به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اراک، استان مرکزی شش هزار و ۲۰۰ شهید را تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده است که از این تعداد شهدا، عده کثیری از سادات بزرگوار هستند. شهید «سید نظام جلالی» از جمله این شهداست که در سن ۲۳ سالگی، زمانی که بهعنوان فرمانده طرح و عملیات لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جبهه حضور داشت، بر اثر اصابت گلوله خمپاره در منطقه جزیره «امالطُوِیل»، از خاک به افلاک پر کشید.
زندگینامه شهید «سید نظام جلالی»
«سید نظام جلالی» از سلاله پاک رسول الله (ص)، سال ۱۳۴۲ در شهر «محلات» قدم به عرصه گیتی نهاد. عزیزی که از همان کودکی مقدمه عروجش را فراهم کرد تا روزی آسمانی شود. اخلاق و رفتارش زبانزد همگان بود و متانت، شرمنده نگاه با وقارش.
انقلاب اسلامی ایران سرآغاز فصلی جدید از زندگی «سید نظام» بود. او دیگران را به مبارزه علیه رژیم طاغوت دعوت و خود نیز به تکثیر اعلامیهها و پخش آنها در اماکن مختلف اقدام میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از اعضای مؤسس بسیج در دلیجان بود و در جریان فعالیتهای منافقین در شهر، روزها به مدرسه میرفت و شبها در بسیج به پاسداری از آرمانهای انقلاب و مقابله با منافقین مشغول میشد.
«سید نظام» سال ۱۳۶۰ به جمع دلاورمردان سپاه پیوست و با گذراندن فنون نظامی، بهعنوان فرمانده سپاه دلیجان انتخاب شد. بیقراریاش او را از دلیجان به خطه سرسبز کردستان و شهر «سقز» کشاند؛ بنابراین وقت خود را به ارشاد مردم و شناساندن انقلاب به آنها میگذراند و از مبارزه با منافقین و کومله و دمکرات فروگذار نبود.
وی در سپاه سقز بهعنوان فرمانده عملیات فعالیت میکرد. نیروهایی که در آن منطقه خدمت کردهاند، مهربانی و محبت او را به یاد دارند. «سید نظام» خیلی کم صحبت میکرد و انسانی متدین، وارسته و عارف بود. دلش برای خدا میتپید و متانت و زلالی روحش باعث میشد تا دیگران جذب او شوند.
«سید نظام» آنقدر ساده و صمیمی و مثل یک نیروی ساده بود که کمتر کسی تصور میکرد او جانشین فرمانده طرح و عملیات لشکر باشد. وی با تشکیل کلاس و جلسات قرآن و احکام، تعالیم اسلام را در کام رزمندگان مینشاند و چهره نورانیاش حاکی از سجدههای طولانی او در نماز شب داشت. زیارت عاشورا، روح بلند او را شیفته خود کرده بود و راز سر به مهر و زمزمههای عاشقانهاش نیز هیچوقت گشوده نشد؛ اما قطرات زلال اشکش نشانگر اخلاص و تواضع او در نزد خدا بود. وی عاشق و دلداده امام خمینی و آرزویش نیز شناخت دیگران از اسلام، صدور و پاسداری انقلاب اسلامی بود.
پایان عملیات بدر، مصادف شد با برگزاری اولین دوره ستاد و فرماندهی سپاه؛ بنابراین «سید نظام» بعد از گذراندن دوره ششماهه، رتبه اول این دوره را بهدست آورد و به پاس این لیاقت، لوح سپاه و سکهای را بهعنوان هدیه دریافت کرد که سکه را تقدیم جبهههای نبرد حق علیه باطل نمود.
عملیاتهای «والفجر ۱» و «والفجر ۲» و «والفجر ۸»، «کربلای ۴»، «کربلای ۵» و «خیبر»، خاطرات سبز «سید نظام» را فراموش نکردهاند. «والفجر ۸» شاهد زخمی است که پیکر او را رنجور ساخت. در عملیات «بدر» تیری که به کتفش نشست، درد جسمش را دو چندان کرد؛ اما «سید نظام» دلاوری بود که یکی از فاتحین جزیره «بوارین» نام گرفت. او در عملیات «کربلای ۵» در منطقه «شلمچه»، هنگامیکه بهعنوان فرماندهی واحد عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) خدمت میکرد، بر اثر اصابت گلوله خمپاره از خاک به افلاک پر کشید و برای مدتی پیکر مطهرش در منطقه مانده و آماج ترکشهای زیادی شد. به آن صورت که تنها قسمتی از کتف راستش سالم مانده و بوسهگاه مادرش شد.
وصیتنامه شهید «سید نظام جلالی»
«بسم الله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
به نام «الله» پاسدار حرمت خون شهیدان. به یاد منجی عالم بشریت و یاریدهنده رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل، امام عصر (عج) و درود و سلام بر نائب بر حقش امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و امید مستضعفان جهان و اسلام و رحمت الهی بر تمام شهیدان از صدر اسلام تاکنون که با خون ارجمند و پاکشان، درخت اسلام و نهال انقلاب اسلامی را آبیاری میکنند و در هر عصر و زمانی باعث سرافرازی و عزت اسلام و مسلمین میشوند.
سلام خدا و مقربان درگاه خدا بر تو ای حسین (ع)! ای درسآموز ایثار و شهادت! ای یادگار خاتمالانبیاء (ص)! ای عصاره مظلومیت در طول تاریخ اسلام بر تو و بر متعلمان مکتب، بر شهیدان همواره شاهد بر اعصار و ادوار، بر آنان که با سرخی خون خویش، ندای تو را لبیک گفتند و بر آنان که با سبزی تعهد خویش، بهسوی تو شتافتند و در انتظار شهادتند و سعادت. مگر انسان یکبار بیشتر میمیرد؛ پس چه بهتر که آن یکبار هم انتخابی و در راه الله باشد.
