بخش دوم/ محقق و پژوهشگر دفاع مقدس در گفت‌وگو با دفاع‌پرس روایت کرد؛

عزم رزمندگان برای عملیات بعد از انفجار دفتر نخست‌وزیری/ عملیاتی که در آن صحنه عاشورای حسینی تکرار شد

سردار «میرزایی» با بیان این‌که سرگرم آماده کردن عملیات بودیم که خبر انفجار در دفتر نخست‌وزیری را شنیدیم، گفت: رزمندگان با شنیدن این خبر به‌شدت آشفته شدند؛ بنابراین از سوی فرماندهی تصمیم به لغو عملیات گرفته شد؛ اما رزمندگان پافشاری کردند که هرچه زودتر عملیات انجام شود.
کد خبر: ۴۷۵۲۷۰
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۳:۲۹ - 06September 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، عملیات «شهیدان رجایی و باهنر» (قراویز) ۱۱ شهریور سال ۱۳۶۰ به‌منظور تکمیل اهداف عملیات «شهید چمران» و آزادسازی کامل شمال «کرخه کور»، به همت سپاه پاسداران، ارتش و گروه جنگ‌های نامنظم برگزار شد.

سرتیپ دوم پاسدار «رضا میرزایی» از رزمندگان شرکت‌کننده در این عملیات است که در گفت‌وگویی، به تشریح نقش رزمندگان همدانی در این عملیات پرداخته است.

سردار «میرزایی» در بخش نخست این گفت‌وگو، با بیان این‌که نقش نیرو‌های استان همدان در غرب بسیار مهم بود؛ چراکه اگر رزمندگان استان همدان نمی‌رسیدند، «سر پل ذهاب» سقوط می‌کرد، گفته است: در داخل شهر جنگ تن با تانک بود، درحالی رزمندگان ما با ابتدایی‌ترین سلاح‌ها با ۲ لشکر مجهز درگیر بودند.

وی همچنین با اشاره به آمادگی رزمندگان پیش از اجرای عملیات شهیدان رجایی و باهنر، روایت کرده است: برای آماده‌سازی و انجام عملیات به‌تدریج آماده می‌شدیم در آن موقع همه پاسداران از فرماندهان گرفته تا نیرو‌های معمولی، با هم یک دل و یک دست بوده و مهر و محبت، صفا و صمیمیت، ایثار و فداکاری در بین فرماندهان و نیرو‌ها یک اصل بود.

عزم رزمندگان برای عملیات بعد انفجار دفتر نخست‌وزیری/ عملیاتی که در آن صحنه عاشورای حسینی تکرار شد

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، بخش دوم روایت سردار «میرزایی» از عملیات شهیدان رجایی و باهنر است:

عزم رزمندگان با شنیدن خبر انفجار دفتر نخست‌وزیری برای انجام عملیات راسخ‌تر شد

از سوی فرماندهی سپاه منطقه ۷ سرلشکر پاسدار شهید «محمد بروجردی» مسئولیت اجرای عملیات در ارتفاعات «قراویز» بر عهده نیرو‌های استان همدان شد و مسئولیت اجرای عملیات در ارتفاعات «بازی دراز» بر عهده نیرو‌های استان تهران. ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ قبل از اجرای عملیات همه نیرو‌ها در پادگان «ابوذر» مستقر بودند و ما سرگرم آماده کردن عملیات بودیم که در به‌طور ناگهانی خبر انفجار در دفتر نخست وزیری و شهادت «رجایی» و «باهنر» را شنیدیم.

رزمندگان با شنیدن این خبر به‌شدت آشفته شدند؛ بنابراین از سوی فرماندهی تصمیم به لغو عملیات گرفته شد؛ اما رزمندگان پافشاری کردند که هرچه زودتر عملیات انجام شود تا انتقام خون این عزیزان‌مان را از دشمنان اسلام بگیرند؛ لذا بعد از تلاش فراوان عملیات طرح‌ریزی شد؛ چون این عملیات نیاز به آتش توپخانه داشت، از سرهنگ «محمود بدری» فرمانده تیپ ۳ زرهی لشکر ۸۱ ارتش کمک گرفته شد.

