30 سال خون شریکی-1

رجایی: سینه برادران افغانستانی مملو از خاطرات دفاع مقدس است

مدیر خانه فرهنگ افغانستان گفت: در سینه برادران افغانستانی خاطرات نهفته‌ای وجود دارد. خاطرات رزمنده‌ها و جانبازان، خاطرات ملی مهاجران است که نباید مخفی شود.
کد خبر: ۴۶۱۲۵
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۳ - 09May 2015

رجایی: سینه برادران افغانستانی مملو از خاطرات دفاع مقدس است

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، اولین یادواره شهدای مشترک ایران و افغانستان با عنوان "30 سال خون شریکی" صبح امروز باحضور دکتر تهرانچی رئیس دانشگاه شهید بهشتی، مسئول اتباع خارجه وزارت امور خارجه و "حمیدعلی صمیمی" رئیس بنیاد شهید تهران بزرگ به همت کانون فردوس ملل(دانشجویان خارجی) در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

سرور رجایی مدیرخانه فرهنگ افغانستان در این مراسم با ذکر خاطرهای از اولین آشنایی خود با شهید ایرانی جنگ افغانستان گفت: اولین بار نام "احسان پارسی" شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان را در کابل و در نشریههای جهادی که مخفی به دستمان میرسید، دیدم. زمانی که مصاحبه پدر شهید را خواندم، هیاهویی در من ایجاد شد. نمیدانستم این چه اتفاقی است که یک ایرانی در افغانستان به شهادت میرسد.

وی افزود: طولی نکشید با نام شهید "ابوالفضل کربلایی پوریزدی" در همان نشریه جهادی آشنا شدم و سپس با شهدایی از افغانستان آشنا شدم که در جبهههای ایران به شهادت رسیدند. سالها از جنگ گذشت و به اجبار به کشور ایران مهاجرت کردم. وقتی در فضای فرهنگی ایران قرار گرفتم یاد شهدا افتادم و به سراغ خانوادههای آنان رفتم.

رجایی تاکید کرد: چهار سال پیش برنامهای کوچک اما معنوی به نام شهدای مشترک ایرانی و افغانستانی به یاد "احسان پارسی" در مشهد برگزار کردیم و فکر نمیکردم هیچگاه یکی از نهادهای علمی بزرگ ایران پای کار بیاید و از شهدای مشترک تجلیل به عمل آورد.

مدیر خانه فرهنگ افغانستان با اشاره به هشت سال تلاش در زمینه شهدای مشترک عنوان کرد: این شهدا میتوانند بیش از پیش دو ملت را بهم نزدیک کنند. بیایید از این به بعد از شهدای مشترک بگوییم و داستانهای جالب آنها را بشنویم.

وی به دیدار خود با خانواده شهید "احمدرضا سعیدی" از شهدای ایرانی جهاد افغانستان نیز اشاره کرد و گفت: زمانی که خانواده شهید را دیدم، 29 سال از شهادت او میگذشت. از مادرش تقاضا کردم به افغانستان برویم تا او را بر سر مزار پسرش ببرم. مادر شهید به من گفت به خاطر مشکل قلبی نمیتوانم سفر کنم اما هروقت به مزار احمدم رفتی بگو مادرت سلام رساند. هنگامی که به افغانستان برگشتم و بر سر مزار شهید سعیدی حاضر شدم جملات مادر را به فرزندش رساندم و با تصویری از مزار شهید به ایران برگشتم. احساس خوبی داشتم که بعد از سی سال خانواده شهید سعیدی تصویری از مزار شهیدشان را میبینند اما مادر به رحمت خدا رفته بود و با آرزوی دیدن تصویر مزار پسرش از دنیا رفته بود.

مدیر خانه فرهنگ افغانستان با ذکر خاطرهای از شهید "عبدالرحیم جمشیدی افغانستانی" گفت: شهید جمشیدی یک کارگر ساده سبزیکار در ورامین بود که پس از اعزام به جبهه در مدت کوتاهی به شهادت میرسد. زمانی که جنازه را به ورامین برمیگردانند به دلیل اینکه کسی را در ایران نداشت تا او را شناسایی کنند، پیکرش یک ماه و نیم در سردخانه میماند. پیکر را به تهران میبرند تا به عنوان شهید گمنام دفن کنند. در مسیر انتقال شهید بر اثر یک اتفاق که من آن را کرامت شهید میدانم به خاطر دست انداز تابوت شهید از ماشین به بیرون میافتد. نیروهای بسیج محل پیکر را شناسایی میکنند و متوجه میشوند او عبدالرحیم است.

رجایی افزود: اتفاقات ما را بیش از پیش به هم نزدیک میکند. در سینه برادران افغانستان خاطرات نهفتهای وجود دارد. خاطرات رزمندهها و جانبازان، خاطرات ملی مهاجران است که نباید مخفی شود. متاسفانه هفته گذشته یکی از رزمندهها در مشهد از دنیا رفت و افسوس میخورم که چرا خاطراتش نوشته نشد.

وی بیان کرد: مردم افغانستان بیش از 2 هزار شهید و جانباز در دفاع مقدس تقدیم کردهاند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها