بخش دوم/ همسر شهید «ابراهیم حضرتی» در گفت‌وگو با دفاع‌پرس مطرح کرد؛

مداحی شهید «حضرتی» برای اهل سنت مریوان/ اجابت آرزوی شهادت در مسیر پیاده‌روی تا جمکران

همسر شهید حضرتی، خاطراتی از زندگی مشترک خود و ماجرای چگونگی پیوستن همسرش به جرگه سبزپوشان سپاه و نهایتاً شهادت وی در راه دفاع از مرزهای کشور را بیان کرد.
کد خبر: ۴۷۵۱۶۴
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۴:۲۵ - 08September 2021

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: سی‌امین بامداد تابستان ۱۳۹۷ گروهک تروریستی پژاک با حمله به پایگاه بسیج «روستای دری» از توابع «شهرستان مریوان» سبب به شهادت رسیدن ۱۱ نفر از نیروهای سپاه پاسداران و مجروحیت ۸ نفر دیگر شد. شهید مدافع امنیت «ابراهیم حضرتی» یکی از این شهدای مظلوم است.

ابراهیم متولد پانزدهمین روز شهریور ۱۳۵۸ در «روستای نارنجک» شهرستان قروه استان کردستان است. جوانی با ایمان، خوش اخلاق و فعال که هرکجا نشانی از دغدغه‌های یک جوان مومن انقلابی باشد، رد پای او نیز پیدا می‌شود.

ابراهیم در سال ۱۳۸۱ ازدواج می‌کند و ثمره این پیوند، دو فرزند به نام‌های «زهرا» و «محمد» است. او که ارادت بسیاری به حضرت زهرا (س) داشت و همواره در مداحی‌های خود از حضرت مادر (س) می‌گفت، در نهایت همچون حضرت زهرا (س) از ناحیه پهلو مجروح می‌شود و به آرزوی دیرینه خود می‌رسد.

خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با «سمیه کارامد» همسر شهید «ابراهیم حضرتی» به گفت‌وگو نشسته است که بخش اول آن دیروز و بخش دوم آن اکنون در ادامه تقدیم می‌شود.

مهر اجابت به آرزویی که در مسیر پیاده روی رقم خورد

دفاع‌پرس: از شیرین‌ترین اتفاق زندگی‌تان بگویید.

روز تولد زهرا شیرین ترین لحظه زندگی من بود. هرچند که برای رسیدن به این لحظه، دوران سختی را سپری کردم، اما نتیجه‌اش شیرین بود، خیلی شیرین... ابراهیم یک مرد احساساتی بود و در روزهای سخت بارداری من، با دیدن وضعیتم ناراحت می‌شد و اشک می‌ریخت. اما خوشحال بود و‌ برای در آغوش گرفتن عضو جدید خانواده، لحظه شماری می‌کرد. او می‌گفت، «قدم زهرا مثل مادرش برای من پر از خیر و برکت است.»  نام او را هم خودش انتخاب کرد... زهرای بابا...

پس از گذشت ۱۸ سال، هنوز هم با خواندن نامه سرشار از عشق و محبت ابراهیم در روز تولد زهرا، به حال و هوای آن روز شیرین سفر می‌کنم.

مهر اجابت به آرزویی که در مسیر پیاده روی رقم خورد

دفاع‌پرس: ماجرای تولد زهرا و ارادت همسرتان به شهید چمران را برایمان بازگو کنید.

ابراهیم از دوران نوجوانی شیفته شهدا بود. به خصوص به شهید «مصطفی چمران» ارادت ویژه‌ای داشت. وقتی خدا زهرا را به ما هدیه داد، ابراهیم گفت، «خدای مهربان، دخترم را در روز شهادت رفیق شهیدم به من هدیه داده و این اتفاق بدون حمکت نیست...»

دفاع‌پرس: یادگاران شهید چه زمانی متولد شدند؟

«زهرا» سال ۱۳۸۲ و «محمد» سال ۱۳۹۶ متولد شد.

دفاع‌پرس: از نحوه ارتباط بچه‌ها با پدر بگویید؟

رابطه میان ابراهیم و زهرا به حدی صمیمانه بود که به جای پدر و دختر، همچون دو رفیق بودند. پدر، ناخن‌های زهرا را کوتاه می‌کرد و برایش لقمه می‌گرفت. مادرِ ابراهیم گاهی به او اعتراض می‌کرد که دخترت بزرگ شده، رفتارت را اصلاح کن. اما ابراهیم می‌خندید و می‌گفت «خیلی دوستش دارم خب!». گمان نمی‌کنم صمیمیتی که میان این پدر و دختر وجود داشت را، پدر و دختر دیگری تجربه کرده باشند. محمد کمتر از نعمت حضور پدر بهره‌مند شد و یک ماه پس از اولین جشن تولدش، پدرش به شهادت رسید.

