«حمید پارسا» رزمنده دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در البرز، در رابطه با خاطرهای از شهید «جلال احمدی» اظهار داشت: در دوران دفاع مقدس، شهید جلال احمدی که پاسدار بیت امام خمینی (ره) بود را در خیابان کسری کرج دیدم، خیلی خوشحال بود و از شادی در پوست خود نمیگنجید.
وی افزود: جلال دستان مرا در دست گرفت و گفت «دارم میرم جبهه». تعجب کردم، ادامه داد؛ «حمید، من از شخص امام اجازه گرفتم، ایشون به من اذن دادن تا برم جبهه». وقتی بیشتر کنجکاو شدم ماجرا را برایم تعریف کرد.
این رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: جلال گفت وقتی عملیات بیت المقدس انجام میشد، اخبار را میشنیدم و دلم در جبههها و عملیات بود و نمیتوانستم طاقت بیاورم. در حال پست دادن در بیت امام خمینی (ره) بودم، قدم میزدم و گریه میکردم که امام نیز برای قدم زدن به حیاط آمدند؛ تا نگاهشان به من افتاد و گریه مرا دیدند گفتند: پسرم چرا گریه میکنی؟
پارسا اضافه کرد: وی ادامه داد که با گریه به سمت ایشان رفتم و گفتم: آقا اصلاً نمیتوانم طاقت بیاورم، شما به مسئولان و فرماندهان من بفرمایید به من اجازه دهند به جبهه بروم. هر چه اصرار میکنم قبول نمیکنند. امام فرمودند: گریه نکن. من میگویم تا به جبهه بروی. حالا قرار است بروم.
این رزمنده دفاع مقدس بیان داشت: جلال به اذن امام خمینی (ره) به جبهه رفت و تا آخرین قطره خود با دشمن بعثی جنگید و همه هستی خود را فدای ولایت کرد. پیکر مطهر این شهید والامقام در مراحل بعدی عملیات بیت المقدس به کشور بازگشت.
انتهای پیام/