به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، با پیروزی انقلاب اسلامیِ مردم ایران، ضرورت شکلگیری یک نهاد نظامی و انقلابی برای حراست و حفاظت از انقلاب و دستاوردهای آن به وجود آمد.
بنابراین چهار سپاه (گارد ملی زیر نظر دولت موقت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، پاسا با مدیریت حجتالاسلام محمد منتظری و گروه پاسداران انقلاب معروف به گروه ابوشریف) در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفتند که پس از مدتی با هم ادغام و در دوم اردیبهشت سال ۵۸ «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» با موافقت امام خمینی (ره) و زیر نظر شورای انقلاب به طور رسمی آغاز به کار کرد.
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در این گزارش آورد: اعضای اولین شورای فرماندهی سپاه عبارت بودند از جواد منصوری به عنوان فرمانده، یوسف کلاهدوز به عنوان مسئول آموزش، یوسف فروتن به عنوان مسئول روابط عمومی و تبلیغات، عباس آقازمانی (ابوشریف) به عنوان فرمانده عملیات، محسن رفیقدوست به عنوان مسئول تدارکات، سید اسماعیل داوودی شمسی به عنوان مسئول اداری و مالی و علیمحمد بشارتی جهرمی به عنوان مسئول تحقیقات و اطلاعات. همچنین شورای سه نفرهای متشکل از عبدالله محمودزاده، ابراهیم حاجیمحمدزاده و سید محمد غرضی برای تشکیل سپاه شهرستانها بوجود آمد که پس از مدتی اعضای آن شورا تغییر و عنوان آن نیز به دفتر امور استانها تغییر پیدا کرد.
طبق اساسنامه سپاه پاسداران بخشی از وظایف این نهاد انقلابی، دفاع در برابر حملات و اشغال عوامل یا قوای بیگانه در داخل کشور، همکاری با دولت در اجرای امور انتظامی و امنیتی، دستگیری عناصر ضدانقلاب با کسب مجوز از دادستانی، تربیت و آموزش اخلاقی، ایدئولوژیکی، سیاسی و نظامی پاسداران و حمایت از نهضتهای رهاییبخش و مستضعفان تحت نظارت شورای انقلاب و اجازهی دولت بوده است. همچنین طبق آن اساسنامه ارکان سپاه عبارت بود از شورای هماهنگی (نماینده شورای انقلاب، نماینده دولت، فرمانده سپاه و شورای فرماندهی)، شورای فرماندهی کل سپاه، شورای فرماندهی هر استان، مسئولین واحدهای هر استان، مسئولین قمستهای هر واحد، پاسداران ثابت (تماموقت و نیمهوقت) و پاسداران ذخیره.
سپاه پاسداران علاوه بر اجرای ماموریتها و وظایف محوله از سوی شورای انقلاب، روند تاسیس و راهاندازی تشکیلات درون سازمانی را پیگیری کرد. شاخصترین آن گسترش تشکیلات سپاه و پیادهسازی علائم و نشانههای سازمانی بود. از این رو واحدهای «روابط عمومی و تبلیغات»، «دفتر امور استانها»، «دفتر سیاسی»، «واحد اطلاعات»، «واحد حفاظت»، «واحد پرسنلی»، «واحد آموزش» و «واحد عملیات» شکل گرفت.
در جریان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۵۸، موجودیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک اصل (اصل ۱۲۵ قانون اساسی) درآمد. تصویب این اصلِ قانون اساسی مانع از انحلال سپاه نظیر آنچه بر کمیتهها و جهادسازندگی گذشت، شد.
اگرچه دوره فرماندهی جواد منصوری (اولین فرمانده سپاه) شش ماهه و موقت بود، اما وی در اسفند ماه سال ۵۸ استعفا داد و «عباس دوزدوزانی» دومین فرمانده سپاه شد. فرماندهی دوزدوزانی نیز مدت زیادی دوام نیاورد و بنیصدر، «عباس آقازمانی» (ابوشریف) را به فرماندهی سپاه برگزید. اما ابوشریف خرداد ماه سال ۵۹ استعفا داد و دو ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، «مرتضی رضایی» به عنوان چهارمین فرمانده سپاه انتخاب شد.
