وصیت‌نامه شهید «رضا برفی»؛

چه شیرین است هنگامی که به جمع حسین (ع) و حسینیان بپیوندم

در وصیت‌نامه شهید «خدابخش بردبار» آمده است: چه شیرین است هنگامی که من در این راه بتوانم به جمع حسین (ع) و حسینیان بپیوندم.
کد خبر: ۴۷۵۳۱۰
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۵:۴۲ - 07September 2021

چه شیرین هنگامیست که به جمع حسین و حسینیان بپیوندمبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از زاهدان، «رضا برفی» در سال 1342 در روستای قلعه‌نو از توابع بخش شهرکی نارویی شهرستان زابل در یک خانواده مذهبی و زحمتکش متولد شد. از نظر اخلاقی زبانزد خاص و عام بود و بر لبانش همیشه تبسم ملیحی نقش بسته بود. با خانواده و بستگانش برخوردی عاطفی و محبت آمیز داشت. به سبب علاقه ای که به اسلام و انقلاب داشت به عضویت رسمی سپاه درآمد. دو بار به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام در سال 1366 پس از رشادت‌های فراوان در مصاف با سوداگران مرگ در حالی که 24 سال داشت در منطقه رودماهی به فیض شهادت نایل شد. 

وصیت‌نامه شهید

در راهی گام نهادم که سرور شهیدان جز با ایثار و از خودگذشتگی در راه فی سبیل الله و در نهایت نوشیدن شربت شهادت میسر نمی باشد. من این راه را برگزیدم و در این راه استوار و پابرجا می مانم و جانبازی می کنم. و چه شیرین است هنگامی که من در این راه بتوانم به جمع حسین و حسینیان بپیوندم.

این نهایت آرزوی عارفان، ای صاحب اختیار مؤمنان ای فریادرس فریادخواهان ای محبوب دل های راستگویان و ای خدای جهانیان گواه باش که در این دنیا گرچه بظاهر در تنهایی زیستم اما ترا بهترین دوست و کعبۀ آمال و عشق ها یافتم.

پس مرا به سوی خودت فرا خوان و شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی بریدم، تا به تو بپیوندم . خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر ت حرکت کردم و اینک تنها در انتظار لقاءالله هستم . شهادت را دوست دارم نه بدان خاطر که از زندگی خسته شده و بخواهم از مشکلات این دنیا بگریزم، بلکه بدان جهت عاشق شهادتم که آن وسیله ای برای رسیدن به قرب الهی است.

می خواهم به وسیلۀ ریختن خونم در راه تو گناهانی را که انجام داده ام بیامرزی می خواهم شهید شوم تا اگر زنده بودنم موجب رشد و ترقی دیگران نشد، با نثار خونم بتوانم این قصور و کوتاهی می خواهم شهید شوم تا خونم برای علی (ع) و حسین ابن علی را جبران کرده باشم.

گواه باشد که رهرو راهشان بودم ای مهربان ترین مهربا نان مرا دریاب من بنده ای گنه کار و غافل هستم که از دیار عاشقان خسته می آیم، تا شاید مرا بپذیری . ای معشوقم مرا به سوی خود فراخوان که دیگر نمی توانم صبر کنم.

چه سخت است آن گاه که بین دو دوست صمیمی جدایی می افتد، چه سخت است آن لحظه که بین عاشق و معشوق فاصله می افتد و چه سخت است آن موقعی که رهرو به مقصدش نمی رسد. پس خدایا این سخت ی ها را از دوش من بردار و مرا برای رسیدن به خودت یاری فرما.

و در تمام مراحل زندگی خدا را فراموش نکنید و سپاس نعمت هایش را بجا آورید. خدا را شکرگزار باشید که فرزندتان را در راه خدا دادید ، چون کسانی در این راه شهید شدند که ما از خاک پای آنها نیز کمتریم، همانندسرور شهیدان مادر عزیزم در شهادتم گریه نکن هر وقت که به یاد حسین ابن علی (ع) من افتادی و بر سر قبرم خواستی.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها