به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، هشت سال دفاع مقدس سرشار از عشق و معرفت به خدا است و هر بیشتر از آن ایام میگذرد به جلوههای زیباتری از حضور فرزندان غیور ایران اسلامی در نبرد با دشمن تا بن دندان مسلح دست پیدا میکنیم. استان مازندران با وجود لشکر خط شکن و همیشه پیروز ۲۵ کربلا در دفاع مقدس موفقیتهای چشمگیری در عملیاتهای مختلف داشت و با تقدیم شهیدانی که هر کدام از آنها، چون ستارهای در آسمان این لالهگون دیار، هستند، میدرخشد.
«اسماعیل محمدی» یکی از شهدای استان مازندران است که در ادامه فرازی از وصیتنامهاش را از نظر میگذرانیم.
«اسماعیل محمدی» فرزند «علی اصغر» دهم آبان ۱۳۳۹ در آمل به دنیا آمد و در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۶۴ در مریوان به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «اسماعیل محمدی»:
آرزو دارم که با روی خونین و بدنی پاره پاره رسول خدا (ص) و حسین (ع) را ملاقت کنم تا در پیشگاه خداوند روسفید باشم. این خون حسین (ع) است که در رگهای رهبر عزیزمان امام خمینی به جوش آمده و به خواست الله چیزی به عمر صدام و صدامیان و سپاه کفر و الحاد باقی نمانده است.
خون شهدا همچون سیلی برقآسا کاخهای کاخنشینان و مستکبرین تاریخ را درهم کوبیده و ویران میکند. بار خدایا این قطره خون ناچیز و جان ناقابل ما در راه مکتب ریخته شود و اسلام به پیش رود. هزارها بار به ما جان ده تا در راه تو مبارزه کنم و به شهادت برسم.
پدر و مادر مهربانم! میدانم که در سوگ من خواهید نشست و به یادم خواهید بود البته میدانید که من عاشق حسین بوده و هستم و مدتها در راه اسلام قدم بر میدارم زحمات زیادی برای من کشیدید، ولی هیچ یک از آن زحمات را برایتان جبران نکردهام. آرزو داشتم که خدمتگزار صادق برای شما باشم، ولی موقعیت طوری است که اسلام بیشتر به ما احتیاج دارد.
مادرم! زینبوار بعد از مرگم مقاومت کن و کوچکترین ناراحتی به خود راه نده تا دشمنان اسلام سوء استفاده کنند. پدر و مادرم باید به خود ببالید که توانستید فرزندی که از سوی خدا به شما امانت داده شده به سویاش فرستادید و خیانت نکردید، هر چند مشکل هست که چون دارای زن و بچه هستم، ولی مادر! این همه شهدا بعد از انقلاب و جنگ و دوره امام حسین (ع) همه مثل هم بودند. باید تحمل کنید و من هم در پیشگاه حضرت فاطمه شفاعت خواهی شما را میکنم.
برادر بزرگوارم از شما بینهایت متشکرم. در زندگی کمکهای زیادی به من کردید و نتوانستم جبران زحمات شما را بکنم. امیدوارم مرا مورد بخشش قرار دهید. برادر، مردن حق است چه بهتر مردن در راه خدا و حراست از میهن اسلامی باشد.
برادر بعد از شهادتام این وصیت را از شما میخواهم که اجرا کنی اولاً همسر و فرزندانام را به شما میسپارم در کنار پدر و مادرم خوب تربیتشان کن آن چه را که من امید داشتم انجام بده که ناراحتی زندگی را تحمل نکنند و منصوره عزیزم فکر نکند که بیپدر هست هر موقع سراغ مرا گرفت او را گول نزنید که به مسافرت رفته حرف حق را به او بزنید که در جنگ حق علیه باطل شهید شده تا از کوچکی قوی و رزمنده بار بیاید تا دشمنان اسلام فکر بد نکنند.
دیگر باره مکان دفنم اگر مایل باشید در امامزاده ابراهیم کنار دیگر شهدا مرا دفن کنید هر چند آرزو دارم جسدم مثل حسین (ع) و دیگر شهدا زیر آتش گلوله دشمنان له شود تا بیشتر در نزد خدا روسفید باشم اگر برایتان مشکل هست در امامزاده درویشعلی محل جایی که از معدومین فاصله داشته باشد.
همسرم از اینکه نتوانستم همسر خوبی برایت باشم مرا پیش جدت مورد عفو قرار میدهی؟ چون در مدت زندگی ناراحتیها کشیدی، ولی خودت میدانی که همهاش برای اسلام و تداوم زندگی خانوادگی و در چارچوب اسلام بود و من هم خیلی خوشحال هستم که با زنی از خانواده سادات ازدواج نمودم و باعث افتخار من میباشد. فاطمه وار زندگی کن و بچهها را خوب تربیت کن.
انتهای پیام/