پشتیبانی آتش و تانک بر عهده ارتش شد و برای اجرای عملیات، تعداد ۱۲۰ نفر نیرو از ارتش در قالب ۲ گروهان و تعدادی تانک به ما مأمور شدند، جمع کل نیرو‌های عمل‌کننده ۵۷۲ نفر بود که در قالب گروه‌های ۵۰ تا ۶۰ نفره ساماندهی شدند.

برای گرفتن ارتفاع «قراویز» سه محور اصلی و ۲ محور فرعی مشخص شد و فرماندهی هر محور با فرماندهان نیرو‌ها به این شکل مشخص شدند؛ مسئول محور یک «دشت ذهاب» و «بنه دستک» سردار شهید «حبیب‌الله مظاهری» بود و فرمانده نیرو‌های عمل‌کننده نیز اینجانب «رضا میرزایی» بودم. مسئول محور دوم سمت وسط تپه «کمیل» سردار شهید «علیرضا حاجی‌بابایی» و فرمانده نیرو‌های عمل‌کننده محور هم سردار شهید «حسن مرادیان» بود، همچنین مسئول محور سوم سمت «شیرین آب» و جاده «قصر شیرین» سردار شهید «محمود شهبازی» فرمانده نیرو‌های عمل‌کننده سردار شهید «حسن تاجوک» بود.

دو محور فرعی عملیات؛ محور یکم، سمت راست جبهه بالای روستای قراویز بود که سردار شهید «حسن اسدیار» با یک گروهان نیرو تحت محوریت «حبیب‌الله مظاهری» به‌سوی قله پیش رفت و محور دوم سمت چپ جبهه شمال جاده قصر شیروین به طرف تپه دو قلو قراویز بود که با محوریت سردار «غدیر نظامی» مستقل عمل کردند.

یک‌بار دیگر صحنه عاشورای حسینی تکرار شد

عملیات ساعت ۴ بامداد ۱۱ شهریور سال ۶۰ شروع شد و فرماندهی، کنترل و هدایت آن را سردار شهید «حسین همدانی» بر عهده داشت؛ اما متأسفانه قبل از شروع، عملیات لو رفته و دشمن از همه طرح‌ها و راهکار‌ها و نحوه حرکت و نقطه هجوم ما کاملاً با خبر شده بود و قبلاً نیرو‌های تقویتی خود را به خط آورده و به‌صورت آماده‌باش به انتظار نشسته بود؛ با این وجود، در ابتدا عراقی‌ها هیچ حرکتی از خود نشان ندادند و موقعی که به نزدیکی آن‌ها رسیدیم، قبل از این که ما حمله را شروع کنیم، یک‌باره سراسر منطقه را آتش فرا گرفت، دشمن با یک هماهنگی کامل همه نیرو‌های ما را زیر آتش بسیار سنگین و پرحجم خود قرار داد.

عزم رزمندگان برای عملیات بعد انفجار دفتر نخست‌وزیری/ عملیاتی که در آن صحنه عاشورای حسینی تکرار شد

حضور شهید رجایی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل

با توجه به این که عملیات لو رفته بود، همه رزمندگان با تمام توان به پیشروی ادامه دادند، صحنه نبرد صحنه عاشورایی بود و در این عملیات یک‌بار دیگر صحنه عاشورای حسینی تکرار شد؛ از یک طرف آتش سنگین دشمن بود و از طرف دیگر گرمای شدید و طاقت‌فرسای منطقه و تشنگی توان همه را گرفته بود. عراقی‌ها یک تیپ کامل روی ارتفاع مستقر کرده و جلوی سنگرهای خود موانع و میدان‌های مین و تله‌های انفجاری و سیم‌خاردار ایجاد کرده بودند و در داخل سنگر‌ها را هم با انواع سلاح‌ها از هر سو نیرو‌های ما را زیر آتش گرفته بودند و از سمت «بازی دراز» نیز با تانک و توپ مستقیم می‌زدند.

سه طرف ارتفاعات قراویز، آتش‌بار‌های عراقی‌ها روی نیرو‌ها کار می‌کردند و از سمت «کوره موش»، «دشت ذهاب» را هم زیر آتش گرفته و در محور جاده «قصر شیرین» تانک‌های خود را به میدان آورده بودند. در آن‌جا بود که سردار شهید «حسن تاجوک» و «احسان تقی‌پور» همراه با یک گروه به جنگ تانک‌ها رفتند.

