حقوق بشر، کلیدواژه جنایات آمریکا/

نگاهی به زندگی شهید مازندرانی حادثه هفتم تیر حزب جمهوری اسلامی

شهید «عباسعلی ناطق نوری» نماینده مردم شهر نور در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ در دفتر حزب جمهوری به همراه شهید آیت‌الله بهشتی و هفتاد و یک تن دیگر به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۶۴۳۲۵
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۴۰۰ - ۲۳:۱۶ - 28June 2021

نگاهی به زندگی شهید مازندرانی حادثه هفتم تیر حزب جمهوری اسلامیبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، هفتم تیر ۱۳۶۰، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی که جمعی از مسئولان نظام، همچون رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، ۱۲ معاون وزیر و ۲۷ نماینده مجلس در جلسه هفتگی حزب حضور داشتند، منفجر شد.

در این حادثه حجج اسلام «عباسعلی ناطق نوری»، «عبدالحسین اکبری»، «عمادالدین کریمی» و «عبدالوهاب قاسمی» به شهادت رسیدند که در ادامه زندگی‌نامه شهید «عباسعلی ناطق نوری» را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید

شهید عباسعلی ناطق نوری، پنجم مرداد ۱۳۱۴ در قریه اوزکلا از توابع شهرستان نور در استان مازندران متولد شد. وی دومین پسر خانواده بود. پدرش ابوالقاسم روحانی سخنران و اهل منبر بود و از آنجا که قدرت نطق ایشان بالا بود، به همین دلیل وارد هر مجلسی که میشد حضار میگفتند: «ناطق» آمد و، چون اهل نور بود او را ناطق نوری میگفتند به همین دلیل آن مرحوم و فرزندانش به ناطق نوری مشهور گشتند و فامیلی اصلی این خانواده مبارز که نوری جمشیدی بود، به تدریج به فراموشی سپرده شد.

پدر شهید عباسعلی ناطق نوری از طلاب تهرانی و از شاگردان مرحوم شهید مدرس بود و تحت تأثیر شخصیت ایشان، ضمن ورود به عرصه مبارزه با استکبار، روحیه کفر ستیزی و ایستادگی در برابر طاغوت و دفاع از مظلوم را به فرزندان خود آموخت. هنگامی که رضا خان با عنوان تجددخواهی درصدد از بین بردن مقدسات مردم ایران برآمد و برای سرکوبی روحانیت دستور داد لباس روحانیت خلع شود، پدر شهید ناطق نوری به دلیل مراتب علمی و حوزوی از این دستور مستثنی شد.

شهید عباسعلی ناطق نوری در چنین خانواده‌ای رشد و نمو یافت. تا سن ۹ سالگی در قریه اوزکلا زندگی می‌کرد و پس از آن به همراه خانواده به تهران عزیمت نمود و تحصیلات ابتدایی خود را در سال ۱۳۲۷ (هـ. ش) به پایان رساند.

وی ضمن تحصیل به کشاورزی که شیوه انبیاء و ائمه معصومین بود می‌پرداخت و بعد‌ها نیز اعلام داشته بود اگر چنانچه پیش بیاید و روزی مسئولیت‌های گوناگون را به سایر برادران تفویض نماید، تنها کاری که به آن مشغول خواهم شد کشاورزی است که یک سنت پیامبرانه است. وی در نوجوانی به حرفه مکانیکی روی آورد و تا مرتبه استادی پیش رفت و شاگردان ممتازی در این رشته آموزش داد.

شهید ناطق نوری به ورزش و سلامت تن که در دین مبین اسلام و روایات نیز به آن توصیه شده است بسیار علاقه‌مند و معتقد بود یک انسان برای اینکه درست بیاندیشد باید از جسم قوی برخوردار باشد. از این رو به ورزش کشتی که مرام پهلوانی در آن بسیار دیده میشود روی آورد و به تمرین و سازندگی جسمانی نیز پرداخت.

وی  از آنجا که به مطالعه و کسب علم علاقه داشت، با وجود کار زیاد و پر زحمت، به فراگیری علم بویژه دروس مذهبی و تحقیق در دین مبین اسلام روی آورد. در کنار آن نیز دیپلم متوسطه خود را گرفت. او که آموزش قرآن را از کودکی در نزد پدر آغاز کرده بود، با عشق و علاقه فراوان دنبال نمود و بزودی توانست سخنران و مدرس قرآن شود.