و از شما امت حزبالله و همیشه در صحنه میخواهم که به فتوای امام در این مورد که دفاع و شرکت در جبههها واجب کفائی است، کمی بیشتر فکر کنید و پیش خود حساب کنید که آیا زباناً پیرو ولایت فقیه هستید یا خیر؟ مرد عمل هم هستی؟ و بدانید که جبههها اکنون نیاز مبرم به حضور شما دارد. پس ای عزیزان از قافله کربلا عقب نمانید که اگر خدای ناکرده در این دنیا کوتاهی کنیم، چوبش را در آخرت خواهیم خورد که «الدنیا مزرعة الاخرة»؛ پس عزیزانی که توان رزمی دارند به جبههها بشتابند و بقیه برادران و خواهران با کمکهای نقدی و جنسی [غیر نقدی]، آن عزیزان را در پشت جبهه پشتیبانی کنند و از روحانیت معظم میخواهم که در بالابردن سطح آگاهیهای سیاسی و مذهبی مردم و صدور انقلاب اسلامی به خارج از کشور بیش از پیش کوشا باشند.
از شما برادران پاسدار و بسیجی میخواهم که جداً پاسدار اسلام و خون شهیدان انقلاب اسلامی باشید و با پیروی از ولایت فقیه و رهبر عزیز که فرمانده و مقتدایمان میباشد، برای بقیه الگو باشید و قدر این گفته امام را بدانید که فرمودند: «ای کاش من هم یک پاسدار بودم» و بیندیشید آیا آن پاسداری هستید که امام میخواهد یا خیر؟
پدر و مادرم! شما باید افتخار کنید که هدیهای به پیشگاه عظیم خداوند دادهاید؛ انشاءالله خداوند از شما به احسن وجه قبول بفرماید و از خداوند میخواهم اجر زحماتی که در قبال من کشیدهاید، به شما بدهد؛ چون حقیر نمیتوانم جبران آن سختیها و مشکلاتی که کشیدهاید را نمایم و صبر را پیشه کنید که خداوند با صابران است.
همسر گرامیام! نمیتوانم چگونه از زحمات و سختیهایی که در این چند مدت که با هم بودهایم، کشیدهاید تشکر و قدردانی کنم. در این مدت کوتاهی که با هم بودیم تقریباً بیشتر اوقات بر اساس ضرورت پیش شما نبودم و بار سنگین زندگی و تربیت فرزند را چه نیکو بر دوش گرفتی و بازویی بوده برای من که بتوانم بیشتر و مطمئنتر به دفاع از اسلام بپردازم و گذشته از اینها در سنگر سوادآموزی هم، گام بزرگی جهت بر چیده شدن جهالت برداشتی که امیدوارم خداوند متعال از شما به احسن وجه قبول بفرماید و سفارش میکنم که بعد از من هم بیش از پیش و استوارتر از پیش، در راه مقدس اسلام گام برداری و در حد توان به اسلام و مسلمین خدمت نمایید و از خداوند برای شما صبر و استقامت میطلبم.
فرزند عزیزم! امیدوارم بتوانی سلاح بر زمین افتاده مرا برداری و از اسلام دفاع نمایی و سفارش میکنم که هدفی غیر از خدا را دنبال نکنی و به گفته اماممان با یک دست سلاح بزرگی را تا انتقام خون پدرت و امثال پدرت را از استکبار جهانی بگیری و با یک دست قرآن را برگیر تا بتوانی بر جهالت و بتهای زمان غلبه یابی و آگاهانه و بیدار به سوی هدفت گام برداری و نگران مباش از این که پدر نداری؛ چون امامی داری به نام روحالله که بهترین پدر برای تمام یتیمان است. به رهنمودها، گفتهها و پندهای پدرانهاش گوش فرا ده و در عمل کردن به آنها کوشا باش که اگر راه امام را طی کنی، رستگار در دو جهان خواهی شد.
خواهران و برادرانم! اگر در طول زندگی کوتاهی از من دیدید، مرا ببخشید و سفارش میکنم که به احکام اسلام و رهنمودهای امام صحیح عمل کنید و همیشه در زندگی توکل بر خدا داشته باشید که یاریدهنده اصلی اوست.
بار خدایا! این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از حقیر بپذیر و اگر جان من، آن ارزش را دارد، صدها بار به من جان بده تا مبارزه کنم و در راه تو شهید شوم. پروردگارا! اینک تو را شاهد میگیرم که آگاهانه به مشهد خویش میروم برای جهاد در راه تو و در راه به تحقق رساندن جمهوری عدل اسلامی در سراسر دنیا.
در آخر از تمام دوستان و خویشان حلالیت میطلبم و از خانوادهام میخواهم در صورتی که جنازهام را در دست دارند، در کنار دیگر شهیدان شهرستان دلیجان دفنم نمایند و از مقدار مختصر پول یا چیز دیگری که دارم، مقداری را بدهید تا برایم روزه و نماز قضا به جا بیاورند و بقیه را هم طبق فتوای حضرت امام عمل نمایید. به امید طول عمر رهبر عزیز انقلاب اسلامی، امام خمینی تا ظهور آقا امام زمان (عج) و ظهور هرچه سریعتر آن حضرت و پیروزی هرچه سریعتر رزمندگان اسلام و باز شدن راه کربلا.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
سیدنظام جلالی ۱۳۶۵/۱۰/۱۸
انتهای پیام/