«تقی‌پور» با آر.پی.جی تعداد زیادی از تانک‌های دشمن را منهدم کرد و در نهایت خودش هدف آتش‌باری دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. در نتیجه ما در محور یکم سمت «دشت ذهاب» و «بنه دستک»، تا عمق دره سوم عراقی‌ها و تا نزدیکی «تنگ رستم» پیش رفته بودیم در آن‌جا گردان‌های تانک عراقی آرایش گرفته بودند و با توپ مستقیم نیرو‌های ما را هدف قرار می‌دادند. نیرو‌ها یکی پس از دیگری به شهادت می‌رسیدند و تشنگی نیز توان ما را گرفته بود

«اکبر صفائیان» دیده‌بان سیار ما بود که به‌همراه «حبیب‌الله مظاهری» با توپخانه ارتش در تماس بود و موفق شد تعدادی گلوله‌ی توپ بر سر عراقی‌ها بریزد و چندین تانک به‌وسیله آتش توپخانه‌ها و آر.پی.جی زن‌ها منهدم شدند؛ اما هرچه زمان پیش می‌رفت، تعداد نیرو‌های عراقی بیشتر می‌شد و تعداد نیرو‌های ما یا مجروح و یا شهید می‌شدند و پیکرشان بر زمین می‌افتاد.

ما از سردار «همدانی» نیروی کمکی خواستیم و سردار همدانی هم گروهی را برای ما فرستاد؛ اما گروه کمکی تا نزدیکی روستای «قراویز» جلو آمده بود، آن‌ها متوجه شده بودند که دشمن آمده روستا را گرفته است و ما حدود ۴ کیلومتر از روستا جلوتر رفته بودیم و از عقبه خودمان بی‌اطلاع بودیم که با نرسیدن نیروی کمکی، متوجه شدیم به‌طور کامل در محاصره افتادیم. تا غروب مقاوت کردیم و در نهایت به‌وسیله یکی از تانک‌های ارتش از گوشه‌ای خودمان را نجات دادیم؛ اما پیکرها شهدا و تعدادی از مجروحین به‌صورت مظلومانه در محاصره ماندند.

در سمت محور دوم، نیرو‌های «علیرضا حاجی‌بابایی» موفق شده بودند از میدان مین دشمن عبور کنند و به سنگر‌های عراقی برسند که در نهایت سردار «حسن مرادیان» فرمانده نیرو‌های عمل‌کننده این محور، به‌همراه جمعی از یاران خود در زیر سنگر‌های عراقی شهید شد و پیکرهای آن‌ها برجای می‌ماند. در سمت محور فرعی «حسن اسدیار»، موفق شده بودند موانع و میدان مین دشمن را پشت سر بگذارند و به‌سمت سنگر‌های دشمن برسند؛ اما چون نفرات آن‌ها کم شده بود، بعد از اینکه تعداد زیادی از عراقی‌ها را به هلاکت رسانده بودند، در نهایت سردار «حسن اسدیار» به‌همراه تعدادی از یارانش مقابل سنگر‌های دشمن به شهادت رسیدند و پیکرهای آن‌ها بر جای می‌ماند و تعداد ۱۳ نفر از آن‌ها از جمله: ۱- حسین رضایی ۲- علی صادقیان ۳- رضا شریفی راد ۴- حمید مهدیان به اسارت گرفته شدند.

در سمت محور سوم؛ نیرو‌های شهید «محمود شهبازی» از ۲ طرف «بازی دراز» و «قراویز» مورد هجوم قرار می‌گیرند و در نهایت در منطقه «شیرین آب» با انبوهی از تانک دشمن مواجه می‌شوند که با کمک نیرو‌های سردار «حسن تاجوک» و «احسان تقی‌پور»، تعداد زیادی از تانک‌های دشمن را منهدم می‌کند و در نهایت «احسان تقی‌پور» به‌همراه تعدادی از یارانش به شهادت می‌رسند.

در محور فرعی آن نیز سردار دلاور «علیرضا خزایی» فرمانده وقت سپاه «اسدآباد» به ارتفاع معروف به «تپه دوقلو» هجوم بردند و پس از عبور از موانع، به سنگر‌های عراقی رسیدند و در یک جنگ نابرابر پس از اینکه تعدادی از عراقی‌ها را به هلاکت رساندند، «علیرضا خزایی» به همراه ۱۳ نفر از یارانش که همگی از منطقه «اسدآباد» بودند، در شیار زیر سنگر‌های دشمن به شهادت رسیدند و پیکر‌های‌شان همان‌جا برجای ماند.

