به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان ناب حضرت روحالله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسههایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.
بیشک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.
شهید «اسدالله حاجی خانی» یکی از این شهدای والامقام است که در ادامه، خلاصهای از زندگینامه و وصیتنامهاش را از نظر میگذرانیم.
خصوصیات اخلاقی شهید «اسدالله حاجیخانی»
شهید «اسدالله حاجیخانی» در خانوادای پاک و بی آلایش تربیت یافت؛ بر اثر فطرت پاکش، اهمیت خاصی به رعایت مسائل اسلامی داشت. متانت و پرهیزکاریش زبانزد همه بود، از منیت پرهیز میکرد و به سوی تقوا و ایمان قدم بر میداشت. در امر اسراف دقیق بود و دیگران را در زمینههای مختلف از منکر نهی میکرد.
در کنار تغذیه معنوی و روحی به ورزشهای سالم از جمله کوهنوردی که به آن خیلی علاقه داشت، روی آورده و در جهت هرچه بهتر اجرا کردن دستورات الهی توجه زیادی داشت و برای آگاهی از مبانی و اصول اعتقادی بیشتر اوقات قرآن، مفاتیح، تفسیرالمیزان و آثار شهید مطهری را مطالعه میکرد.
در شرایطی که فضای دانشگاه آلوده و فاسد بود، وی کمر همت بست و برای مبارزه با نفس، با یاری دیگر دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاه، کتابخانه اسلامی را در دانشگاه تأسیس کرد تا بتوانند اسلام را که تنها راه نجات همگان است، بشناسانند. «اسدالله حاجیخانی» با حمایت از انقلاب و در زیر سایه رهبری امام خمینی (ره)، روحیهای سرشار از عشق و خشوع به خدا را در خود ذخیره ساخت تا سجدههای شبانگاهیاش رنگ و بوی سالکان حقیقتطلب را به خود بگیرد.
با دستانت کمکم کن تا تیمم کنم
برادر شهید «اسدالله حاجیخانی» در خاطرهای گفته است: سال اول دبیرستان بودم و اسدالله پس از شرکت در عملیات «فتحالمبین» مجدداً به تهران آمده بود تا از دروس دانشگاه غافل نباشد، من هم برای آنکه با او دیداری تازه کنم و کمی در باب مشکلات درسی خود از وی کمک بگیرم، به تهران عزیمت نموده و مدتی با او بودم.
طی این مدت او به درسهایم توجه داشت و با حوصله و اشتیاق هر مشکلی را که در آموختن درسهایم داشتم، برطرف و مرا راهنمایی میکرد؛ من هم از اینکه این قدر در حق من لطف دارد، شرمنده میشدم؛ زیرا با وجود آنکه در عملیات «فتحالمبین» از ناحیه دست راست مجروح شده بود؛ اما هیچگاه به بهانه آن از خود بیحوصلگی نشان نمیداد.
یک شب که در بستر خواب بودم، ناگهان متوجه شدم که «اسدالله» بالای سرم هست و مرا صدا میزند، بلند شدم تا اگر کاری از دستم بر میآید برایش انجام دهم؛ نیمههای شب از من خواست به علت مجروحیت از ناحیه دست راست، به وی کمک کنم تا به عنوان نائب برایش تیمم کنم. من نیز خواستهاش را اجابت نموده و با دست راست خود، یاریش کردم تا تیمم کند.
پس از مدتی که از او خداحافظی کردم و به منزل برگشتم، وی برای شرکت در عملیات «بیتالمقدس» عازم جبهه شد؛ بنا به گفته همرزمانش در همان عملیات نیز مجروح شد؛ اما هر چقدر که فرمانده از او خواست که به پشت جبهه جهت مداوا عزیمت کند، قبول نکرد و سرانجام ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با سمت فرمانده گروهان در پاسگاه «شهابیه» بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش، به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید «اسدالله حاجیخانی»
در قیامت از نعمتهایی که به ما ارزانی شده، سوال خواهد شد و بزرگترین نعمتی که خداوند به ما ارزانی داشته، نعمت انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی است. در آنجا از ما خواهند پرسید که برای این انقلاب چه کار کردیم؛ آیا با دشمنان انقلاب دشمن و با دوستان آن دوست بودهایم یا نه؟
انتهای پیام/