به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان ناب حضرت روحالله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسههایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.
بیشک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.
«سیدرضا معصومی ساداتی» یکی از این شهدای والامقام است که دوم بهمن سال ۱۳۳۵ در روستای «خشکرود» بخش «لشت نشاء» از توابع شهرستان «رشت» به دنیا آمد و در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات «بیتالمقدس» در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
نگاهی به وصیتنامه شهید «سیدرضا معصومی ساداتی»
پیامی دارم به همه بردران و خواهران، مخصوصاً دوستان نزدیکم؛ شما را به خدا قسم میدهم که قدر و ارزش همدیگر را بدانید و از غیبت، حسد، کبر، دروغ، حبّ دنیا و خلاصه رذایل اخلاقی بپرهیزید؛ وقتی از اینها دوری جستید، اینقدر قوی میشوید که احساس میکنید خدا را دارید میبینید. دوستان مهربانم، بهترین هدف «الله» است و کسی که میتواند ما را زودتر به «الله» برساند، همانا «ولایت فقیه» است و بس.
برادران و خواهران معلم! ای نسلی که مانند شمع میسوزید و به دیگران نور میدهید، ای نسلی که مقام بزرگ پیامبری را دارید و بزرگان هم گفتهاند «معلم امانتداری است که انسان امانت اوست»؛ شما را به شهدای انقلاب اسلامی قسم میدهم که مسئولیت بس خطیر خود را به نحو احسن انجام دهید که با این کار شما جامعه پاک میشود و دیگر مردم ما از خود بیخود نمیشوند و یک مسلمان واقعی خواهند شد و آنوقت است که بر همه سختیها غلبه خواهیم کرد. برادران و خواهران تعلیمدهنده، اگر شما پاک و تزکیه نشوید، بدانید که نمیتوانید دانشآموزان را تزکیه کنید.
ای مادر مهربان و پدر ارجمند! سلام مرا بپذیرید و مرا حلال کنید و با استقامت و صبر از انقلاب اسلامی دفاع کنید. وقتی خبر شهادت مرا شنیدید، مبادا روحیه خود را ببازید و شیون کنید، چون این کار شما باعث ناراحتی و نارضایتی من میشود؛ پس خندان باشید که خنده لبهای شما، خنده روی لبهای من است و بدانید که از خندههای شما دشمنان اسلام به وحشت خواهند افتاد و زودتر نابود خواهند شد.
به شما پدر و مادر، برادر و خواهرانم و به همه دوستان و آشنایان سفارش میکنم که هر وقت به یادم افتادید و خواستید گریه کنید، به سر قبرم بیایید و در آن لحظه به یاد امام حسین (ع) باشید که برای برقرار کردن اسلام و آزادی تمام مسلمانان از سلطه یزید، چگونه جان خود و فرزندان عزیزش را تقدیم حق تعالی کرد.
مادرجان! مگر علیاکبر و قاسم و فرزند شش ماهه امام حسین (ع) در عاشورا شهید نشدند؟ مگر دو دست حضرت عباس (ع) را از تن جدا نکردند؟ من که از آن بزرگواران بیشتر نیستم، یک بنده گناهکار بیش نبودم و اگر سالها عبادت و گریه و زاری در مقابل خدا میکردم، شاید نمیتوانستم تمام گناهانم را جبران کنم؛ ولی انسانی که به فیض شهادت میرسد، تمام گناهانش پاک میشود.
این توصیه را به دوستانم دارم که فقط هدفشان «الله» باشد و هر کاری که انجام میدهند، خدا را حاضر و ناظر بدانند که همانا او بر هر کاری آگاه و ناظر است؛ از تمام دوستان و نزدیکان هم میخواهم که همه کارها را در راه خدا انجام دهند؛ زیرا ما باید در این جهان کاشت کنیم و بدانیم که برداشت ما در جهان آخرت است.
من از تمام ملت انقلابی ایران میخواهم که گفتههای امام را سرمشق خود قرار داده و ایشان را در این راه یاری دهند؛ در هر حال از خداوند طلب آمرزش میکنم و کلام آخر این که کتاب هایم را به اهلش بدهید و برای آمرزش گناهانم موقع نماز خواندن، دعا کنید.
جاوید باد جمهوری اسلامی، گسترده باد اسلام.
برافراشته باد پرچم الله در سراسر عالم به رهبری زعیم عالیقدر امام خمینی و جاودان باد راه تمام شهدای انقلاب اسلامی ایران.
پاسدارم من و هرگز نکنم پشت به میدان گر سر برود، من نروم از سر پیمان
انتهای پیام/