به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، سردار فتحالله جعفری از اولین فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس است که با تجهیز سپاه به امکانات زرهی که البته بیشترشان غنیمتی بودند، نخستین فرمانده یگان زرهی سپاه شد.
وی اکنون مدیر موسسه شهید حسن باقری است و علاوه بر اینکه خود از فرماندهان دفاع مقدس بوده، حضور در یک مرکز اسنادی و پژوهشی نیز باعث شده است که تسلط خوبی نسبت به موضوع فرماندهی در دفاع مقدس داشته باشد. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با سردار جعفری است.
همانطور که مستحضر هستید، فرماندهان سپاه نقش مهمی در اداره جنگ داشتند. زمانی هم که جنگ آغاز شد، سپاه تازه تاسیس شده بود. فرماندهان سپاه چگونه شناسایی شدند، آموزش یافتند و رشد کردند؟ و اینکه چه کسانی در شناسایی و تربیت فرماندهان نقش داشتند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ما در موسسه شهید باقری بیش از ۱۸۰ گفتوگو با فرماندهان دفاع مقدس انجام دادهایم. تمامی آنان در گفتههای خود به نقش شهید «حسن باقری» در شناسایی و رشد فرماندهان اشاره کردهاند. البته دیگر فرماندهان ارشد سپاه همچون محسن رضایی نیز نقش مهم و اثرگذاری داشتند.
اگر اجازه بفرمایید من در مورد اینکه چگونه شهید باقری به شناسایی فرماندهان دفاع مقدس پرداخت، بپردازم. شهید باقری به لحاظ شخصیتی و تربیتی، انسان جالبی برای من بود و من همواره تلاش داشتم در کنار او باشم. به طور مثال اگر به آبادان میرفت، سعی میکردم کنار او بنشینم و به آبادان بروم یا اینکه برای او رانندگی کنم. البته او رانندگی مرا قبول نداشت، چون من آرام رانندگی میکردم یا اگر میخواست به شناسایی برود، من از او میخواستم که با او باشم.
برخوردهای شهید حسن باقری نقش تربیتی داشت و به دلیل اخلاقی که داشت، ما را مورد تذکر قرار میداد. ما البته ناراحت نمیشدیم، بلکه دوست داشتیم؛ چرا که مانند یک پدر رفتار میکرد. اخلاق شهید باقری اینگونه بود که اگر کسی بد فرد دیگری را میگفت، او از آن فرد نکات مثبتی را بیان میکرد. تلاشش این بود که نگاههای منفی افراد را به نگاههای مثبت تبدیل کند. برخوردهای تربیتی او منحصر به فرد بود و او تلاش داشت تا نقطه ضعفهای افراد را به نقاط قوت تبدیل کند.
شهید باقری در برخورد اول، طرف مقابلش را میشناخت و میفهمید که روحیات، رفتار و اخلاق او چگونه است. ما آن موقع نمیدانستیم، برونگرایی و درونگرایی چیست اما او به خوبی این چیزها را میدانست. او در همان برخوردهای اول میدانست که فرد چه استعدادهایی دارد و در چه زمینههایی میتواند فعالیت کند.
او میدانست که این فرد برای اطلاعات یا فرماندهی یا عملیات یا تدارکات و یا ستاد خوب است و او را در آنجا قرار میداد. ضمن اینکه چهرهها و افراد را به خوبی به یاد میسپرد. صداها را هم خوب تشخیص میداد. یک نفر وقتی در بیسیم اولین کلمه را میگفت، میفهمید که او کیست. شهید باقری حتی صدای برخی فرماندهان عراقی را هم میشناخت. او رزومهای از فرماندهان عراقی داشت و آنان را به خوبی میشناخت.
قدرت تشخیص و شناسایی شهید باقری به نظر من ابتدا یک استعداد ذاتی بود و چون به آن نیاز هم داشت، تاثیرگذار بود. او باید فرماندهان عراقی را میشناخت چون میخواست طرحریزی کند و هم باید نیروهای خودی را میشناخت چون فرمانده عالیرتبه بود و باید افراد را به مسئولیتهای مختلف منصوب میکرد.
ما گاهی در سازماندهی نیروها و مقابله با عراقیها، مشکل پیدا میکردیم. این موضوع را از حسن باقری پرسیدم. او گفت: ما سه نوع فرمانده داریم. یک نوع فرماندهان یگان را به خوبی سازماندهی و آماده میکنند ولی نمیتوانند بجنگند. گروه دیگر فرماندهان یگان را نمیتوانستند آمادهسازی کنند اما به خوبی میتوانند به دشمن هجوم ببرند و روحیه تهاجمی خوبی دارند اما وقتی که حمله میکنند، توان دفاع (پدافند) ندارند. دسته سوم نیز، فقط قدرت پدافندی و نگهداشتن خطشان خوب بود.
