به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، حجتالاسلام حمید پارسانیا، استاد حوزه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و تقی آزاد ارمکی عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور در ششمین قسمت از فصل شانزدهم برنامه تلویزیونی زاویه که ۱۳ مرداد به صورت زنده روی آنتن شبکه ۴ رفت، درباره نقش گفتار دینی در انقلاب مشروطه گفتوگو کردند.
حجت الاسلام پارسانیا در ابتدای این برنامه اظهار داشت: عوامل مختلفی در فرآیند مشورطه دخیل است. از یک طرف وضعیت اندیشه و سنت در دوره مشروطه به لحاظ تاریخی مسیری را طی کرده و حوادث جهانی نیز شرایط نو را پدید آورده بود؛ یعنی در مناسبات قدرت و آن نظام سیاسی عواملی وجود داشت که به لحاظ منطق تاریخ حوادث به این شکل رفتار نمیکرد. از طرف دیگر ما در درون ایران رقابتی را از صفویه به بعد به لحاظ حضور اندیشه شیعی و استقرار آن را میبینیم. این مسئله موجب شد که در قلمرو فقه تشیع که تا قبل از این در حوزه زندگی خصوصی افراد حضور داشت، برخی از ظرفیتهای آن واقعیتهای اجتماعی جدیدی پیدا کند. یکی مسئله مرجعیت بود، ما یک مرجعیت واحدی در میان اندیشه دینی شیعی نداشتیم که مستقر شود و واقعیت اجتماعی پیدا کند.
وی افزود: شکل گیری حوزه نجف و حوادثی که پس از صفویه پیش آمد و انتقالی که حوزه اصفهان از یک سو به نجف و از یک سو به تهران پیدا کرد و مرجعیت به یک واقعیت اجتماعی تبدیل شد. قوه قضاییه در این دوره جدی شد و زمینه آمدن نهاد علم به عرصه ولایت و حاکمیت در حال شکل گیری بود. قبل از حوادث مشروطه مرحوم نراقی در عوایدالایام فصل مستقلی را درباره ولایت فقیه مینویسد و البته آن را نه برای اجرای ولایت فقیه بلکه برای اجرا نشدن آن نوشته است. مرحوم نراقی میگوید که اعمال ولایت منطقهای در حال از بین بردن حکومت مرکزی است.
در ادامه تقی آزاد ارمکی در این جلسه اظهار داشت: این فرض که ما ۱۱۵ سال پیش با جهان روبرو شدیم و در مواجهه با جهان مدرن اتفاقی غیر میمون به نام مشروطه افتاد کاملا غلط است. ایران پدیده پیشین است نه متاخر. بسیاری دوست دارند که ایران مدرن را ایران پس از پهلوی در نظر بگیرند، گویی که یک برهوتی در این سرزمینی بود. ما هر چه عقبتر برویم به لحاظ تمدن به لحاظ نظام سیاسی و زیست اعوجاجاتی میبینیم، اما ایران پیش از مشروطه به جهان مدرن وارد شده است. در دوره صفویه وقتی جهان وارد دوره مدرن میشود ایران هم تلاش میکند در تعامل با این جهان مدرن شود. عیب و نقص صفویه جای خود، اما ایران در عرصه جهانی خود را نشان میدهد.
وی افزود: ما در دوره صفویه دولت قدرتمند میسازیم، اما تحت شرایطی این دولت زمین میخورد. در دوره بعدی و درگیری بر سر مشروطه در زمان قاجار برای بازگشت به دولت قدرتمند پیشین است. همین امروز هم ما بر حسب ایده ایران قدرتمند حرکت و عمل میکنیم. مشروطه در میانه همین ساز و کارها متولد میشود و به نظر تولدش هم کاملا ایرانی است، نه تولد بیگانه و اروپایی و سکولار. البته مشروطه یک نقطه نیست بلکه یک فرآیند است، چه در حالی که ۱۱۵ سال از زمان مشروطه گذشته ما درباره آن حرف میزنیم؛ بنابراین مشروطه یک پدیده ایرانی است که انقلاب فرانسه و عثمانی در همسایه ما منابع آن هستند. مشروطه یک تولد ایرانی دارد، اما بعدها دچار دگردیسی و چالشهایی نیز میشود.
در ادامه حجت الاسلام پارسانیا در پاسخ به این سوال که آیا فقه در دروه مشروطه دچار اختلالاتی شده و فقها نیز نسبتهای سابق را با یکدیگر ندارند گفت: فقه ما در معرض فرصتهای جدید قرار گرفته و بروزهای نویی پیدا کرده است. به لحاظ تاریخی در یک مقطع طولانی با واقعیتهای مشابهی مواجه میشد؛ یعنی ارتباط فقه با قدرت همیشه یک ارتباط بیرونی بوده است. در یک دوره طولانی که بحث خلافت مطرح بود، در دوره صفویه خلافت نیست، اما ظلمه هستند و با یکدیگر تعامل میکنند و فقه فرصت حضور اجتماعی بیشتری پیدا میکند و در دلش جوانههای تازهای نزج میگیرند. با این حال کانون قدرت در اختیار علم و عالمان نبود و در دوره صفویه و قاجار نهاد علم به این سمت میرود که یک نحوه برجستگی پیدا کند.
