گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: نصرالله مردانی متولد سال ۱۳۲۶ در کازرون است. او که به عنوان چهره ماندگار ادبیات ایران در سال ۱۳۸۲ انتخاب شده بود بیشترین اشعارش در زمینهٔ حماسی و انقلابی است.
این شاعر در مقطعی که اشعار انقلاب به سمت شعارگونگی و تهیشدن از تشبيهات و استعارههای شاعرانه پيش میرفت، به ياری ادبيات انقلاب شتافت و با ترکيبسازی و نوآوریهای خود افقهای تازهای را به روی شاعران ديگر گشود.
اشعار وی گاهی آن قدر سرشار از تصاوير بکر و شگفت بود که هنوز تجسم يک تصوير در ذهن، تمام نشده، تصوير ديگری در پيش رو قرار میگرفت. اين سبک شعری وی شاعران بسياری را به دنبال خود کشاند. به طوری که جای پای ترکيبات و تصويرهای زيبای او را میتوان در غزلهای ديگران تعقيب کرد. او آميزهای از لطافت و استقامت بود و به همين دليل توانست حماسه و غزل را که همواره در دو نقطهی متضاد و مقابل هم قرار داشتند، با هم در آميزد.
با توجه به علاقهی گذشتههای دورادور به فردوسی و حافظ، با الهام از اين دو، پيوندی بين حماسه و غزل به وجود آورد. وی دفاع مقدس را مانند اشعارش ترکيبی از حماسه و عشق میدانست و عقيده داشت که برای سخن گفتن در مورد آن نيز بايد از زبان خاص خودش استفاده کرد که کشف اين زبان از دستاوردهای ديگر مردانی بود. مردانی سبک نوينی در شعر فارسی به وجود آورد و به همراه چند تن از شاعران متعهد و آرمانگرا، نخستين محورهای شبکهی ذهنی- زبانی شعر انقلاب را پیريزی کرد.
نصرالله مردانی از جمله شاعرانی بود که پیش از انقلاب بهویژه بعد از انقلاب لحظهای آرام و قرار نداشت و با شتاب فوقالعادهای توسن شعر را همپای رزمندگان اسلام زین کرده و چونان صاعقه بر سر دشمنان فرود میآمد.
جنگ، جنگ است، بيا تا صف دشمن شكنيم
صف اين دشمن ديوانه ميهن شكنيم
در افسانهاي قلعه شيطان بزرگ
چو علی فاتح خيبرشكن تن شكنيم
راه ما راه حسين است كه با تيشه خون
همه بتهاي زمين در شب روشن شكنيم
به چه انديشه در اين كشور خون آمده خصم
ما به نيروي يقين، لشكر آهن شكنيم
شيشه عمر تو ای ديو بد آيين زمان
ما به سرپنجه ايمان، چو تهمتن شكنيم
تاریخ سرایش این غزل، پنجم بهمن ۱۳۵۹ است مردانی تقریباً هر هفته شعری در وصف رزمندگان سلحشور و علیه دشمن دون میسرود و خشم و انزجار خود را اینگونه ابراز میکرد و با رزمندگان دفاع مقدس همدل و همراه بود هرچند به خاطر شتاب و فرصت کم برخی از ابیات شعر ضعف، تعریف و تقلید داشته است. در این سلسله گزارشها قصد داریم چهره تابناک جنگ و دفاع مقدس را به روشنی به نمایش بگذاریم تا شاعران جوان شعر پایداری امروز ایران با چند و چون شعر دیروزمان زمان حماسه و نبرد با آگاهی لازم به دنبال آن بروند و میتوان گفت این غزلی از موفق ترین غزلها و عشاء زندگی نصرالله مردانی است.
شور، حماسه و پیام در این شعر موج می زند و عناصر جبهه های جنگ مانند خون ظفر شت ستاره سنگر رزمآوران پاسداران شام سرد چراغ خون آبدیده لبهای روزهداران آینه زمان و پیر جماران در جایگاه اینقدر حضور دارد و پا در رکاب تحت فرماندهی شاعر صف کشیدند و آماده پیکارند و با دشمن در ستیزند.
نصرالله مردانی در این غزل ایمان و اعتقاد را دستمایه تفکر و اندیشه رزمندگان اسلام قرار داده که با چراغ شهادت و از طرفی بر لبهای خشک و از آن هنگامی که اشک شوق از دیده بر لبهای خشک نان کید و باعث گرفتار میکنند و خطاب به کسانی که در سراسر دنیا به اسلام و امام هنوز باور ندارند می گوید امام خمینی این پیر و طلایهدار انقلاب آینه زمان است که در محله جماران حضور دارد به این نور و آینه ایمان بیاورید که همانا نور این آینه از اسلام است.
زادگاهش کازرون بود. هرچند زبان شعرش صریح و چون تیغ بدون نیان بود گاهی به نظم پهلو میزند، ولی از شور و هیجان فراوانی بهرمند بود.
نصرالله مردانی به دور از هیاهو و صادقانه در میدان رزم و سنگرهای دفاع مقدس حضور مییافت و با رزمندگان همصدا میشد و در جایجای کشور و به ویژه در جلسات شعر قدیم حوزه هنری تهران حضور داشت. او با تمامی شاعران کشور آشنایی لازم را داشت. یکی از شاعرانی که بیشترین اشعارش صفحات مطبوعات کشور را مزین کرده بود، نصرالله مردانی بود.
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران
در شط سرخ آتش، نعش ستاره می سوخت
خون نامه ی نبرد است، آئین پاسداران
در کربلای ایثار مردانه در ستیزند
رزم آوران اسلام، با خیل نابکاران
در شام سرد سنگر روشن چراغ خون است
ای آب دیده، تر کُن؛ لبهای روزه داران
در رزمگاه ایمان با اسب خون بتازند
تا وادی شهادت این قوم سربداران
گلگونه ی شهیدان، با خون گل بشوئید
تا سرخ تر نماید، رُخسار روزگاران
هابیلیان کجایید؛ قابیل دیگر آمد
ننگ است جان سپردن در دخمه ی تتاران
در بادهای سوزان نیلوفران خاکی
چشم انتظار آب اند؛ ای روح سبز باران
ای ابر پر صلابت، آبی ز دیده بفشان
با مرگ لاله طی شد افسانه ی بهاران
بی باورانِ عالم با چشم دل ببینید
آئینه ی زمان است، این پیر در جماران
عليرضا قزوه شاعر معاصر درباره جنبههای شعری مرحوم نصرالله مردانی گفت: «مردانی» شاعری مسلط بود كه به غزل، رنگ و بوی حماسه داد، در شعرهای او هميشه علاوه بر داشتن سخاوت زبانی و آرايههای ادبی، حرفی تازه برای گفتن بود.
انتهای پیام/ 121