به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، بیشک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.
«انیس نوری» یکی از این شهدای والامقام است که بهمناسبت سالروز شهادت وی خلاصهای از زندگینامه این شهیده را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
شهیده «انیس نوری» در اول فروردین ۱۳۳۶ در خانوادهای مؤمن و مذهبی در روستای «مازودره» رحیمآباد از توابع شهرستان «رودسر» دیده به جهان گشود.
او در دامن پاک مادر و آغوش پُر مهر پدر دوران کودکی را در طبیعت زیبای اشکورات سپری کرد؛ پدر او فردی کشاورز و زحمتکش بود که مانند دیگر کشاورزان پرتلاش گیلانی هر چه میکاشت ثمرهاش را فئودالها و خانهای از خدا بیخبر میبردند.
پدر انیس از ستم خانها به تنگ آمده و بارها به آنها معترض شد، اما از خشم فئودالها در امان نماند و مورد شکنجه آنان واقع شد که آثار شکنجه پس از گذشت سالها بر بدنش باقیمانده بود.
شهیده نوری که زندگی پدر و روستائیان را میدید از همان نوجوانی کینه فئودالها و خانها را در دل پروراند و بزرگ شد و همچون موجی توفنده همراه با امواج خروشان مردم مسلمان ایران در بهمن ۱۳۵۷ به خروش آمد و نفرت و خشم خود را نثار حکومت ستمشاهی و فئودالها کرد.
وی با اینکه یک دختر روستایی بود، اما با همت والا و هوش خوبی که داشت توانست تا کلاس ششم ابتدائی قدیم تحصیل کند؛ در سال ۱۳۵۴ با یکی از همولایتیهایش ازدواج کرد و ثمره ازدواج او دو فرزند پسر و دختر است که به مدارج علمی بالایی دست یافتند.
شهیده انیس نوری بعد از ازدواج به اتفاق همسرش که کارگر کارخانهای در تهران بود، در دیار غربت روح و جان خود را با برپایی جلسات وعظ و قرآن در منزل کوچک مسکونیاش، صیقل میداد و تسلی پیدا میکرد؛ او که از مکتب اسلام و زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) الگو گرفته بود، علاوه بر برپایی کلاس قرآن در منزلش، با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز بیکار ننشست و با همت والای خود در ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ با جمعآوری کمکهای مردم نقش مؤثری ایفا کرد و مشوق همسرش در ارائه خدمات به جامعه و مردم بود.
وی در ایام ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۱ که اوج ترور توسط منافقین بود به اتفاق همسر و دو فرزند ۴ و ۵ سالهاش در حالیکه پس از پهن کردن سفره افطاری منتظر صدای مؤذن بودند ناگهان با شنیدن صدای زنگ خانه بهطرف درب حیاط میرود، زمانی که درب را باز میکند در برابر چشمانش مردی را میبیند که در دستی کاسهای و در دست دیگرش کلتی آماده شلیک دارد و مرد دیگری همراه با ژ ۳ آماده هجوم است، انیس با فریاد شوهرش را صدا میکند که مخفی شود و خود در مقابل مهاجمین میایستد؛ در این لحظه یکی از مهاجمین با شلیک چهار گلوله وارد خانه میشود و زهرای کوچکش را در خون خود میغلطاند، انیس برای نجات جان فرزند دلبندش میشتابد که مهاجم دیگر با شلیک رگبار به سوی انیس او را نقش بر زمین میکند و سپس از آن ظرف بنزینی که به همراه داشتند در کف خانه ریخته و در حال فرار فندک روشنی را به داخل خانه انداخته که شعلههای آتش فضای خانه را فرا میگیرد.
همسر شهیده نوری که از تیررس مهاجمان در امان مانده بود به کمک همسایهها توانست همسر و فرزندانش را از محاصره آتش دور کند، اما خودش در آن افطار با لبتشنه مانند شهدای کربلا با تیر منافقین کوردل از خدا بیخبر شربت شهادت را نوشید و آسمانی شد.
مزار وی در روستای «مازودره» رحیمآباد از توابع شهرستان «رودسر» قرار دارد.
انتهای پیام/