وی افزود: قبل از مشروطه و در حادثه جنبش تنباکو این اعمال قدرت به نحو گسترده تری خود را نشان میدهد، اما همان دغدغه مرحوم نراقی را میرزای شیرازی نیز دارد. تا مدتی او تردید دارد که حکم بدهد یا خیر. این حکم در برابر بیگانه اعلام میشود، اما میرزای شیرازی میترسد که قدرت ظلمه داخلی تضعیف شود. این فقه عمل سیاسی میکند و یک بار در زمان جنگ ایران و روس کار کرد و حالا هم کار میکند، اما نگران است که قدرت داخلی تضعیف شود.
وی همچنین گفت: مشروطه یک حادثه تازه ات که کتاب میخواهد، اما نتبیه الامه در سال ۱۲۸۸ و سه سال پس از مشروطه در نجف زیر چاپ میرود و این یعنی حوادث جلوتر از تئوری اتفاق میافتد. در بستر این اتفاق تاریخی نهاد علم و عالمان دینی کار میکنند و تنها قجر نیست که درگیر مشروطه است، بلکه نیروهای اجتماعی جدید متولد میشوند. انقلاب مشروظه انقلاب تلگراف است، چون مرکزیت فقهی مواجهه رویاروی در صحنه ندارد اگر چه بخشی از فقها در تهران هستند. این فاصله را تلگراف پر میکند. تلاشهایی که فقه در زمان مشروطه میکند بی شباهت به فعالیت در بستر انقلاب اسلامی نیست.
در ادامه آزاد ارمکی اظهار داشت: در انقلاب مشروطه همه نیروها شکست خوردند. به همین خاطر در انتها حکومتی تشکیل میشود که هیچ تناسبی با مشروطه ندارد و به نحوی بازگشت به عصر قجر اتفاق میافتد. چیزی که بنیاد مشروطه رای سازد وجود یک نظریه نوشته شده پیشینی نیست که بر اساس آن اقدام شود. البته به طور کلی این خیلی عوامانه است، چنانه درباره انقلاب فرانسه هم میگویند که روسو نوشت و عدهای آمدند و بر اساس آن انقلاب کردند. این بسیار حرف غلطی است، هیچوقت انقلابها مبتنی بر نظریههای پیشین نیستند. ایران کشوری است که دولت ضعیف دارد و اینجاست که جامعه ظهور میکند. وقتی دولتهای استبدادی در ایران وجود داشت همواره کنترل و نظارت میکرد و نهادهای اجتماعی و حتی روحانیت را تحت فشار قرار میداد. اما از بعد از ناصرالدین شاه دولتها مستاصل و ضعیف هستند و بیگانه مدیریتشان میکند. چنانکه در انقلاب مشروطه مردم به سفارت انگلیس میروند و در آنجا از خودشان پذیرایی میکنند. مشروطه یک پدیده مدرن ایرانی است که میخواهد صورت جدیدی از جامعه ایرانی طراحی کند که گشودگی اجتماعی دارد.
حجت الاسلام پارسانیا در ادامه برنامه اظهار داشت: میرزای نائینی اینطور تعبیر میکند که سیه رویی را از سلطنت نمیتوان پاک کرد، اما میتوان دستش را شست و او را مجبور کرد که در چارچوب عدالت عمل کند. اما تقی زاده میگود ما مشروطه را از «chart» و از انگلستان گرفته ایم و مجموعهای میخواهیم که قانون به دست بشر از الف تا یا نوشته شود. در قرن بیستم دو انقلاب در ایران اتفاق میافتد که در هیچ جای جهان نظیرش را نداریم و کاملا مردمی است.
آزاد ارمکی در این رابطه گفت: جامعه ایرانی برخلاف جوامع دیگر همیشه میخواهد در متن جهان معاصر زیست کند و میل به معاصریت در ۵۰۰ سال اخیر همواره در ما بوده است. این در قاجاریه شکوفا میشود، چون دولت ضعیف است. خیلی از کشورها درهایشان را به روی جهان بسته اند و در متن حرکتهای جهانی نیستند. جامعه ما یک جامعه پویاست و به همین خاطر جنبشهای اجتماعی در جامعه ایرانی بسیار زیاد است.