شهید ناطق نوری آنچه را که می‌آموخت با روش‌های ساده و قابل درک برای عامه مردم و بویژه کودکان و نوجوانان تشریح می‌کرد و اعتقاد داشت خمیر مایه کودکان باید در مسیر قرآن و اهل بیت بنا نهاده شود.
شهید عباسعلی ناطق نوری پیرو مکتب امام حسین (ع) بود و در خط مرجعیت و روحانیت حرکت می‌کرد؛ و در یک کلام مردی خدامحور بود.

او در اواخر عمر رژیم منحوس پهلوی، به سبب فعالیت‌های تبلیغی و برای اینکه بیشتر بتواند به فعالیت‌های اجتماعی و انقلابی برسد، در یک هجرت شغلی، فروشندگی لوازم چرخ خیاطی را پیشه خود ساخت. اما کسب برای او بیشتر از اینکه معیشت خانواده را تأمین نماید پوششی برای فعالیت‌های اسلامی و انقلابی بود.

او معتقد بود در کار‌ها باید به خدا توکل کرد، زیرا مسیر کاری که برای خدا باشد، به لطف حضرت حق هموار می‌شود. شرکت مستمر در جلسات مذهبی از مهمترین برنامه‌های زندگی وی بود و هنوز هم سخنان و فعالیت‌های وی در هیئت قهرودی‌های تهران، مناطق امیریه، باغ فیض، کن، ونک، حصارک، سه راه آذری و برخی مناطق محروم شهر تهران در اذهان و خاطره‌ها باقی مانده است.پاو در طول حیات زندگیاش با جوانان مأنوس بود و سعی می‌کرد آنان را با روش‌های تبلیغی اصولی، به سوی اسلام و انقلاب هدایت کند. برای نخستین بار که به هیئت قهرودی‌ها دعوت شد، محفل را خالی از جوانان دید و سراغ آنان را گرفت. متولیان هیئت قهرودی‌ها، اظهار داشتند، چون ظاهرشان زیبنده نبوده در مجلس حاضر نشده‌اند. شهید در پاسخ گفته بود: «آن‌ها را بیاورید، بقیهاش با من». او هم چنانکه گفته بود، عمل کرد و از آنان جوانانی متعهد و مکتبی ساخت.

ساده زیستی، دوری از کبر، غرور و رخوت و سستی همیشه در چهره او عیان بود و به وفای عهد اعتقاد راسخ داشت. شهید عباسعلی ناطق نوری هرگز از کار و مجاهدت خسته نمی‌شد و بطوریکه گاه در شبانه روز فقط سه ساعت استراحت می‌کرد و بقیه ساعات را به عبادت، کار و آموزش و تبلیغ احکام اسلامی می‌پرداخت.

شهید ناطق نوری، همواره در قرآن تدبر می‌کرد و آن را منشور زندگانی خود ساخته بود. وی قرآن راصراط مبین و دوری از آن را ضلالت و گمراهی میدانست. «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین». وی اندیشه‌های دینی و مبارزاتی خود را بر پایه این کتاب حق استوار ساخته بود و همواره به جوانان توصیه می‌کرد نسبت به آن شناخت کافی داشته باشند. او قرآن را درمان همه درد‌های فکری و روانی مردم و بویژه جوانان می‌دانست «.. و شفاء لما فی الصدور» و در عین حال اعتقاد داشت پناه گاه خوبی برای مردم است.

او قرآن را دژ محکمی در برابر شیاطین معرفی می‌کرد «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا» و معتقد بود امت اسلامی مادامی‌که به آن عمل می‌کند دچار خسران نخواهد شد.

شهید عباسعلی ناطق نوری دوری از قرآن را به حکم وحی همنشینی با شیطان می‌دانست «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطاناً فهو له قرین»، «هر کس از یاد خدای رحمان دل بگرداند برای او شیطانی بگماریم که او را همنشین باشد؛ و می‌گفت کار شیطان این است که با لعاب و تزئین در قلب انسان‌ها رخنه کند. «الذی یوسوس فی صدور الناس».

شهید ناطق نوری با این بینش قدم در راه نشر قرآن و معارف قرآن نهاد و لحظه‌ای نیز از آن غافل نشد. وی با برپایی جلسات قرآنی در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ضمن آموزش آن به مردم و بویژه جوانان، راه مبارزه با طاغوت و مظاهر شرک را براساس کلام وحی به مردم نمایان می‌ساخت.

