سروده «ثریا بلوایه» برای مدافعان سلامت

«ثریا بلوایه» از شاعران کشورمان نوسروده‌ای را تقدیم مدافعان سلامت کرد.
کد خبر: ۴۶۵۷۹۱
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۴۰۰ - ۰۲:۰۰ - 08July 2021

سروده «ثریا بلوایه» برای مدافعان سلامتبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «ثریا بلوایه» از شاعران کشورمان نوسروده‌ای با عنوان «کسالت سینه‌ها» را تقدیم مدافعان سلامت کرد و آن را در اختیار خبرگزاری دفاع مقدس قرار داد.

این شعر را در ادامه می‌خوانید:

هرچه پرده را کنار بزنی
شاخه‌ی پرشکوفه‌ی پشت پنجره
به سرفه‌های اتاق نمی‌آید
و هر چه برگه‌های تقویم با تو راه بیایند
از ترس فردا کم نمی‌کنند
چقدر سنگ در سینه‌ات جابجا می‌کنی
که ببینند سرپایی هنوز
چقدر خلوت سینه‌ات را به خلوت اتاق ریخته‌ای؟
می‌خواهی که دست ببری در کسالت روز
در کسالت سینه‌ها
و دست ببری در کسالت رنگِ آسمان پشت پنجره
کسی دست برده است اما در این روزها
که دستش پیدا نیست
اشک کیست که می‌بارد
قطره قطره
از سِرُم
بر صورت این ظهر رنگ‌پریده
و جاری می‌شود به رگ‌ها
سفیدی صورتت را پشت این عینک
پشت سفیدی کلاه
سفیدی لباس
پنهان کرده‌ای
با این‌همه برف که باریده است در تو
آدم‌برفی که نه
آدم‌سنگی که نمی‌توان گفت
پس، از فولادی شاید
که لباس رزم به تن ‌کرده‌ای
تا حمله کنی به مرگ
در تنِ بخش‌های این بیمارستان
در تنِ کسالت افتاده روی تخت‌ها
که با هیچ سرفه‌ای کم نمی‌شود
با این لب‌های ترک‌خورده
برف را به حاشیه‌ی بیابان کشیده‌ای
معجزه تا کجا؟!
صدای پاشنه‌ی کفش‌های زنی
در راهرو‌ها
از هراس مرگ کم می‌کند
خلخالی به پای زنی کولی باشد انگار
در کنار آتش سینه‌ها
نگاه می‌کنی به پیرمردی فرتوت
که پشت پنجره
آن‌طرف
کسالت خود را به‌دوش گرفته
تا انتهای خیابان می‌بَرَد
فارغ از سرفه‌های اتاق
ویروس خزیده در رگ‌ها
اشک‌های سِرُم
و می‌بَرَد انگار زندگی را تا ادامه دهد
و فکر می‌کنی که چقدر باید جسمت را بِبَری با خودت
به‌دوش بکشی در راهروهای پُر از بوی الکل
و زندگی را پیدا کنی در سلول‌های خسته‌ی روی تخت‌ها
پیدا کنی و به یاد بیاوری
تا ادامه دهی مدام
فرو رفتنی‌‌ست خواب
به بیهوشی
به انتها تا مرگ
که تو باید معلق نگهداری بدن‌ها را
در تاریکی
که کسی نیفتد
به قعر
و خودت آیا به یاد داری که آخرین‌بار
کی به خواب رفته‌ای؟
هان
همان چُرت کوتاه
که با سرفه‌ای به لهجه‌ی مادری‌ات پاره شد؟
راستی
این‌همه آدم
به کدام زبان سرفه می‌کنند؟
و این لباس سفید که کاری کرده است
تا زبان سرفه را خوب بفهمی
شاید روح مادرت باشد
که زیربغلت را گرفته
و سرپا نگهت داشته است

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها