گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - رسول شادمانی؛ فصل سوم سریال «روزگار جوانی» به کارگردانی «اصغر توسلی» روی آنتن شبکهی پنج سیما رفته است. دو فصل نخست این سریال طی سالهای ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ از همین شبکه پخش شده است. فصل اول را «شاهپور قریب» و فصلهای دوم و سوم را «اصغر توسلی کارگردانی کرده است.
اصولا ساختن سریالی که دربارهی دغدغههای جوانان باشد به شرط اینکه درست پردازش شده باشد بسیار پسندیده و در خور شان است، اما دیدن فصل سوم یک سریال پس از ۲۲ سال از اتمام فصل نخست آن چندان منطقی نیست.
روایت داستان پنج جوان که برای ادامهی تحصیل به تهران آمده اند و همخانه شده اند بدون نام و نشان و به اصطلاح برند یک سریال قدیمی هم باورپذیر بود و چه بسا باورپذیرتر از اکنون.
تفاوت اصلی دو فصل اول و فصل سوم (کنونی) این سریال در انتخاب بازیگران اصلی آن یعنی پنج جوانی است که قرار است عینا جایگزین پنج جوان بیست و چند سال پیش این سریال شوند. اولا نیازی نبود دقیقا پنج جوان انتخاب شوند میتوانست عدد جوانان همخانه و دانشجو فرق داشته باشد. دوم اینکه این جوانان که به ادعای داستانشان اکثرا دانشجو هستند پس اصلا چرا دانشگاه نمیروند؟ البته یکی از جوانان به نام حامد با بازی «سینا کرمی» تکلیفش مشخص نیست. او نه دانشجوست و نه شهرستانی است. تکلیف مخاطب با او مشخص نیست. معلوم نیست او کلاهبردار است یا صرفا جوانی است که رویای ثروتمند شدن را در سرش دارد.
دیگر تفاوت اصلی این فصل با فصول گذشتهی این سریال در به کارگیری از بازیگرانی است نقش اول این سریال است که همان پنج بازیگر سریال باشند. در فصل اول نصرالله رادش، کیهان ملکی، امین حیایی، مهدی صبایی و بهزاد خداویسی از بازیگران تراز اول و سرشناس تئاتر و سینما و تلویزیون این مرز و بوم بودند. در صورتی که این پنج بازیگر تازه نفس هستند و با این سریال جلوی دوربین رفته اند.
استفاده از لهجههای مختلف مانند اصفهانی، آذری و خراسانی و... از نکات مثبت و قوت این سریال است. استفاده از لهجههای مختلف میتواند نماد و کولاژی از خرده فرهنگهای مختلف کشور ما باشد که البته پر رنگتر شدن این موضوع باعث جذابیت بیشتر سریال شده است.
به لحاظ کلی سریال «روزگار جوانی» به لحاظ قصه پردازی بسیار جذاب عمل کرده است و بیننده را همراه داستان میکند. وجود راحت باشهای کمیک، ماجراجوییهای با حس تعلیق بالا، پرداختن به دغدغههای جوانی و نوجوانی، پیدا کردن راهی برای رسیدن به استقلال جوانان همگی از نکاتی هستند که به خوبی در قالب این سریال مطرح شده اند.
ضمنا اگر به جای خوانندهی جدید، «محمدرضا عیوضی» خوانندهی فصلهای قدیمی ترانهی تیتراژ را میخواند حلقهی اتصال این مجموعه به فصهای گذشته اش محکمتر میشد. کما اینکه بازی استادانهی «بیوک میرزایی» یکی دیگر از حلقههای محکم اتصال این سه فصل هستند.
پرداختن به این گونه از سریالها که به مسائل جوانان پرداخته میشود بسیار درخور شان رسانهی ملی ومورد علاقهی مخاطبین است، اما نباید فراموش کرد که در کنار زندگی جوانان پسر، زندگی جوانان دختر و شرایط زیست آنها نیز جزء مشکلات جامعه است که البته در این سریال به صورت حاشیهای مطرح شده است. رسانهی ملی و هنرمندان عرصههای نمایشی با پرداختن به زندگی جوانان دختر و پسر توامان میتوانند در صد بیشتری از مخاطبان را جلب و جذب کنند و از تبعیضهای جنسیتی فاصله بگیرند.
انتهای پیام/ 133