خبرگزاری دفاع مقدس: استمرار بازتاب مقوله جنگ در زندگی اجتماعی مردم ما باعث شده تا خاطره عمومی مان از جنگ از شکل پساخاطره ای خارج شده و در عینیت زندگی افراد جامعه جاری و ساری باشد.
نمایش "پوتین ها" یکی از موارد مغفول مانده در عرصه تئاتر دفاع مقدس را بازتاب می دهد و بدون غلتیدن در وادی واپس زدگی و شعار و کلیشه های رایج روایت خود را به شکلی بیان می کند که تماشاگر با رضایت کامل از سالن تئاتر بیرون می رود.
زیرکانه ترین بخش این نمایش خلق دو شخصیت به نام های "چپی" و "راستی" است.این دو شخصیت پوتین های پای چپ و پای راست یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس هستند که در طول روایت اثر، ذهن مخاطب را به سمت حزب های سیاسی "چپ" و "راست" هدایت می کنند.
"پوتین ها" داستان رزمنده ای است که درحین پریدن با چتر نجات از هواپیما چترش باز نمی شود و روی پوکه های داغ مانده از نبرد سقوط می کند و به خاطر نداشتن پوتین پای چپش را از دست می دهد.
این مرد با کوله باری از خاطرات گذشته به زندگی امروز می آید. همسرش به بیماری سرطان مبتلا می شود و تنها راه برای درمان او خرید دارو و پرداخت هزینه های زیاد است اما این رزمنده هیچ علاقه ای به حضور در ارگان های نظامی و به رخ کشیدن سابقه جبهه و جنگ برای دریافت کمک های مالی را ندارد.
این رزمنده از یک سو با بیماری همسرش درگیر است و از سوی دیگر با پسرش که جوان است و بازیکن فوتبال. جدال او با پسرش تا بدانجا پیش می رود که پسر در یکی از مسابقات فوتبال از ناحیه پا مصدوم می شود که همین مساله رابطه بین او و پدرش را بهبود می بخشد و حس همذات پنداری او با پدرش را هموارتر می کند.
در سوی دیگر داستان ماجرای زندگی "سعید" و چگونگی منافق شدن او را می بینیم. سعید که در جنگ، کارش سرقت پوتین ها و فانوسقه ها و مهمات سربازان ایرانی و سپردن آنها به منافقان بوده حالا با گذشته ای لبریز از تلخی ها دست و پنجه نرم می کند و در نهایت به خودکشی می کند.