او معتقد بود که باید ترکیبی از این سه نوع فرمانده به وجود آید. فرماندهای که توان آمادهسازی یگان دارد، رئیس ستاد شود. فرماندهای که خوب حمله میکند، فرمانده شود و آن فرماندهای که به خوبی میتواند دفاع کند، جانشین و یا مسئول عملیات شود. خودش هر سه این توان را داشت و سه فرمانده را در یک فرمانده میشد، دید. او در سطح قرارگاه میتوانست، حدود ۱۰ یگان را آماده و سازماندهی کند. او همچنین میتوانست یک گردان را فرماندهی کند و به خط بزند و پیروز شود؛ مانند عملیاتی که در چزابه انجام شد.
یکی از ویژگیهای شهید باقری که در تصاویر هم مشخص است سادگی و بدون تکلف بودن او است. موضوعی که در دیگر فرماندهان جنگ هم دیده میشود. به نظر شما این سادگی، صمیمیت و بیتکلف بودن چقدر در فرماندهی و ارتباط با رزمندگان نقش داشت؟
حسن باقری بسیار انسان ساده زیستی بود، بدین معنا که بیتکلف و صادق بود. هر کس با او برخورد میکرد، احساس میکرد که او یک بسیجی ساده و بیتکلف است. این چنین فردی اما جلسات فرماندهی را به خوبی اداره و راهبری میکرد.
او مرتب در خطوط عملیاتی حضور پیدا میکرد و در بین رزمندگان حضور داشت و با آنان جلسات عملیاتی در خطوط برگزار و از آنان گزارش دریافت میکرد. حسن باقری در آن گزارشگیریها درمییافت که هر فرد چه استعدادهایی دارد. ضمن اینکه آنان را وادار به انجام کارهای تخصصی مانند نوشتن طرح عملیات کرد. برخی از آنان از نوشتن طرح عملیات خودداری میکردند و میگفتند ما اسلحه به دست گرفتهایم تا بجنگیم، نمیدانیم طرح عملیات چیست. این اصرارهای حسن باقری باعث شد تا نوشتن طرح عملیات در سپاه مرسوم شود. در طرح عملیات باید استعداد نیروهای خودی و دشمن قید و فلشها و نحوه حمله نیز درج میشد.
حسن باقری معتقد بود که با آییننامههای نگارش طرح عملیات، نمیتوانیم عمل کنیم، بلکه باید آییننامههای جدیدی بنویسیم تا بر اساس آن بتوانیم در خطوط عملیاتی طرح عملیات بنویسیم.
همه آنهایی که به جبههها میآمدند، همه چیز بلد نبودند و نمیتوانستند طرح عملیات بنویسند؛ لذا شهید باقری به آنان آموزش میداد که چگونه طرح عملیات بنویسند و شناسایی کنند. وقتی که فرماندهان خطوط عملیاتی طرحهای عملیاتی خود را آماده میکردند، با آنان در پادگان گلف جلسه میگذاشت و طرحها را به خوبی نقد و برای تکمیل آن طرحها، آنان را راهنمایی میکرد. فرماندهان در این جلسات، طرح عملیاتنویسی را میآموختند و با نقاط ضعفهای خود آشنا میشدند.
در جبهه سوسنگرد نیروهای مختلفی از جمله عزیز جعفری، عندلیب، امین شریعتی، داداش حسینی، حمید اصلانی، علی تجلایی، صفایی مقدم، مرتضی یاغچیان و دیگران حضور داشتند. از این جمع، فرمانده عملیاتشان شهید شد و هیچ کس حاضر نبود، پس از آن فرد، فرمانده عملیات شود. شهید باقری به آنان گفت که یک نفر از شما بالاخره باید مسئول عملیات بشود و آنان را تشویق میکرد تا مسئولیت بپذیرند.
امین شریعتی میگوید عملیات ثامنالائمه (ع) که تمام شد، حسن به ما میگفت که به شناسایی بروید و طرح عملیات آماده کنید. ما آشنایی با این مسائل نداشتیم و او به ما یاد میداد که چگونه کار کنیم و مرتب بر کار ما نظارت میکرد و میخواست که مجدد به شناسایی برویم و کالک تهیه کنیم. بدین ترتیب با شناسایی و طرح عملیاتنویسی آشنا شدیم. هیچکس به اندازه حسن باقری نسبت به این مسائل سماجت و پافشاری نداشت و این سماجتها موجب رشد بچهها شد.
