به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، انتشار فیلم یک جوان با وضعیت ظاهری و شرایط خاصش در فضای مجازی توجه مخاطبان را به سرعت به خود جلب کرد و تا چند روز فیلم سینهزنی این جوان در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد.
ماجرا از این قرار بود که هیأت محبانالزهرا (س)، محرم امسال در یکی از خیابانهای شهرک گلستان واقع در شهرستان بهارستان تهران، مراسم عزاداری خود را برپا کرده بود.
در مجلس عزاداری این هیأت، جوان معتادی حضور پیدا کرد و به سینهزنی مشغول شد، حال و هوای وی به گونه ای بود که با شور و هیجان خود در وسط هیات توجه سایر عزاداران را به خود جلب کرد. اسماعیل کوچکی مداح این هیأت در اینباره میگوید: «از ابتدای مراسم در زمان نوحهخوانی، این فرد را دیدم که در حال و هوای خود حتی خارج از سبک سینهزنی باقی افراد، برای خود عزاداری میکند. در زمان شروع سینهزنی شور، کمی جمعیت جلو آمد، اما این جوان اصلاً متوجه حرکت جمعیت نشد و در جای خود در حال سینهزنی بود. خاطرم هست این نوحه را میخواندم که «یه عالمه گریه به روضه بدهکارم ...» و او حال و هوای خاصی هم در سینهزنی گرفته بود. چندبار میخواستم اعلام کنم یا به دیگران اشاره کنم که او را به جلو هدایت کنند اما گفتم بگذار در حال خودش باشد.»
بیشتر بخوانید:
تقدیر از هیأتهای عزاداری شهر تهران به منظور الگوسازی
حضور این جوان که بعداً مشخص شد نامش «حسین» است و حدود ۳۷ سال دارد با وضعیت ظاهری و شرایط خاصش، سوژه افراد حاضر در مراسم عزاداری شد و بسیاری از او و سینهزنی و حال و هوایش فیلمبرداری کردند و آن شب به یکباره فضای مجازی مملو از فیلمهای او شد. فیلمها دست به دست شد و حتی به رضا هلالی هم رسید و او در این باره در صفحه مجازی خود مطلبی را انتشار داد.
با این حال بچههای هیأت محبانالزهرا (س) او را رها نکردند و بههمراه مداح خود از فردای روز عاشورا سراغ این فرد رفتند. کوچکی مداح هیات میگوید: «به او توضیح دادیم از همان هیأتی هستیم که روز عاشورا در آنجا سینه زده است، اشک ریخت و گفت من امام حسین (ع) را خیلی دوست دارم و عاشق او هستم و حاضرم جانم را هم برایش بدهم.»
«حسین» و افراد همقطار او در دو گاراژ در این شهرک زندگی میکنند. آنها در طول روز ضایعات جمعآوری میکنند و شب به صاحب گاراژ تحویل داده و در قبالش، پول یا مواد میگیرند. بسیاری هم در همان جا زندگی میکنند. کوچکی میگوید: «بعد از رفتوآمدهای متعدد بالاخره توانستیم دوشنبه شب، اول شهریورماه، «حسین» را راضی کنیم تا برای ترک اعتیاد به کمپ برود. کمپ ترک اعتیاد منطقه از دوستان ما بود که او را آنجا بردیم. ابتدا او را حمام و اصلاح کردیم و بعد برایش روضه خواندیم. حسابی گریه کرد و بعد هم آنجا ماند تا تحت درمان قرار گرفته و ترک کند.»
انتهای پیام/