مولای من یا الله آن لحظهای را خواهم دید که در جوار تمامی شهیدان و تمامی بندگان صالحت از اول خلقت تا کنون تمام وجودم را فریاد کنم و بگویم: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ».
خدای من مولای من عشق تو و عشق حسین تو ما را بدین جا کشانده، یا اباعبدالله یا حسین بن علیای سرور شهیدان، مولا جان عشق تو را شیعه هزاران سال در سینه نگاهداشته هزاران سال شیعه آب را حتی با یاد تو نوشیده، هر صبح و شام تو را یاد کرده در کودکی شیر مادر را همراه با اشک مادر که در سوگ تو میریخته خوردهایم.
مولاجان در قیامت این عاشق و سرباز خسته دلت را فراموش نکن که سخت به تو محتاجم، مولاجان آرزو دارم در هنگام شهادت خاک پایت را بههمراه خون بدنم سرمه چشم کنم.
پدر و مادر عزیزم من همیشه و همیشه خدا شاهد است که به شما افتخار کردهام در زندگی هر چه دارم از شماست صدها هزار بار شکر که خدا مرا در دامان، چون شمائی پروراند.
پدر و مادر عزیزم لطف و رحمت خداوند شامل حالتان بود که این امانت خدا را اینگونه تحویل خدا دادید که در آخرت هم سربلند و سرفراز خواهید شد پدر و مادر عزیزم، من همیشه شما را در میان این فامیل و خویشان و مومنین چراغ هدایتی یافتم و همیشه هم این باعث شکر من بود و افتخارم.
پدر جان رحمتتان باد که همواره شما را بنده صالح خداد دادیم و شما همیشه بزرگترین الگو برای من بودید و با پوست و خونم مدیون زحمات شما در راه رشد خودم هستم.
مادر جان تو را شیر زنی دیدم که همواره لحظهای از اسلام دور نشدی، بحق که پیرو حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا هستی، مادر جان اگر لیاقت شهید شدن و به مهمانی خدا رفتن را داشتم زیاد بیتابی نکنید چشمهای از خدا بی خبر زیادی حتی از میان آشنایان، نظاره گر شما هستند اگر خواستی بیادم باشی، بیاد حسین فاطمه (ع) اشک بریز.
مادر جان کمی دقت کن ببین شهیدان را در متن زندگی خود خواهی یافت، وعده دیدار همه مومنین بعد از این سالهای زودگذر دنیا در جایی است که در آنجا فاسقان کافران و منافقان نامه اعمالشان را بدست چب و نامه مومنین راه بدست راست خواهند داد و آنگاه مومنین و پرهیزکاران را میبینی که بسوی اقامتگاه همیشگی شان جائی که خدا به آنها وعده داده بود رهسپارند در حالی که خوشحال و سراپا به تسبیح پروردگارشان مشغولند.
دعاهای کمیل، ندبه، نماز جمعه و مستحبات را فراموش نکنید که بخدا قسم هر چه داریم از اینها داریم.
خواهر عزیزم که همیشه مایه افتخار و سربلندی من بودی، تو را زهرا و حضرت زینب سلام الله علیه دیدم خواهرم با حجاب و با لباس عفت و عصمت ات راه شهیدان را ادامه ده و هیچگاه امام بر حق زمان را تنها مگذار.
امید جان عزیزم، شاید تو الان حرفهای مرا نفهمی، ولی روزی خواهد رسید که به من فکر خواهد کرد تو بر ما خیلی امتیاز داری تو از موقعی که چشمت را باز کردی خود را در فضای اسلام و در میان ستارههای تکبیر و مناجات و در فضای عطرآگین ولایت، حس کردی عزیزم تو را وصیت میکنم که همیشه و همیشه ادامه دهنده راه شهیدان باشی و تنها و تنها مولایمان و معبود و پروردگار مهربانمان را در نظر داشته باشی ولا غیر و سعی بکن که با چراغ آگاهی و با توشة حقیقت و با دید حقیقت بین توحید و با سلاح معرفت خدا همانطور که سایه ولایت بالای سر توست حرکت بکنی و جاده تکامل بسوی الله را در نوردی، امید عزیزم برادرت با چشمانی باز و در هنگامی که عشق به خدا وجودش را پر کرده بود به دیدار مولایش رفت و باشد که تو ادامه دهنده راهم باشی.
خانواده عزیز و دوستان مهربانم به عنوان یک امر جدی از تمامی کسانی که به نحوی مرا میشناسند اعم از فامیل، دوستان، همسایه ها، و …. تک تک حلالیت بخواهید.
خانواده عزیزم هر کس که حتی ذرهای نسبت به انقلاب و امام و راه من تردید و بدبینی دارد حق ندارد در تشییع و یا هر مراسم دیگری مربوط به من شرکت کند.
تو را به خدا امام و ولایت فقیه در هر زمان را تنها نگذارید دنیا محل گذر است و امتحان چه بسا کسانی که عمری را به اطاعت خدا گذرانده اند و در آخر بر اثر ذرهای لغزش و فریب دنیا از امتحان موفق بیرون نیامده اند. راه خدا، راه بازگشت به سوی رحمت خدا همیشه باز است تا دیر نشده است بسوی رحمت و لطف بی پایانش حرکت کنید و تنها و تنها او را در نظر داشته باشید و از او یاری بخواهید.
اسلام بر محور ولایت استوار است عشق به این سید پاک، به خمینی عزیز را در وجودتان حفظ کنید چرا که بی عشق او نمیتوانید عاشق مولایمان امام زمان مهدی موعود شوید.
تمامی اموال من در اختیار پدرم میباشد که هر طور که میخواهد مصرف کند کلیه کتابها و لوازم خصوصی من متعلق به خواهر و برادرم میباشد حدود ۱۸ ماه (که مطمئن نیستم) برای من نماز بگیرید و دو روز نیز کفاره روزه دارم به استثنای ماه رمضان امسال که موفق نشدم روزه بگیرم.
با درود به تمامی شهیدان راه خدا و با درود تمامی عزیزانی که خالصانه و مخلصانه با خون خویش درخت اسلام را آبیاری کردند، براستی که اسلام را شهادها نگاه داشته است عزیزان قرآن را فراموش نکنید قران براستی که کتاب هدایت و رستگاری است در این کتاب طراوتی است که آن را برای همه اعصار زنده نگاه داشته است دائماً و دائماً از خدا طلب هدایت کنید، زیرا اگر خدا دست از هدایت انسانی بردارد و او را به حال خود رها کند دیگر وای به حالش، چون آنقدر در ضلالت و گمراهی فرو میرود که دیگر تمامی پلهای هدایت را در پشت سر خود ویران میکند.
این عزیزانی که در شبهای سرد و تاریک غرب در دشتهای گرم و تا افق پیش رفته جنوب همچون ستارههای درخشیدند و نور حاصل از شهادت شما چراغی بود فرا راه تمامی بندگان صالح خدا، بر ارواح پاکتان درود و سلام باد مشتاق دیدار تمامی شما.
یا اباعبدالله دلم میخواهد همچون تو با رویی برافراخته و دلی پر از محبت خدا و اهل بیت به ملاقات خدا بروم.
روی بنما و وجودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما که داریم دل و دیده به طوفان بلا گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر
خدایا خدایا تو را به جان زهرا (ع) تا انقلاب مهدی (ع) خمینی را نگهدار.
انتهای پیام/