قاسم سلیمانی پیش از اجرای عملیات طریقالقدس به سوسنگرد آمد و فرمانده یکی از گردانهای یگان تحت امر مرتضی قربانی شد. قاسم سلیمانی پیش از آن مربی آموزشی سپاه در کرمان بود. پس از عملیات طریقالقدس بنا به دستور، نیروهایش را به خط شوش منتقل کرد و در آنجا مستقر و سپس به دال پری منتقل شد. حسن باقری در آنجا او را به حسن داناییفر معرفی کرد و از او خواست که به قاسم سلیمانی آموزش بدهد تا در آینده یگانش در عملیات حضور داشته باشد. در آنجا گردانش به گروه ثارالله ارتقا یافت که شامل سه یا چهار گردان بود. حسن باقری به قاسم سلیمانی کمک کرد و چگونگی کار را هم به او آموخت.
گروه ثارالله در عملیات فتحالمبین به فرماندهی قاسم سلیمانی وارد عمل شد اما آنچنان موفق عمل نکرد. به طوری که بعد از عملیات در جلسه فرماندهان ارشد سپاه، برخی از فرماندهان مطرح کردند که قاسم سلیمانی توان فرماندهی ندارد و باید فرد دیگری جایگزین او شود اما حسن باقری در برابر تصمیم دیگر فرماندهان ایستادگی کرد و گفت قاسم سلیمانی آینده دارد و باید به او فرصت بدهیم تا استعداهایش را نشان بدهد.
اگر او را از فرماندهی برکنار کنیم، به مسئولیت سابق خود (آموزش) در شهر کرمان برمیگردد و استعدادهایش شناخته نمیشوند. در عملیات بعدی (عملیات بیتالمقدس) نقش پشتیبانی به یگان قاسم سلیمانی واگذار شد و پس از آن در دیگر عملیاتها توانست توانمندیهای خودش را نشان بدهد تا به امروز که به عنوان افتخار جمهوری اسلامی ایران شناخته شود. برای سردار علی فضلی هم چنین موضوعی پیش آمد. سرلشکر سلیمانی هم گفته است که اگر حسن باقری از من دفاع نمیکرد، من به کرمان برگشته بودم.
تشکیل و توسعه سازمان رزم سپاه یکی از اقدامات اساسی بود که در سالهای نخست جنگ انجام شد و تاثیر بسیاری در روند جنگ داشت. این تیپها و لشکرها چگونه شکل گرفتند و اینکه کادر فرماندهی این یگانها چگونه ساخته شد؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است که مصداقی عرض کنم. «احمد متوسلیان»، «محمدابراهیم همت» و «محمود شهبازی» پیش از اجرای عملیات فتحالمبین از غرب کشور برای انجام عملیات و راهاندازی تیپ به جنوب آمدند. این سه نفر در اتاق جنگ در پادگان گلف نشسته بودند. در کنار آن اتاق، اتاق کوچکی برای استراحت وجود داشت که بنده، چون از منطقه برگشته بودم، در آن اتاق استراحت میکردم و مشغول تماشای عکسهای هوایی بودم. مسعود پیشبهار آمد و گفت حسن باقری با تو کار دارد. وقتی به اتاق جنگ رفتم، متوسلیان و همت را که از قبل در غرب میشناختم دیدم و سلام و علیک کردیم. حسن آنها را معرفی کرد که گفتم متوسلیان و همت را از غرب (مریوان و پاوه) میشناسم.
حسن شروع کرد و پرسید اسم تیپ چه باشد؟ آنها گفتند که چون در غرب عملیات محمد رسول الله (ص) را انجام دادهاند، نام تیپ را محمد رسول الله (ص) انتخاب میکنیم تا هر کس هم نام آن را شنید، صلوات بفرستد. حسن گفت: خیلی خوب است. من هم عدد ۲۷ را برای آن انتخاب میکنم و در دفترش که شماره یگانها را نوشته بود، عدد ۲۷ را برای تیپ محمد رسول الله (ص) نوشت. بعد از آن مسئله فرماندهی مطرح شد که هر کدام نسبت به هم تعارف میکردند.
حسن وقتی این وضعیت را دید گفت ما سه تا کار مهم داریم. شما ببینید هر یک کدام کار را میتوانید انجام بدهید. نخست رئیس ستادی میخواهیم که دوکوهه را تحویل بگیرد و آن را آماده کند و گردانها را هم جا و سازمان دهد و تجهیز کند.
دوم اینکه فردی را میخواهیم که با فرماندهان گردانها، شناساییها را انجام بدهد و منطقه را آماده عملیات کند. فرد سومی هم میخواهیم که در جلسات فرماندهی قرارگاه و گلف حضور یابد و گزارشی از وضعیت رشد یگانها و شناساییها ارائه دهد. بعد خود حسن باقری پیشنهاد داد که متوسلیان فرمانده، شهبازی جانشین و همت رئیس ستاد شود و بعدها هم دیدیم که به درستی انتخاب کرد. این جلسه اولین دیدار حسن باقری با آنها بود.