حجت الاسلام پارسانیا گفت: در دوره صفویه یک امتزاج جدیدی از معرفت و عقلانیت پیدا میشود و به همین نحو یک امتزاج جدیدی از معرفت و عقلانیت در دوره مشروطه هست. جا به جایی قدرتهای بومی و ضعفی که در زمان مشروطه هست فرصت یک تحولی را برای اینکه بخشی از تضادهای داخلی منتقل شود و از ذیل اتهامی که قدرت را داشت بیرون میکرد و این گسل دولت-ملت را برای اینکه در اندیشه فقهی خود سامان دهد در حال شکل گیری است. این ضعف داخلی فقط به خاطر مسائل داخلی نبود و استعمار هم در این وضع دخیل است، اما اگر تاثیر فرهنگی و جنبه معرفتی استعمار را نادیده بگیریم مسیر طور دیگر رقم میخورد. در هر صورت این فقه به تفکیک قوا میرسید. چیزی که امروز در قالب فقه و قانون قرار میدهیم در آن دوره داشت مطرح میشد. همه چیزهایی که فارابی هم گفته بود غیر از فقه باید در بحث اداره کشور داشته باشیم در دوره مشروطه طرح میشود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا اساسا فقه ما چنین ظرفیتی دارد، گفت: صاحب جواهر میگوید کسی که قائل به احکامی حکومتی و ولایی نباشد کانه بوی فقه را استشمام نکرده است. شیخ فضل الله میگفت همه اینها را من قبل از شما در بحث عدالتخانه گفتم، اما ماجرا این است که یک نیروی اجتماع جدیدی در حال تولد است که به دنبال دین سازی است. این را صراحتا فتحعلی آخوندزاده به ملکم خان میگوید.
آزاد ارمکی در ادامه برنامه اظهار داشت: اگر در جامعه آن روز مشروطه فقط نیروهای داخلی بودند و دیگری وجود نداشت سرنوشت ما طور دیگری رقم میخورد. روحانیت، روشنفکران و سای نیروهای اجتماعی متوجه نیستند که چه حادثهای در حال تحقق است. برای همین میل به بازتولید نظام پیشین پیدا میشود، یعنی نیروهای اجتماعی تغییرات محدود در چارچوب نظام سلطنتی میخواهند و نمیتوانند انقلاب مشروطه را به سرانجام برسانند. همه اینها به خاطر این است که دانش آن وجود ندارد و تئوریزه نشده است.
وی افزود: تحولات اجتماعی ایران نامش بابیت، بهائیت، سکولاریسم و غربزدگی نیست. ما، چون نمیخواهیم مسیر واقعی تحولات را بپذیریم این اتهامات را مطرح میکنیم.
حجت الاسلام پارسانیا در این باره گفت: این به خاطر سیاسی دیدن موضوع است. آن چیزی که اتفاق میافتد کنار گذاشتن شریعت و خلاص شدن از آن است. بعد از رضا خان دیگر مفاهیم پوششهای دینی را هم کنار میگذارند، چون به آن نیاز ندارند. تهرانیها این را زودتر متوجه میشوند و آن را به نجف منتقل میکنند، اما آنجا میگویند که این حرفها نیست. چون خیال میکنند که اینها در تهران از قافله افق گشایی عقب مانده اند و همچنان میخواهند با باج دادن به سلطنت سر پا بمانند، لذا اهل نجف میگویند که بگذارید از استبداد عبور کنیم. شما تعاببیر میرزای نائینی را ببینید که میگوید چه کسی گفته که غربیها دین ندارند، اینها دارند به اقتضائات دینشان عمل میکنند.
آزادارمکی ادامه داد: من فکر میکنم امثال تقی زاده و ملکم خان و دیگران افرادی متوسط به پایین هستند. انقدر که ما به آنها و به کتابهای خوانده نشده آنها ارجاع میدهیم این به معنای مغلوب کردن انقلاب مشروطه است. به اعتقاد من آنچه که آخوندزاده و دیگران گفته اند اصلا خوانده و دیده نشده فلذا اثرش روی مشروطه محل سوال است. تقی زاده کجا اندیشه تولید میکند در ایران؟ به نظر من امثال او اصلا در مشزوطه موضوعیت پیدا نمیکنند. رضاخان هم اصلا به متون اینها عمل نمیکند. او بعدها به واسطه فروغی و داور و دیگران آموزش میبیند.
حجت الاسلام پارسانیا اظهار داشت: اصلا روشنفکری وقتی وارد ایران میشود کجا اندیشه تولید میکند؟ امثال آخوندزاده و تا حدودی ملکم خان کم هستند که صدر و ذیل اندیشه هایشان مشخص است و میدانند که چه میخواهند. با این حال فعالان مشروطه از اینها متاثرند و نمیتوان اثر اینها را نادیده گرفت.
انتهای پیام/341