مهر اجابت به آرزویی که در مسیر پیاده روی رقم خورد

دفاع‌پرس: اگر بخواهید مخاطبین خبرگزاری دفاع مقدس را به شیرین ترین سفری که تجربه کردید، ببرید، خاطرات کدام سفرتان را بازگو می‌کنید؟

همان سفر مشهد سال ۱۳۸۵. اولین بار بود که به زیارت امام رضا (ع) می‌رفتم. سفری که همیشه آرزویش را داشتم. زهرا سه سال بیشتر نداشت. ایام ولادت امام رضا (ع) بود. ابراهیم دومین مرتبه بود که به زیارت امام رضا (ع) می‌رفت. مرتبه اول نذر کرده بود که با اولین حقوق پدرش را به زیارت ببرد و نذرش را ادا می‌کند. دومین بار، قصد داشته مادرش را به پابوسی امام رضا (ع) ببرد که امام مهربانی‌ها این بار خانوادگی این زیارت را روزی‌مان کرد.

همیشه پیش از ورود به حرم، ابراهیم با صدای دلنشینش اذن دخول می‌خواند. سپس در صحن می‌نشستیم و زیارت نامه و دعاهای مفاتیح‌الجنان را یکی یکی می‌خواندیم. هر دعا را به نیابت از یک نفر می‌خواندیم‌. هر زیارت را به نیابت از یک شهید انجام می‌دادیم. هر قدم را به نیابت یکی از اموات برمی‌داشتیم. سبک زندگی ابراهیم، همیشه آموزنده بود.

ابراهیم مداح بود و صوت دلچسبش توجه همه را جلب می‌کرد. به نحوی‌که در پایان دعا می‌دیدیم چقدر جمعیت گردمان جمع شده است. نمی‌دانم حتی افرادی که او را نمی‌شناختند چه حقیقتی در وجودش می‌دیدند که از او می‌خواستند برایشان دعا کند.

مهر اجابت به آرزویی که در مسیر پیاده روی رقم خورد

دفاع‌پرس: شهید حضرتی مداح بودند؟

بله، حافظ قرآن بود. اخلاقش نمونه و الگو و شهادت لیاقت او بود. ابراهیم مداحی را از نوجوانی آغاز کرد. حتی در محل کارش هم مداحی می‌کرد. اکثر مردمان غیور مریوان، سنی نشین هستند و ابراهیم در ماه محرم در این شهر دسته عزاداری راه می انداخت و مداحی می‌کرد. در ایام فاطمیه و ماه مبارک رمضان نیز جلسه قرآن برگزار می‌کرد و هیچ‌گاه از انجام کار فرهنگی غافل نمی‌شد.

مهر اجابت به آرزویی که در مسیر پیاده روی رقم خورد

دفاع‌پرس: از آخرین سفر خانوادگی که رفتید، بگویید.

اردیبهشت ۱۳۹۷ همزمان با نیمه شعبان به سمت شهر مقدس قم حرکت کردیم. پیش از ظهر رسیدیم و همان ابتدا برای عرض ادب به حرم حضرت معصومه (س) رفتیم. بعد از زیارت، ابراهیم گفت «چه کسی همراه من می‌آید تا پیاده از حرم حضرت معصومه (س) به مسجد جمکران برویم؟!» همه استقبال کردیم. گفت، «پس یک‌بار دیگر به زیارت حضرت معصومه (س) برویم و اذن دخول بخوانیم، سپس پیاده روی‌مان را آغاز کنیم.» پس از زیارت ابراهیم گفت «بچه‌ها هر پنج عمود را به نیابت از یک شهید قدم برمی‌داریم.» ۱۸۹ عمود را طی کردیم...

در طول مسیر، ابراهیم دعا می‌خواند و ما آمین می‌گفتیم. او حتما طی مسیر طلب شهادت می‌کرد که مهدی فاطمه (عج) این‌گونه خریدارش شد و کمتر از سه ماه بعد به آرزوی خود رسید...

مهر اجابت به آرزویی که در مسیر پیاده روی رقم خورد

دفاع‌پرس: گمان می‌کردید همسرتان روزی به شهادت برسد؟

بله، از همان ابتدای ازدواج، از آرزویش سخن می‌گفت و یقین داشتم یک روز به آن دست می‌یابد؛ اما تصور نمی‌کردم آن روز انقدر زود برسد و هرچه زمان می‌گذشت، این آرزو پررنگ‌تر می‌شد. ناگفته نماند من نیز همراهی‌اش می‌کردم، چراکه آرزویش عاقبت به خیری به همراه داشت و قلبا به چنین سرانجامی، راضی بودم. هرچند پذیرش آن برایم دشوار بود و خود را سرگرم می‌کردم تا آرزویش کمتر ذهنم را مشغول کند.

انتهای پیام/ ۷۱۱

نظر شما
پربیننده ها