بعد از اینکه ۹ گردان در تیپ محمد رسول الله (ص) شکل گرفت و سازماندهی شدند، جلسات متعددی برگزار شد که من در دو جلسه از آن جلسات حضور داشتم. یکی از جلسات در دوکوهه بود که متوسلیان، اعضای ستاد تیپ و فرماندهان گردانها در آن جلسه حضور داشتند و از اقدامات صورت گرفته گزارشی ارائه کردند. حسن باقری در آن جلسات با دقت به سخنان گوش میداد و اقدامات را بررسی و نقد میکرد.
تنها تیپ محمد رسول الله (ص) نبود بلکه یگانهای دیگر از جمله تیپ ولیعصر (عج) با هفت گردان به فرماندهی رئوفینژاد، تیپ زرهی، تیپ المهدی، تیپ علی بن ابیطالب (ع) هم بود. من خودم برای تشکیل تیپ چندین جلسه پیش او رفتم و وقت او را گرفتم تا به من یاد بدهد که چگونه تیپ تشکیل بدهم و مدام هم اقدامات را بررسی میکرد و پیگیر بود.
مطرح میشود که شهید باقری نسبت به حفظ جان بعثیها هم تاکید داشته و سخنانی بیان میکرد مبنی بر اینکه اینان آینده عراق را مشخص میکنند و میتوانند به دوستداران انقلاب اسلامی تبدیل شوند. این سخنانی که مطرح میشود، درست است؟
حسن باقری به بُعد انسانی جنگ توجه داشت و در آغاز همه عملیاتها این مسئله را به تمامی تذکر میداد که هدف ما در جنگ کشتار نیست و ما قصد داریم عملیاتهای خود را با دور زدن نیروهای عراقی انجام بدهیم و آنان را به اسارت بگیریم تا به جمهوری اسلامی نیایند و روی آنان کار کنیم تا در آینده انقلاب اسلامی را در عراق ترویج کنند.
به مسئولان بهداری هم سفارش میکرد که زخمیهای عراقی را با مجروحان خودمان، همراه با هم به عقب برگردانند. آنان باید بفهمند که ما برای خدا میجنگیم و نه برای کشتن. مرتب هم در بیسیم به فرماندهان تاکید میکرد که عراقیها را اذیت نکنید. حسن باقری سازمان رزمی ایجاد کرد که هدفش کشتن نبود، بلکه به بُعد انسانی جنگ توجه داشت.
در جریان عملیات فتح المبین حدود ۴۰۰ عراقی پناهنده شدند. حسن باقری دستور داد که اینان اسیر و نه پناهنده معرفی شوند. چرا که ممکن بود حزب بعث خانوادههای آنان را در عراق مورد آزار و اذیت قرار دهد. در صورتی که اگر عنوان میشد که اینان پناهنده میشدند، یک برد سیاسی برای ایران بود اما حسن باقری موافق این کار نبود.
نحوه شناسایی استعدادها توسط شهید باقری چگونه بود؟
در جلساتی که با نیروها داشت و در بازدید از خطوط عملیاتی و گفتوگو با آنان، افراد مستعد و توانمند را شناسایی میکرد. من در دفترچه یادداشتم نوشتهام که حسن باقری به فرد خاصی توجه میکند که آن فرد «مهدی ربانی» بود که اکنون معاون عملیات ستاد کل نیروهای مسلح است. او از نیروهای مرتضی قربانی بود. شهید باقری به او توجه داشت و میگفت این فرد آیندهدار است.
حسن در جلسات از تمامی افراد میخواست که حرف بزنند و نظراتشان را بیان کنند و این اجازه را به افراد میداد که حتی نظر اشتباه خود را بیان کنند و به آنان میگفت بیان نظرات حتی اشتباه میتواند ما را به درکهای صحیح و درست برساند.
او همچنین به افراد روحیه میداد و این باعث میشد که نیروها رشد یابند. به طور مثال پس از شهادت محمود شهبازی و محسن وزوایی در عملیات بیتالمقدس، احمد متوسلیان به قرارگاه آمد. احمد بسیار ناراحت بود. حسن به احمد گفت: هنر تو این است که به جای محسن و محمود، پنج تا مانند آنها را تربیت کنی و وقتی که شهید میدهیم، این شهدا به تشکیلات و سازمان برکت و رشد میدهند.
یعنی شهید باقری در عین حال که معتقد بود باید حداقل تلفات در عملیاتها را داشته باشیم، معتقد بود که هر شهید به تشکیلات و یگان برکت خواهد داد؟
شهدا اعتبار و سرمایههای سپاه هستند که این توفیق را از خداوند دریافت کردند تا به این مقام برسند. شهادت افراد برای حسن باقری سنگین بود چرا که هر فردی توانمندیهایی داشت که میتوانست آن را در راه دفاع از کشور به کار بگیرد اما حال که شهید شده است، باید به عنوان سرمایه و اعتبار برای کادرسازی آینده استفاده کرد.
انتهای پیام/ 118