او تبلیغ نهضت عاشورایی را نیز بر اساس کتاب صراط و هدایت دنبال می‌ساخت و در همه حال قرآن مبنای کار او بود. حسین ناطق نوری فرزند ایشان در خاطر‌های از برگزاری آئین سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) چنین می‌گوید: «شهید ناطق نوری، در روز عاشورا و به هنگام حرکت دسته جات عزاداری، از حاضرین می‌خواست هیچگونه شعاری ندهند و هر چند لحظه یکبار فقط آیات قرآن و ترجمه آن‌ها خوانده شوند، همه پلاکارد‌ها پائین آمده پس از قرائت قرآن و ترجمه آیات شریفه، یک نفر حدیث یا سخنی از بیانات گهربار حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را با بلندگو قرائت نماید و فقط پلاکارد مربوط به همان سخن را بر افراشته نگهدارند تا همه بدانند که سخن چیست.»

با آغاز نهضت حضرت امام خمینی (ره) شهید ناطق نوری بزودی به صف مبارزان اسلامی پیوست و اطاعت از فرامین امام راحل را واجب دانست. وی مبارزات خود را همزمان با تشکیل هیئت‌های موتلفه اسلامی که تحت فرمان بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران و زیر نظر شهیدان استاد مطهری و دکتر بهشتی اداره می‌شد آغاز کرد. شهید ناطق نوری و برادرش احمد در شبکه‌های ۱۰ نفری هیئت‌های موتلفه اسلامی نقش مهمی داشتند. فعالیت‌های شهید در هیئت‌های موتلفه اسلامی تا آنجا گسترش پیدا کرد که تا مرز حرکت‌های مسلحانه نیز پیش رفت، بطوریکه خود شهید نقل می‌نمود: «برای اجرای طرح اعدام انقلابی حسنعلی منصور، نخست وزیر شاه، آن وقت دو بار قرعه به نام ایشان افتاد و بار سوم خداوند خواست شهید بخارایی این مأموریت انقلابی را به انجام برساند.»

بعد از اعدام انقلابی حسنعلی منصور و دستگیری گروهی از اعضاء هیئت‌های موتلفه اسلامی، شهید ناطق نوری با تشکیل جلسات به روشنگری علیه طاغوت ادامه داد و به همین دلیل تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. او در سال‌های آغازین نهضت حضرت امام خمینی (ره) و یورش ساواک و سفاکان رژیم پهلوی به مدارس علوم دینی و حوزه‌های علمیه، بار‌ها از تهران به قم رفته و با لباس‌هایی که از قبل تهیه کرده بود، طلاب را از هجوم جلادان شاه نجات داد.

وی در طول مبارزه علیه بیداد و ستم، اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های حضرت امام را تکثیر و با جاسازی در بسته‌های چرخ خیاطی و لوازم آن که متناسب با شغل وی بود در اختیار مبارزان قرار می‌داد.

شهید ناطق نوری همچنین با تهیه یک دستگاه رادیو که قابلیت شنود دستگاه بی‌سیم شهربانی رژیم را داشت، کلیه مکالمات آن‌ها را دریافت می‌کرد و اخبار مهم را به اطلاع مبارزان می‌رساند. جوانانی که وی تربیت کرده بود، هسته گروهی به نام «ندای اسلام» را تشکیل دادند که در ارتباط با روحانیت و همکاری با گروه «فجر اسلام» به انتشار اطلاعیه و فعالیت‌های افشاگرانه ضد رژیم می‌پرداختند. در سال ۱۳۵۷ خورشیدی این گروه شناسایی شدند و با حمله ساواک جمعی از اعضاء آن، از جمله فرزند ایشان دستگیر و تا زمان نخست وزیری بختیار در زندان به سر بردند که با اوجگیری مبارزات مردمی از زندان آزاد شدند.

شهید ناطق نوری، همواره و در همه حال به مبارزات خود ادامه داد و ساواک که از اقدام‌های او به ستوه آمده بود، دستور ترور او را صادر کرد، به این معنی که ماموران هر جا او را یافتند حق داشتند وی را به شهادت برسانند و لیکن غافل از اراده و مشیت الهی بودند، زیرا خداوند خواست تا او بماند و به دست بدسرشت‌ترین افراد روزگار و خوارج زمان به شهادت برسد و با خون خود نهال نهضت عاشورایی حسین دوران را آبیاری کند.

