گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، جواد کلاته عربی، متولد ۱۳۵۹، فعالیت خود را در حوزه ادبیات پایداری از سال ۱۳۸۷ با نگارش کتاب «امام خمینی و رسالت جهانی هدایت» آغاز کرد که به موضوع نامه تاریخی امام (ره) به میخائیل گورباچف، رهبر کمونیست شوروی قبل از فروپاشی میپردازد. کلاته پس از نوشتن این کتاب که حدود سه سال زمان برد، به نوشتن آثاری در باره ادبیات مقاومت و به خصوص شهدای مدافع حرم پرداخته و آخرین کتاب وی، زندگی نامه شهید مدافع حرم، مهدی ثامنی راد است که به تازگی وارد بازار نشر شده است. با او در پانزدهمین برنامه «انعکاس» که با تاریخ شفاهی امام و انقلاب میپردازد به گفتگو نشستیم.
به نظر شما اهمیت تاریخ شفاهی و گفتوگوهای این چنینی بر تاریخ انقلاب چیست؟
اهمیت تاریخ شفاهی خیلی روشن است، چون به هر جهت نیاز داریم تجربیاتی که حین انقلاب اتفاق افتاده را از زبان آدم ها، مستقیم یا غیر مستقیم ثبت کنیم، چون انقلاب اسلامی با تمام وجود در تاریخ باید ثبت شود و این مرهون تاریخ شفاهی افراد مختلف است.
اهمیت و جایگاه پژوهش درباره شخصیت حضرت امام با توجه به اینکه اولین کتاب شما در باره ایشان بود را چگونه ارزیابی میکنید؟
فعالیت اصلی من در حوزه ادبیات پایداری است و به نظر من دوستانی که در این حوزه میخوانند یا مینویسند، چون پشتوانه فکری امام را ندارند، دچار خطا شده و نمیدانند چه پیامی باید بدهند. بنابراین، چون پشتوانه فکری انقلاب را ندارند، ممکن هست به هر سمتی حتی ابتذال بروند و ادبیات پایداری از اصل خود دور میشود، چون ارتباط فکری با عقبه انقلاب وجود ندارد؛ بنابراین وقتی مخاطب دستش از ارزشهای اصلی انقلاب کوتاه است، ممکن است به هر سمتی برود. شناخت امام و انقلاب از هم دور نیست و کسی که بخواهد انقلاب را بشناسد، باید امام را بشناسد و برعکس. امام و انقلاب ساحت یک حقیقت واحد هستند و لاجرم برای شناخت اندیشههای امام باید پژوهش کنیم.
چه شد که به عنوان اولین اثر مکتوب خود سراغ حضرت امام رفتید؟
نسل دهه شصت تحت تاثیر امام و انقلاب به خصوص از قاب تلویزیون و رحلت ایشان با امام آشنا شد و این شرایط بود که دلهای ما را با شخصیت امام پیوند داد که از بیست و دو سالگی وارد یک فضا و جمعی شدیم که به امام علاقمند بودند و مطلب مینوشتند در باره امام و به همین دلیل مطالعه من در حوزه امام رقم خورد.
به جهت علاقمندی آثار امام را مطالعه میکردم تا پیشنهادی شد جهت نوشتن یک مقاله و من موضوع امام و گورباچف را انتخاب کردم که برای خودم هم جذاب بود. اما چون مطالعه چندانی در این باره نداشتم، شروع به مطالعه کردم و حدود سی صفحه متن نوشتم. آقای احسان احمدی که کتاب "موج دریاست" را در باره امام نوشتند، مرا تشویق کردند که این متن میتواند تبدیل به یک کتاب شود و من با سختی پذیرفتم، چون شرایط نوشتن یک کتاب را نداشتم اگرچه بعدا طرح یک کتاب را نوشتم.
