به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، سردار «محمدحسن نظرنژاد» معاون عملیات لشکر ۵ نصر، در سوم خرداد ۱۳۲۵ در روستای بته مرده در ۷۰ کیلومتری جاده مشهد - سرخس متولد شد؛ وی در هفتم مرداد ۱۳۷۷ در اشنویه به شهادت رسید.
به منظور گرامیداشت یاد و خاطره شهدای استان خراسان رضوی به سه خاطره در خصوص این فرمانده دفاع مقدس اشاره خواهیم داشت.
قهرمان جودو
راوی: سردار شهید محمدحسن نظرنژاد
آن روزها یکی از کشتیگیران با سابقه چوخه خراسان بودم و قبل از انقلاب هم در خیلی از میادین حرف اول را میزدم. من چهار یا پنج حریف داشتم که یکی از آنها شیخالاسلام بود که گاهی ایشان میبرد و گاهی من. قبل از انقلاب در رشته جودو در یک دوره از مسابقات، مقام قهرمانی کشور را بدست آوردم که به خاطر ارتباطم با روحانیت مدال من را ندادند و اعلام کردند که بعداً میدهیم و پس از مراجعت به مشهد نیز از حضور در باشگاه منع شدم.
مستشار چینی
راوی: هادی سعادتی
در منطقهی دوعیجی بعد از به اسارت در آمدن یکی از فرماندههان عالی رتبهی ارتش بعث که ظاهراً فرمانده لشکر یک یا دو گارد ریاست جمهوری عراق بود شهید نظرنژاد با او درگیر میشود و این فرمانده عراقی را کتک میزند.
این فرمانده ارشد عراقی به خاطر شکل ظاهری شهید نظرنژاد تصور میکرد که او را از چین آوردهایم؛ بر همین اساس وقتی که با این فرمانده روبرو شدم از من پرسید شما مستشار چینی دارید؟ من هم پاسخ دادم که ایشان ایرانی است و برایش توضیح دادم.
لحظه شیرین انتظار
راوی: سردار شهید محمدحسن نظرنژاد
در جریان عملیات طریقالقدس بر اثر انفجار گلولهی تانک زیر پایم تمام بدنم پر از ترکش شد و چشم سمت چپم را هم از دست دادم و تخلیه شد اما با همان حال خودم را کنترل کردم و در کنار نیروها و رزمندگان به پیشروی ادامه دادم.
حوالی ساعت ۱۱ ظهر بود که برگشتم عقب و یکی از ترکشهایی که به نزدیکی قلبم اصابت کرده بود را بیرون کشیدم و در حالی که خون از بدنم سرازیر شده بود، منتظر امام زمان (عج) بودم و به طور عجیبی از این انتظار لذت میبردم. شاید در هیچ شب و روزی از زندگیام این قدر لذت نبرده بودم. آن قدر لحظات حالم را دگرگون کرده بود که هر لحظه فکر میکردم که امام زمانم (عج) را میبینم و شهید میشوم، اما مدتی که گذشت متوجه شدم که هنوز عمرم بر این دنیا است.
انتهای پیام/