گروه حماسه و جهاد دفاعپرسـ حامد افروغ؛ اساسیترین حقی که مردم یک سرزمین بر گردن حاکمان خود دارند، تامین «امنیت» است. امنیت برای هر جامعهای مانند هوا برای تنفس هر موجود زنده است. امنیت مانند هواست تا زمانی که هست، پنهان است و به محض نبودن، آشکار میشود. امنیت بستر پیشرفت و تعالی و آرامش و ثبات هر ملت و سرزمینی است که اگر نباشد، هیچ اتفاق خوبی برای آینده کسی رخ نخواهد داد و هیچ امیدی در دلها شعله نخواهد کشید.
امنیت مانند هواست، چرا که باید دائمی باشد و اگر بیش از مقدار معینی از دست برود، حیات یک جامعه را به چالش میکشد. اتفاقات ضد امنیتی مانند ترورها و آشوبها چونان حبس نفساند که با هر بار رخ دادن آنها شوک بزرگی به زندگی حال و آینده مردم وارد میشود.
امنیت مانند هواست، از اینرو که از اجزای مختلفی تشکیل شده است و اگر همه اجزای آن در کنار هم نباشند، نتیجه مطلوبی بروز نخواهد کرد و این خود شمهای از ناامنی است. اقتصاد، فرهنگ، سیاست و روابط بینالملل همه و همه از اجزای امنیت در کلان آن هستند که اگر هر کدام مخدوش شوند، باعث ضربه دیدن امنیت کلان جامعه میشوند؛ لذا ضرورت دارد تا امنیت در همه ابعاد آن تامین شود.
از آنجا که نظام اسلامی ما با دو پلتفرم متضاد اداره میشود، یکی لیبرالیسم و دیگری انقلابیگری؛ ضروری مینماید تا هم مردم و هم مسئولین تکلیف خود را با روش اداره کردن زندگیشان در حوزه فردی و اجتماعی مشخص کنند. زندگی لیبرالی، یک زندگی تمامیتخواه است، به این معنی که همه تفکرات و عقاید و سلایق و نحلهها و مذاهب را میخواهد در خود جای دهد، حال آنکه اساس هر روش و تفکری مقتضیات خود را میطلبد. مثلا نمیتوان همزمان یک فرد گرم مزاج را با یک فرد سردمزاج در چله تابستان در یک اتاق نگه داشت چرا که سردمزاجها مخالف استفاده از وسایل سرمایشی و گرممزاجها مشتاق استفاده از آنها هستند.
جامعه نیز همین شکل است. ما نمیتوانیم هم مسلمان باشیم هم با تساهل و تسامح اصول و فروع دین را نادیده بگیریم و با زدن انگ تعصب یا سختگیری کردن، به روش نفسانی خود مسلمانی کنیم، در واقع به جای هماهنگ شدن با دین، دین را با خود هماهنگ کنیم! از اینرو همین نگاه دوگانه در جامعه نیز تسری یافته و امنیت کشور را در حوزههای مختلف با نتایج متفاوت روبرو کرده است.
ایران اسلامی در حوزه فرهنگ رو به سوی اباجهگری ـ کنار آمدن با هر نوع تفکر و سلیقه ـ پیش میرود و دیندار و بیدین را در یک ردیف مینشاند هر چند در عمل دین را بیشتر منکوب میکند تا به قولی یله و رها زندگی کند و برای جذب افراد به هر طریق ممکن، با هر عقیده و سلیقهای کنار میآید تا مبادا رنجش کسی، مانع از لذت بردن او شود. این قضیه را در دوگانههای کنار آمدن با بیحجابی و حجاب به وضوح میبینیم. یا در حوزه موسیقی وقتی خوانندهای که موسیقیهای جنسی یا ناشایست و یا ضد فرهنگ را ترویج میکند از کشور میرود، برخی از موضع همین دیدگاه پافشاری جامعه بر اصول و فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی را عامل فرار برخی افراد منحط میداند و کنار آمدن با آنها را فائق بر اصول تلقی میکند.
در حوزه اجتماعی وقتی پلیس بر جسب وظیف طبق محدوده اختیارش با دزدی برخورد میکند، برخی با همان دیدگاه مانع انجام وظیفه پلیس میشوند به این بهانه که چون دزدان کلان بعضا فرار کرده و یا آزاداند پس حق ندارید این دزد خرد را هم بگیرید و در مقام دفاع از وی بر میآیند. حال آنکه انجام وظیفه در موقعیتهای خرد نهتنها نباید با آن بهانه تعطیل شود، بلکه باید محرکی باشد تا از پس آن، برخورد با دزدهای درشت نیز مطالبه شود اما در نگاه لیبرالی حاضر، در یک مقایسه معالفارق اقدامات درست هم با بهانههای غلط تعطیل میشوند.
در حوزه اقتصاد نیر وقتی کسی دزدی میکند، برخی برای تطهیر فرد دزد که یا به او ارادت داشتهاند یا از او نفعی بردهاند و یا نسبتی با وی داشتهاند و بسیاری یاهای دیگر، برخی خدمات طرف را قطار میکنند و آن را دستاویزی برای تساهل و تسامح قرار میدهند که مثلا طرف اگر دزدی کرده خدماتی هم داشته حال آنکه خدمترسانی وظیفه هر مسئولی است و در قبال آن حمایتهای مالی و اعتباری میشود.
تقریبا میتوان گفت که در یک حوزه با عمل به تفکر انقلابی که بر اصول ثابتقدم میماند و معیار و شاغول مشخصی دارد، موفق بودهایم و آن هم حوزه نظامی است. حوزهای که با تاسی به دفاع مقدس و عمل به سبک زندگی آن برهه، هم استقلال خود را حفظ کرده و هم توانسته در برابر دشمنان به صورت عملی و قاطع ایستادگی کند. نمونه بارز آن هم همین برخورد قاطع فرزندان غیور کشور با دزدان سرگردنه بگیر آمریکایی بود که بار دیگر بر سیره انقلابی صحه گذاشت.
از اینرو هم مردم و هم مسئولین باید تکلیف را با خودشان روشن کنند، پشت علی (ع) نماز خواندن و ناهار را با معاویه بر سر یک سفره نشستن، راهی نیست که سعادت را برای ما تضمین کند.
انتهای پیام/ 112