عزم رزمندگان برای عملیات بعد انفجار دفتر نخست‌وزیری/ عملیاتی که در آن صحنه عاشورای حسینی تکرار شد

شهادت ۶۲ نفر از بهترین فرزندان استان همدان

در منطقه «بازی دراز» نیز نیرو‌های استان تهران به فرماندهی «محسن حاج‌بابا» همزمان با ما عملیات انجام دادند و در این عملیات عاشورایی ما موفق شدیم به دشمن ضربات کوبنده‌ای وارد کنیم؛ اما متاسفانه به خاطر لو رفتن عملیات، موفق نشدیم ارتفاعات را بگیریم در این عملیات تعداد ۶۲ نفر از بهترین فرزندان استان همدان که بیشترین آن‌ها از پاسداران اولیه سپاه بودند و هر کدام با یک گروه، کار یک گردان یا تیپ را انجام می‌دادند، به شهادت رسیدند و پیکر‌های پاک آن‌ها زیر آفتاب سوزان به‌مدت یک سال در زیر سنگر‌های دشمن برجای ماند.

لازم می‌دانم با ذکر نام شهدای این عملیات، یاد و خاطره آن حماسه‌سازان را گرامی بدارم؛

۱- «احسان تقی‌پور». ۲- «حسن مرادیان». ۳- «تقی غیاثوند». ۴- «محمدتقی ترکمان». ۵- «جلال عنایتی». ۶- «علی‌اکبر میرزایی». ۷- «حسن اسدیار». ۸- «امیر پورش همدانی». ۹- «محمد قره‌باغی». ۱۰- «محمدهادی مولایی مکرم». ۱۱- «علی زارعی». ۱۲- «علی کرم‌علی». ۱۳- «جعفرعلی زهدی علی‌پور». ۱۴- «حاجی‌قربان جمور». ۱۵- «علی‌رضا خزایی». ۱۶- «علی محمد خزایی». ۱۷- «محمدرضا اسفندیاری». ۱۸- «سیدجواد حسنی حلم». ۱۹- «احمد باباخانی». ۲۰- «عباس روزبهانی». ۲۱- «سید علی خوانساری». ۲۲- «مهدی ترابیان». ۲۳- «سید نصرالله سالکی». ۲۴- «علیرضا راشدی». ۲۵- «کتاب علی حیدری». ۲۶- «علی‌اکبر گلزاری افخم». ۲۷- «محمدرضا صفری». ۲۸- «نجات علی گیوه‌کش». ۲۹- «حسن ستاری». ۳۰- «هوشنگ اشترانی». ۳۱- «محمد جعفری». ۳۲- «حمید قرا گوزلو». ۳۳- «محسن نائینی». ۳۴- «محمدحسین لطیفی». ۳۵- «احمد علی عروج». ۳۶- «بهمن رضی». ۳۷- «معصوم علی نجفی آرمان». ۳۸- «مصطفی قنبری». ۳۹- «سید یوسف موسوی هنر». ۴۰- «رجبعلی عسگری». ۴۱- «خداداد علی حسین». ۴۲- «احمد آقامحمدی». ۴۳- «حبیب‌الله سلگی». ۴۴- «علیرضا قاسمی». ۴۵- «جلال قربانی». ۴۶- «محمدصادق رزاقی». ۴۷- «حسین رضا ایوبی». ۴۸- «سید جواد موسوی». ۴۹- «فتحعلی مومنی». ۵۰- «عبدالمجید روحی». ۵۱- «محمدرضا رضایی». ۵۲- «احد صالحی». ۵۳- «شیر حسین فرامرزی». ۵۴- «محمدرضا عباسی قهرمان». ۵۵- «سبز مراد سپه‌پور». ۵۶- «یحیی نوری». ۵۷- «مهدی سلیمی». ۵۸- «مصطفی قدیری». ۵۹- «غلامرضا مهرخو». ۶۰- «حسین ورمزیار». ۶۱- «علی‌اصغر محمودنیا» و ۶۲- «جلال محقق» که تا به حال پیکر مطهرش پیدا نشده است. ضمناً تعدادی از نیرو‌های ارتش نیز در این عملیات به شهادت رسیدند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها