چرا این مرد عصبانی نمی شود!؟

صبح زود حمید می خواست بره بیرون. براش تخم مرغ آب پز کرده بودم. وقتی رفتم از روی گاز بردارم احسان اومده بود پشت سرم وایساده بود...
کد خبر: ۴۴۶۶۳
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۰ - 14April 2015

چرا این مرد عصبانی نمی شود!؟

به گزارش دفاع پرس، صبح زود حمید می خواست بره بیرون. براش تخم مرغ آب پز کرده بودم. وقتی رفتم از روی گاز بردارم احسان اومده بود پشت سرم وایساده بود. همین که برداشتم آب جوش ریخت پشت گردنش.

هم عصبانی بودم که اومده تو آشپزخونه. هم ترسیده بودم که نکنه طوریش بشه. حمید سریع خودشو رسوند توی آشپزخونه و با خونسردی بهم گفت: «آروم باش. تا تو آروم نشی بچه رو نمی برم دکتر». این قدر با نرمی و خونسردی باهام حرف زد تا آروم شدم.

یه هفته تموم می بردش دکتر. بهم می گفتم: «دیدی خودتو بی خود ناراحت کردی، دیدی بچه خوب شد».

شهید حمید باکری

 

منبع: جام

نظر شما
پربیننده ها