مصطفی غفاری عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) در گفتوگو با خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس در خصوص سبک رهبری و مدیریت حضرت امام خامنهای (مد ظلهالعالی) اظهار داشت: مهمترین و بارزترین مؤلفه رهبری ایشان در طول این سه دهه و اندی در قالب یکی از تعابیر در ادبیات سیاسی قرار میگیرد که همان آرمانگرایی واقعبینانه است.
وی تصریح کرد: اساساً مفهوم آرمانگرایی واقعبینانه ناظر به کارکرد واقعی رهبری است و رهبری شأنی جز این ندارد که آرمانها را در نظر بگیرد، آنگاه طوری جامعه را در چشمانداز کلان خود و از حیث ارزشها راهبری و ساماندهی کند که در مجموع به سمت تحقق آرمانها برویم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) با اشاره به این مطلب که آرمانگرایی واقعبینانه روندی خطی نیست، گفت: این فرآیند همواره با نوسان و افت و خیز همراه است که این قاعده واقعیتها و تغییرات اجتماعی است. آنچه رهبری انجام میدهند کاهش فاصله نسبی بین آرمانها و واقعیتهاست؛ در حقیقت باید واقعیتهای موجود را اگر مطابق با آرمانها هستند حفظ کنیم و اگر نیستند حرکت جامعه را به سمت تحقق آنها هدایت کنیم.
غفاری در ادامه از آرمانخواهی به عنوان مهمترین ویژگی رهبری حضرت امام خامنهای (مد ظلهالعالی) یاد کرده و ادامه داد: البته در مقام ارزیابی و کارنامهسنجی باید توجه کرد که پیچیدگیهایی در حیطه تغییرات اجتماعی وجود دارد و این کاری بسیار سنگین، دقیق و زمانبر است. وقتی از این مقوله صحبت میکنیم باید توجه کرد که سنجش حرکت جامعه نمیتواند نقطهای و بر اساس مقاطع کوتاه باشد؛ بلکه یک نگرش کلان و یک حرکت جهتمند دارای شتاب معقول و در بازه زمانی منطقی مدنظر است. همچنین کشش مردم، موانع و محدودیتها و فرصتها و امکانات همه باید در این ارزیابی لحاظ شوند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) آرمانخواهی واقعبینانه را در راستای مدیریت کلان ارزشی به عنوان کارویژه رهبری دانست و گفت: رهبری چیزی از جنس مدیریت اجرایی نیست، درعین حال که یک مدیریت کلان است، اما مدیریت کلان ارزشهاست. مدیریت کلانی از سنخ سوزنبانی جامعه در قالب حرکت به سمت ارزشها که هم کار دقیق و خطیری است و هم باید در مورد آن مفصل به بحث علمی پرداخت که دامنههای زیادی را در بر دارد و مجادلات بسیاری را برمیانگیزاند.
وی درباره مدیریت رهبر معظم انقلاب اسلامی هنگام بروز بحرانهای داخلی و خارجی نیز بیان کرد: یکی از شاخصها و مؤلفههای مهم در کار رهبری و شیوه مدیریت ایشان در مورد بحرانها تلاش برای جذب حداکثری و دفع حداقلی است. جامعه چه به صورت طبیعی و چه تصنعی، متاثر از کژکارکردیها و یا ناکارآمدیهای کنشگران یا نهادهای خود، گاهی دچار نوسانهای شدیدی میشود؛ چیزی که اهمیت دارد این است که اگر با نگرش مدیریت کلان ارزشی و با زاویهدید آرمانخواهی و واقعبینانه نگاه کنیم در هر تکانهای باید بتوانیم حداقل دفع و حداکثر جذب را داشته باشیم. ضمن اینکه هم جذب و هم دفع هر دو واقعیت دارند و طبیعتاً اتفاق میافتند، اما باید ببینیم در این تکانهها چه اندازه ریزش و رویش رخ میدهد.
غفاری پشت سر گذاشتن بحرانها با متحمل شدن کمترین آسیبها را از مهمترین محاسن رهبری معظم له هنگام بروز تنشها دانست و گفت: شاخص دیگر، تلاش برای نیل دو منظور به صورت همزمان است؛ اینکه در جریان بحران، از سویی کمترین آسیب به مردم و به پیکره نظام اسلامی و حرکت عمومی کشور وارد شود و از سوی دیگر فایده و تجربه بیشتری برای همه داشته باشد. در اینجا فایده بیشتر میتواند معانی مختلفی از جمله تأمین امنیت و منافع و... را در برگیرد، اما مهمترین فایده در جریان نگاه مدیریت کلان، رشد انسانهاست؛ یعنی ظرف تفکر، تحلیل و روحیه جامعه ارتقا و توسعه پیدا کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: مدیریت رهبری در بحرانها به گونهای بوده است که از آسیبهای جامعه در موضوعی که محل بحرانها بوده، کم شود و از آن طرف به کشش و توان جامعه و در نهایت به رشد جامعه از حیث فکری، روحی و حرکتی اضافه شود. به هرحال بحرانها اتفاق میافتند و معلول عوامل طبیعی یا انسانی میتوانند باشند، اما چیزی که مهم است، حل و فصل بحرانها به شیوهای است که جامعه از آن به سلامت عبور کند و درسهای خاص خود را نیز در عرصه عمل و نظر بگیرد.
وی همچنین درباره حلشدن بحرانها از ریشه و عدم تکرار مجدد آن از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان کرد: شاخص مهم دیگر در مدیریت بحران این است که ما به خاستگاه و ساختار بحران نگاه کنیم. نقشی که رهبری در قالب نظام سیاسی میتواند داشته باشد این است که با کمک مردم گره بحران را در صحنه و در زمانه بروز باز کند، اما مهمتر از آن این است که اگر آن بحران ریشه ساختاری و فرهنگی دارد، آن ریشه اساساً درمان شود.
غفاری بیان کرد: سنجه و نشانه این مدیریت آن است که آن بحران با آن مختصات، تکرار نشود. چون بروز بحران یک بحث است و تکرار بحران (یعنی یک بحران مشخص از جنس مشخص و واحد) چیز دیگری است. تلاش ما باید بر این استوار باشد که یک بحران خاص را با ماهیت مشخص به صورت مکرر نداشته باشیم. این شاخصه بسیار مهمی است و عملاً رهبری در این راستا تلاش کرده و اینها قابل اثبات است. البته اینکه لزوماً و تماماً تدابیر به موفقیت رسیده باشند یا نه، نکته دیگری است که باید جداگانه تحلیل شوند؛ چون تنها نقش اثرگذار در این موارد، رهبری نیست و مجموعهای از عوامل دخیل هستند و شیوه مدیریت کلان ارزشی یکی از آنهاست.
وی در پایان گفت: باید دقت کرد که مدیریت تغییرات اجتماعی بهصورت مکانیکی نیست و نباید هم اینگونه تحلیل شود؛ جامعه یک دستگاه بیروح و بیاراده نیست که از رأس هرم دکمهای را بزنیم و در فاصله کوتاهی همه اتفاقات مطلوب ما بهصورت یکجا یا پشت سرهم و بدون هیچگونه دستانداز و ناهمترازی، واقع شود. چنین چیزی نیست. این یکی از واقعیتهای جامعه است و باید واقعبینانه آن را در مقام تحلیل عملکرد رهبری نیز در نظر بگیریم.
انتهای پیام/ ۳۵۱