عنوان کتاب، "امام خمینی و رسالت جهانی هدایت" است، به نظر شما تاثیر جهانی ایشان چگونه بود؟
امام را یک انقلابی و اصلاح گر بزرگ در لایههای مختلف میدانم. انقلاب، امام را تبدیل به یک شخصیت کاملا برجسته کرده که به لحاظ ارزشهای اخلاقی و فهم ایشان از عالم است. امام با شخصیتهای سیاسی دیگر فرق دارد، چون نگاه عرفانی دارد و در شخصیت خودش به یک کمالی رسیده تا بتواند لایههای دیگری در اصلاحات جامعه رقم بزند و بتواند بر اطرافیانش تاثیر گذارد و این میتواند فراتر از آن، پیام هدایت برای همه دنیا داشته باشد، چون نگاهی است که منشاء قرآنی دارد و دنیا را شامل مستکبرانی میبیند که مستضعفان باید انقلاب کنند و این دنیا را به دست گیرند و به نظر من در نگاه امام یک دو قطبی وجود دارد که در آن کوبا و ونزوئلا هم جای میگیرند که مورد ظلم استکبار قرار گرفته اند. امام در این نامه میگویند که نسخه شفا بخش شما برای رسیدن به مقصد، اسلام است نه دیگر مکاتب که در دوران دو قطبی این را میگویند. پس امام، امام همه دنیا است و نگاهش از خودش شروع شد و به همه دنیا تعمیم پیدا کرد.
مکتب امام حاوی چه نکات یا ویژگیهایی بود که چهار دهه بعد به مکتب شهید سلیمانی انجامید؟
وقتی شما دنیا را دنیای مستکبر و مستضعغف میبینید، دنیای مبارزه برای رهایی از قید استضعاف است و وقتی این خط مبارزه کشف و پاسبانی میشود، به شخصیتی مثل سردار سلیمانی میرسد که در دهه ۱۳۹۰ به عنوان سمبل مبارزه در کل جهان شناخته میشود و این نتیجه کشفی است که امام کرده که به همان مبارزه بین مستکبر و مستضعف است. بعد از انقلاب اسلامی این معنای مبارزه به ایران آمد و ادامه پیدا کرد.. سردار سلیمانی معنای دقیقی است که مسئولیت ایشان کمک به مستضعفان در مبارزه با ظلم مستکبران بوده است. شهید سلیمانی در واقع خلف صالح امام است و یاریگر مردم منطقه نیز بود.
با توجه به اینکه شما در ادبیات پایداری فعال هستید، چه ارتباط معنایی بین امام و ادبیات پایداری وجود دارد؟
ادبیات پایداری مسئول روایت امر مقاومت در انقلاب اسلامی است و کسانی که میخواهند در راه مقاومت گام بردارند، و هم کسانی که میخواهند این مقاومت را روایت کنند، نباید دستشان را از روایتهای امام خالی ببینند. نباید امام و زمینههای پیدایش انقلاب و روابط آنها با هم بیگانه باشند. اگر میخواهیم انقلاب اسلامی را بشناسیم، باید ببینیم سیره امام چه بوده است. امام گفت میتوانید هم کار سیاسی کنید و هم تزکیه، پس کسانی که قرار است راه امام را در مبارزه و روایت آن پیش گیرند، نباید دستشان از سیره امام خالی باشد؛ بنابراین دوستان باید راه را بشناسند و اشتباه نروند و به کتابهای بی محتوا سوق پیدا نکنند.
تاثیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در تقریظ و هدایت ادبیات مقاومت چیست؟
به نظر من کسانی که به هر نحوی ارتباطی با ادبیات مقاومت دارند، مثل روز روشن است که یگانههای این حوزه حضرت آقا است و بحث تقریظ یکی از آنهاست. ایشان از معدود رهبران جهان است که اهل مطالعه است و از معدود علمای جهان اسلام و حتی اهالی این حوزه است که شاید به اندازه ایشان کسی کتاب نخوانده است. خودشان کارشناس امور شعر هستند و اشعاری از ایشان منتشر شده است؛ لذا تقریظ ایشان دلگرمی برای آدمهایی است که در این حوزه مینویسند و میخواهند میراث انقلاب و جنگ به نسلهای بعدی منتقل شود تا فاصلهای با نسلهای بعد ایجاد نشود و ضمنا ادبیات پایداری به سمت درست برود.
انتهای پیام/ ۱۲۱