ورود سپاه به جنگ
از اسفند سال ۵۷ و تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی غائله تجزیه کردستان آغاز شد و نیروهایی از سپاه پاسداران طبق اساسنامه آن سازمان برای مقابله با گروهکهای ضدانقلاب (احزاب کومله و دموکرات کردستان) و برپایی امنیت عازم آن منطقه شدند. سپاه در مقابله با گروهکهای ضدانقلاب در غائلههای گنبد (ترکمن صحرا)، خلق عرب و خلق بلوچ نقش داشت و به شناسایی و دستگیری اعضای گروهک فرقان (عوامل ترور شهیدان مطهری، قرنی، مفتح و...) نیز پرداخت. مجموعه این اقدامات منجر شد تا در پایان سال ۵۸ و ابتدای سال ۵۹، وضعیت سیاسی و امنیتی کشور از یک ثبات و استقرار نسبی برخوردار شود و همین وضعیت موجب شد تا دشمنان تصمیمات جدیدی از جمله حمله به طبس و تحمیل یک جنگ نظامی بگیرند.
با آغاز جنگ تحمیلی، نیروهای سپاه از سراسر کشور برای مقابله با تجاوز دشمن بعثی عازم جبهههای غربی و جنوبی شدند. ایران تمام توان خود را برای اعزام نیرو به جبهههای جنگ بسیج کرد. امام خمینی (ره) از مردم خواست تا در هر کجا که هستند در برابر ارتش متجاوز عراق بایستند و مقاومت کنند. نخستین مقاومتهای مردمی با سازماندهی سپاههای شهرهای مرزی صورت گرفت. مراکز سپاه به سرعت جبهه نیروهای داوطلب علیه تجاوز ارتش عراق تشکیل دادند.
سپاه خرمشهر به فرماندهی شهید محمد جهانآرا و با حضور دیگر نیروهای نظامی و مردمی، مقاومت جانانهای در خرمشهر شکل داد. سپاه آبادان نیز به فرماندهی مهدی کیانی و با همکاری واحدهای ارتش و نیروهای ژاندارمری و گروههای مردمی مانند فداییان اسلام توانست از اشغال آبادان جلوگیری کند. در منطقه دزفول نیز غلامعلی رشید با ایجاد یک قرارگاه فرماندهی در پادگان کرخه، نیروهای سپاه را سازماندهی کند. سپاههای شهرهای نزدیک به خطوط نبرد ساختار و سازماندهی خود را متناسب با نیاز جنگ تغییر دادند و شکل رزمی به خود گرفتند. آنها تلاش کردند سلاحهای نیمهسنگین به دست بیاورند و سازماندهی رزمی خود را توسعه دهند. سپاههای شهرهای دیگر ایران نیز به فراخوانی و جذب مردم داوطلب و سازماندهی و اعزام آنها به جبهههای جنگ پرداختند.
شکلگیری اولین قرارگاه رزمی سپاه
سپاه در سال اول جنگ توانست علاوه بر حضور رزمی در تمام شهرهای مرزی و محورهای عملیاتی، سازمان رزمی خود را شکل دهد. پس از اعزام نیروهای سپاه از سراسر کشور، پاسداران هریک از استانهای کشور، دفاع در یکی از محورهای عملیاتی را برعهده گرفتند. به طور مثال پاسداران آذربایجانی در جبهه سوسنگرد، پاسداران اصفهانی در جبهه دارخوین، پاسداران استان فارسی در جبهه فارسیات و پاسداران خوزستانی در جبهه غرب رودخانه کرخه مستقر شدند. پاسداران شهرهای غرب و شمالغرب کشور نیز در مناطق خود مشغول دفاع شدند.
برای متمرکز کردن فعالیتهای سپاه در جبهه جنوب، در روزهای اول جنگ شهید داوود کریمی و حاج طاهر (از پاسداران تهران) در مدرسهای در جاده فرودگاه اهواز مستقر شدند. سپس در روز ۲۱ مهر ۵۹ ساختمان گلف واقع در ۵ کیلومتری شرق اهواز را از شرکت نفت تحویل گرفتند و ستاد عملیاتی سپاه را در آن تشکیل دادند و نام آن را «پایگاه منتظران شهادت» گذاشتند.