شهید ناطق نوری در راه‌اندازی فعالیت‌های هنری که توسط گروه‌های نمایشی و هنری مرتبط با مؤتلفه اسلامی تهیه می‌شد، همکاری داشت و در کانون‌های مخفی که زیر نظر او بود نمایشنامه‌های اسلامی و انقلابی اجرا می‌شد.

با ورود تاریخی بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، شهید ناطق نوری به همراه گروهی از جوانان برومند و شاگردان مخلصی که خود آن‌ها را تربیت کرده بود، بخشی از مأموریت حفاظت از امام را در مدرسه رفاه عهده دار شد. در ماه‌های نخست استقرار نظام، وی ماموریت یافت تا با عزیمت به شمال مسئولیت حفاظت از بیت المال مسلمین را بر عهده بگیرد. شهید ناطق نوری مدتی مسئولیت بنیاد مستضعفان شمال کشور و نیز دادیاری دادگاه انقلاب شهرستان‌های نوشهر و چالوس را بر عهده گرفت و قاطعانه در برابر بدخواهان نظام و متعرضان به حقوق و نوامیس مردم ایستادگی کرد.

او همواره با جریان‌های التقاطی و لیبرالیسم مبارزه می‌کرد و مردم را با خطرات فکری آنان آشنا می‌ساخت.

او همواره در مسیر روحانیت بود و فرامین، ولی فقیه را بدون، چون و چرا اجرا می‌کرد. او معتقد بود: «امت اسلام که به پیروی از ابراهیم خلیل، این پیامبر بزرگوار به مبارزه حق و باطل ادامه می‌دهد، همه بلا‌ها را برای خودش می‌خرد. آمریکای جنایتکار و همه نیرو‌های اهریمنی در سراسر جهان علیه این حرکت ابراهیم [گونه] به پاخاسته اند تا شاید صدای ابراهیمی ما را که همان صدای توحید علیه شرک جهانی است خاموش کنند، ما نیز همانند ابراهیم به راه خودمان ادامه خواهیم داد و هرگز سکوت نخواهیم کرد و از جان و مال و فرزند دادن دریغ نداریم.»

عباسعلی ناطق نوری، نامزد نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه نور شد و با کسب ۶۷ درصد از آراء مردم این شهرستان به خانه ملت راه یافت. او در این سنگر نبرد دیگری را آغاز کرد و برای اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از خون خود مایه گذاشت. او در این سنگر توسعه و پیشرفت کشور را از یکسو و مقابله با جریان‌های کفر و نفاق را از سوی دیگر در صدر برنامه‌های خود قرار داد.

شهید عباسعلی ناطق نوری، تقویت پشت جبهه‌ها را نیز مانند خط مقدم جبهه ضروری می‌دانست. معتقد بود نباید از‌آن غافل شویم، زیرا در آینده ممکن است خلاء‌هایی برای ما ایجاد نماید.

در این راستا تقویت صنعت کشاورزی، ارتقاء سطح کیفی و کمی تولید یکی از نکاتی بود که وی بر آن اصرار می‌ورزید و می‌گفت: «.. ما وقتی به خودکفایی می‌رسیم که دست جنایتکاران را [قطع کنیم] و [بهترین راه نیز] خودکفایی در بخش کشاورزی است... [ما نباید]فقط شعار بدهیم و بگوئیم کشاورزان بروند کشت و فعالیت بکنند... وزارت کشاورزی ببیند چه امکاناتی [می‌تواند] در اختیار کشاورزان بگذارد...»

او همچنین در پاسخ به افرادیکه به نبود به اصطلاح آزادی در جامعه انتقاد داشتند چنین پاسخ می‌داد: «.. آزادی به چه کسانی؟ ... آزادی مطلق؟ یا آزادی حساب شده... در چارچوب قانون، آزادی به گروه‌ها به چه گروههایی؟ آن گروه‌هایی که بهترین فرزندان خلق را گرفتند و سر بریدند و آتش زدند. باز هم به آن‌ها آزادی بدهیم... بگوئیم که دستتان درد نکند ... به جنایت‌تان ادامه بدهید...»

مبارز متعهد و وارسته از خود و مقاوم در برابر تهمت‌های منافقین و کوردلان، سرانجام در راه ایستادگی برای حفظ آرمان‌ها و عقاید برخاسته از قرآن، در فاجعه تروریستی هفتم تیر سال ۱۳۶۰ شربت شهادت نوشید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار