به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، اسطورهها، قصهها، روایتها و هرآنچه قابلیت بهتصویرکشیدن رؤیاهای انسان را دارد، محل حضور قهرمانان خواهند بود؛ اما در دورۀ مدرن و بهویژه قرن بیستم، ابزار قصهگویی تازهای در اختیار انسانها قرار گرفت که میتوانست رؤیاهایشان را بهتر از آنچه فکر میکردند، باز بنمایاند.
این راوی جدید سینماست که انسان را به خیال میبرد. او قهرمانانش را در سینما جستوجو میکند. درحقیقت، سینما برای آفرینش خطوط داستانی و اثرگذاری عمیقتر در ساختار و نقشمایهها و سبک، پذیرای اسطورهها شد و فیلمها، دانسته یا ندانسته، عرضهکنندۀ شکلی از جهانبینی و حامل نوعی فرهنگ خاص شدند و با جایدادن اساطیر در لابهلای زندگی انسان، آن را به کاربردیترین شکل ممکن تبدیل کردند و مخاطب را با جهان اسطورهها پیوند زدند.
با ظهور سینما، این وسیله محمل مناسبی برای بازنمایی دنیای اسطورهها شد؛ فیلمهای سینمایی همان نقشی را در سنت اسطورهپردازی ایفا کردند که اسطورهها در دوران قدیم ایفاگر آن بودند و توانستند به میان تودههای مردم راه یابند؛ اگرچه ساختارهای روایتی توانستند به یک محتوا قالبی خوش بخشند و تأثیر محتوا را دوچندان کنند. لذا میتوان اینگونه برداشت کرد که هنر داستانپردازی و روایتگری این قابلیت را داراست که جلوۀ روایت را فزونی دهد، روایت را جلوۀ بیشتری بخشد و تأثیر پیام را چندین برابر سازد. بنابراین استفاده از ساختار روایتی جذاب در کنار محتوای مناسب، درصورت تناسب با ویژگیهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر دوره، بهشکل کاملی تأثیرگذار است.
کتاب «مردمشناسی ارتباطی اسطوره در سینمای ایران: تحلیل دورههای انقلاب، جنگ و بازسازی» نیز در راستای همین رویکرد و با استفاده از روش مردمشناسی ارتباطی به تحلیل تاریخی و جامعهشناسی سینمای سه دورۀ مذکور پرداخته و درنهایت، اسطورۀ قهرمان را در آثار این دوران از لحاظ ویژگیهای شخصیتی مطالعه و مراحل سیر قهرمان را با استفاده از روش تحلیل روایت، تحلیل کرده است.
نکتۀ اصلی در مناسبسازی مضمونی اسطورهای برای فیلمنامۀ امروزی، بهروزرسانی آن متناسب با نیازها و دنیای مخاطبان امروزی است. مخاطب باید حس کند داستانی میبیند یا میشنود که متناسب با ویژگیها و اتفاقات دورهای است که وی در آن زندگی میکند. برای دستیابی به چنین هدفی، مطالعات مرتبط با مردمشناسی متناسب با هر دوره، بهمنظور شناخت باورها و ارزشهای حاکم آن عصر در کنار شناخت گونهها، کارکردها، ویژگیها و جغرافیای اثر، فیلمنامهنویس را در نوشتن داستانی خلاقانه بر اساس اسطورهها یاری میدهد.
شناخت روایت داستانی در قالب مؤلفههای اسطورهای و با توجه به مردمشناسی ارتباطی هر دوره (انقلاب، جنگ و بازسازی) و تحلیل روایت این آثار، دو ثمره دارد: از یکسو، موجب غنای آگاهی مخاطبان و تحلیلگران فیلم میشود و از سوی دیگر، مورد استفادۀ سینماگرانی قرار میگیرد که درصدد تولید متون رسانهای برای پاسخگویی به نیاز آن دورۀ مخاطباناند. این کتاب به لحاظ نظری سعی دارد به غنای ادبیات اسطورهای، بهخصوص در حوزۀ مردمشناسی ارتباطی در مطالعات رسانهها، کمک کرده و جای خالی تحلیل متون رسانهای را بر اساس نظریات این حوزه جبران کند.
در این پژوهش، از مفاهیم نظری یا اصولی استفاده میشود که پژوهشگران پیشین تا حدودی از آن سود جستهاند؛ ولی از حوزۀ مردمشناسی ارتباطی و تحلیل سه دوره، در کنار تحلیل شخصیت قهرمان (گونه، کارکرد، جنسیت، سن و مراحل فرازوفرود قهرمان در سه دورۀ نامبرده) تاکنون بهرهگیری نشده است. همچنین جامعۀ آماری و دادهها و شیوههای تحلیل متفاوت، این اثر را از آثار مشابه متمایز میسازد.
از اینرو، نتایج حاصل از این تحقیق ممکن است موجب آشنایی پژوهشگران با حوزۀ سینما و اسطوره و همچنین آشنایی فیلمسازان با اشکال قهرمانان تولیدشده در عرصۀ سینمای بعد از انقلاب شود. طبیعتاً شناخت وضع سیاسیاجتماعی هر دوره و سپس تولید اسطورههای قهرمان متناسب با آن وضع و درنهایت شناخت دلایل اقبال مخاطبان به برخی فیلمها، از نتایج دستیافتنی پژوهش این کتاب خواهد بود.
انتهای پیام/ 121