ستاد عملیات جنوب قرارگاه مقدم سپاه در جبهه جنوب بود. فرماندهی این ستاد ابتدا برعهده حاج داوود کریمی بود. او سعی کرد نیروهای داوطلبی را که از دیگر نقاط کشور به اهواز میآمدند، راهنمایی کند. واحدهای اطلاعات، عملیات، اعزام نیرو و تدارکات فعالترین قسمتهایی بودند که در این ستاد راهاندازی شدند. ستاد عملیات جنوب میکوشید تا به منظور شرکت فعال در برنامهریزیهای عملیاتی از تمام ظرفیتهای سپاههای استانی و نیروهای داوطلب مردمی استفاده کند.
حاج داوود کریمی تا اسفند ۵۹ فرماندهی این ستاد را برعهده داشت. از ابتدای سال ۶۰، رحیم صفوی فرمانده و غلامعلی رشید جانشین وی در این ستاد شد. ستاد عملیات جنوب پس از برکناری بنیصدر و عملیات فرماندهی کل قوا تقویت شد و تلاش کرد تا هماهنگکننده شش محور عملیاتی باشد. این ستاد نیروهای داوطلب بسیجی را نیز آموزش میداد و با تشکیل واحد «اعزام نیرو» نیروهای داوطلب را براساس نیاز به جبهههای مختلف اعزام میکرد.
پیش از اجرای عملیات فتحالمبین (فروردین ۶۰) سپاه «قرارگاه مرکزی کربلا» را تشکیل داد. باتوجه به حضور دائمی فرمانده کل سپاه در جبهه جنوب، قرارگاه مرکزی کربلا نقش ستاد عملیات جنوب را برعهده گرفت. از این به بعد قرارگاههای تابعه (فرعی) فتح، نصر، فجر و قدس تشکیل شدند و تحت امر قرارگاه کربلا قرار گرفتند.
اولین تیپهای سپاه
در سپاه سه گونه تفکر وجود داشت. گروهی به فرماندهی ابوشریف اعتقاد داشتند که سپاه میتواند تا حد گردان سازماندهی رزمی ایجاد کند و در مناطق جبهه غربی تحت کنترل ارتش بجنگد اما در جبهه جنوب امکان جنگ برای واحدهای سپاه وجود ندارد. برخی دیگر از فرماندهان سپاه مانند شهیدان محمد بروجردی و ناصر کاظمی که بیشتر تجربه جنگ در کردستان را داشتند، معتقد بودند که سپاه یک نیروی نامنظم است و در جنگ منظم نمیتواند ظاهر شود و بدرخشد. گروه دیگری از فرماندهان سپاه مانند محسن رضایی، رحیم صفوی، غلامعلی رشید، علی شمخانی و شهید حسن باقری هم که در خوزستان فعال بودند، باور داشتند که سپاه میتواند در جبهه جنوب بهخوبی بجنگد و باید گردان و تیپ تشکیل دهد و به صورت منظم و با بهکارگیری نیروهای داوطلب مردمی و با تاکتیکهای ویژه وارد نبرد شود.
البته علاوه بر اینها، مخالفتهایی مبنی بر رزمی شدن سپاه وجود داشت که محسن رضایی فرمانده وقت سپاه آن مخالفتها را اینگونه بیان میکند: «.. پاسداران رغبت بیشتری پیدا کردند تا در جنگ داوطلبانه حضور پیدا کنند، ولی همچنان فضای سیاسی و اجتماعی ماههای اول انقلاب که عدهای با تشکیل تیپ و سازمان رزم در سپاه مخالف بودند در ذهن سپاهیها وجود داشت و مانع سازماندهی رزمی به شکل تیپ و لشکر بودند... ذهنیت منفی این بود که تشکیل تیپ یعنی اینکه سپاه مانند ارتش شود و این موضوع مخالفان بسیار جدی داشت، زیرا عدهای از پاسداران فقط برای کارهای فرهنگی عضو سپاه شده بودند.»
