به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، حسین آژند پدر شهید محمد آژند طی گفتوگویی در رادیو نما سرو با اشاره به زندگینامه فرزند شهید خود اظهار داشت: محمد اولین فرزندم بود که ۲۱ دی سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه در راه دفاع از حرم و حریم به شهادت رسید و پیکرش پنج ماه بعد از شهادت به وطن بازگشت.
پدر شهید آژند افزود: البته پیکر تعداد زیادی از همرزمان او بازنگشته است. محمد همیشه دوست داشت شهید گمنام شود اما به دلیل اینکه او یکی از فرماندهان منطه مذکور بود، متجاوزین پیکر او را برای مبادله نگه داشتند که در نهایت هم این مبادله صورت گرفت.
وی با اشاره به اخلاق فرزند شهید خود تصریح کرد: محمد بیش از هر چیز ولایی بود. اگر در جمعی بحث پیش میآمد به شدت از اعتقادات خود دفاع میکرد. محمد بسیجی و مداح بود و همیشه برای اهل بیت (ع) میخواند. او به اندازهای ذوب در ولایت بود که همزمان با مداحی اشک میریخت. شهید آژند همیشه روضههای حضرت زهرا (س)، حضرت رقیه (س) و حضرت زینب (س) را میخواند.
وی در رابطه با نحوه شهادت شهید آژند اظهار کرد: پسرم بسیار به اهل بیت (ع) ارادت داشت و خودش هم مانند حضرت زهرا (س) به دلیل اصابت تیر به پهلویش شهید شد. پیکر او سه روز در محل شهادتش باقی ماند. البته آخرین تیری به سر او اصابت کرده بود.
آژند همچنین ادامه داد: محمد دو فرزند به نامهای محمدمهدی و محمد طاها دارد. در حال حاضر حدود شش سال است که او شهید شده و آن زمان این دو فرزند در سنین کودکی قرار داشتند. فرزند آخر او که نامش محمدطاها است، تنها دو عکس با پدر دارد. محمد طاها خو و خصلت پدرش را دارد و مانند او شجاع است تا جایی که اطرافیان میگویند مجدداً محمد در حال بزرگ شدن است. فرزند بزرگ او مداح است و در حال ادامه راه پدر است.
پدر شهید آژند با اشاره به لحظه خداحافظی شهید محمد آژند با خانواده متذکر شد: بنده کاملا آمادگی خداحافظی با محمد را داشتم چرا که خودم هم دوست داشتم در این راه قدم بگذارم اما این توفیق را نداشتم. البته پیش از این بنده در جبهههای حق علیه باطل حضور داشتم اما سعادت شهادت را نداشتم. محمد بسیار برای شهادت تلاش میکرد. او همه سعی خود را کرد که به سوریه برود اما یگان به او اجازه نمیداد. روزی نزد بنده آمد و گفت که میخواهم خود را بازخرید کنم تا از این طریق بتوانم به سوریه بروم اما به او گفتم که رفتن به سوریه واجب کفایی است و نیازی به بازخرید نیست.
وی در ادامه ابراز کرد: به دلیل اینکه یگان با رفتن محمد به سوریه مخالفت میکرد، او تلاش کرد که یگان خود را عوض کند و در نهایت موفق شد اما با این وجود باز هم با موانعی روبرو شد. در حقیقت برای مادرش بسیار سخت بود که محمد به سوریه برود؛ لذا او که متوجه ناراحتی مادر شده بود، روزی به مادرش گفت: اگر زمان امام حسین (ع) حضور داشتید، به حمایت از لشکر امام حسین (ع) برمیخواستید یا یزید؟
مادرش گفت: مسلماً طرف امام حسین (ع) بودم.
پدر شهید آژند ضمن تاکید بر شوق شهید آژند جهت حضور در سوریه خاطرنشان کرد: به این ترتیب مهر تایید رفتن به سوریه را از مادر گرفت. روزی محمد با رضایتنامه به منزل آمد و امضای پدر، مادر و همسر را گرفت و چند روز بعد عازم سوریه شد. روز رفتنش را به خاطر دارم. دی بود و هوا بسیار سرد بود. محمد پرواز میکرد و بر روی زمین قرار نداشت. در نهایت بسیار خرسند هستیم که خداوند این شهید را از خانواده ما قبول کرد.
آژند با اشاره به محورهای وصیتنامه فرزندش یادآور شد: محمد در وصیتنامه خود بسیار به ولایت تاکید کرده است. به ویژه به نزدیکان و فامیل توصیه کرده است که از ولایت دست نکشند و در تایید صحبتهای خود به وضعیت کشورهای همسایه اشاره کرده است. علاوه بر این او در وصیتنامه خود به نماز اول وقت بسیار تاکید کرده و آن را امری مهم بر شمرده است. همچنین نگه داشتن حرمت پدر و مادر از جمله محورهای اصلی وصیتنامه شهید آژند است.
انتهای پیام/ 118