به هرحال تجربیات سال نخست جنگ، درسهای گرانبهایی به فرماندهان جبهه داد که یکی از آنها ضرورت افزایش و توسعه توان رزمی با استفاده از نیروهای داوطلب بسیجی و ظرفیتهای ملی بود. از این رو واحدهایی از نیروهای سپاه که در هر جبهه یک محور عملیاتی تشکیل داده بودند و عملیاتهای محدودی انجام میدادند، زمینهساز تشکیل گردانهای رزمی و سپس توسعه آنها به تیپ و لشکر شدند.
سپاه در پاییز سال ۶۰ برای اجرای عملیات طریقالقدس نیازمند نیروهای بیشتر و سازماندهی جدید بود؛ بنابراین سپاه که با سازماندهی گردانی در عملیات ثامنالائمه (شکست حصر آبادان) شرکت گرفته بود، تصمیم گرفت سازمان رزم خود را گسترش دهد و گردانهای عملیاتی را در قالب تیپهای رزمی سازمان بدهد. سپاه توانست نخستین تیپهای رزمی خود را در آن زمان تشکیل دهد.
تیپ ۲۵ کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی و با نیروهای استانهای شمالی کشور، تیپ ۱۴ امام حسین (ع) به فرماندهی شهید حسین خرازی و با نیروهای استان اصفهان، تیپ ۳۱ عاشورا به فرماندهی محمدعلی (عزیز) جعفری و با نیروهای استانهای آذربایجان و تیپ ۱۵ امام حسن (ع) به فرماندهی محمدجعفر اسدی و با نیروهای استان فارس نخستین تیپهایی بودند که تشکیل شدند.
سپاه در پایان عملیاتهای طریقالقدس و فتحالمبین نیز بر تعداد یگانها و ظرفیت بهکارگیری نیروهای داوطلب در تیپهای موجود خود افزود. با افزایش اعزام داوطلبان بسیجی به جبههها در عملیات بیتالمقدس، تیپ امام حسین (ع) با ۲۵ گردان، تیپ کربلا با ۲۵ گردان و تیپ نجف اشرف با ۲۰ گردان یعنی با استعدادی فراتر از یک لشکر وارد عمل شدند. سایر تیپهای سپاه هم استعدادی در حد یک لشکر را در عملیات بهکار گرفتند.
توسعه توان رزمی سپاه
ادامه جنگ نیاز به افزایش توان رزمی داشت. سپاه با حداقل امکانات و با دریافت سلاحهای سبک و تجهیزات انفرادی میتوانست به سرعت گسترش یابد و بر توان رزمی خود بیافزاید. پس از پایان عملیات بدر، سپاه طرحهای بلندمدتی را در قالب توسعه تعداد یگانهای رزمی خود ارائه داد، اما هرکدام به دلایلی به سرانجام نرسید.
امام خمینی (ره) که بیش از همه برای موفقیت در جنگ چارهاندیشی میکردند، به این نتیجه رسیدند که باید تحول عظیمی در سازماندهی و افزایش قدرت رزمی کشور با کمک ظرفیتهای موجود در سپاه ایجاد شود. تلاش ایران برای خاتمه دادن به جنگ نیاز به یک عملیات بزرگ و موثر نظامی داشت که بتواند دستاورد سیاسی مهمی در پی داشته باشد. طرحریزی و اجرای چنین عملیاتی نیز به توسعه توان رزمی و تغییر در موازنه قوای طرفین جنگ نیاز داشت.
به همین منظور امام خمینی (ره) دست به ابتکار جدیدی زدند و تدبیر تشکیل نیروهای سهگانه زمینی، دریایی و هوایی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در تاریخ ۲۶ شهریور ماه سال ۶۴ اعلام کردند. امام خمینی (ره) با استناد به قانون اساسی و طی حکمی به فرمانده کل سپاه دستور تشکیل نیروهای زمینی، دریایی و هوایی سپاه را صادر فرمودند و در آن تاکید کردند که این نیروها باید «قوی» و «سریع» تشکیل شود. از این پس نیروهای سهگانه سپاه دارای ردیف بودجه مستقل شدند و توانستند حوزههای تخصصی زمینی، دریایی و هوایی را فعال کنند.
گزارش از محمدحسن جعفری
انتهای پیام/ 118