گروه اخبار داخلی دفاعپرس- سعید شهرابی فراهانی؛ خلاء دولت فراگیر در افغانستان، سبب فروماندگی امور حکومتی و حاکمیتی در این کشور شده است. کمتر کسی میداند که طالبان چه برنامهای برای استقرار دولتی با مقبولیت داخلی و مشروعیت بین المللی در افغانستان دارند.
زنجیره انفجارهای انتحاری در افغانستان همچنان ادامه دارد و وضعیت حاکی از آن است که طالبان با تکیه بر به رویکردهای سنتی، قادر به برقراری امنیت در تمامی افغانستان نخواهد بود و نیازمند همکاری با همسایگان پیرامون خود برای مبارزه با افراط گرایی است.
در مقابل، همسایگان افغانستان نیز منتظر شفاف شدن سیاستهای طالبان در اداره افغانستان و راستی آزمایی آن هستند. در اینجا است که ابهاماتی در اذهان متبادر میشود. از جمله این سوال که: آیا طالبان «به صورت مستقل»، توانمندی برنامهریزی سخت افزاری و نرم افزاری برای مدیریت «مسائل داخلی» افغانستان را دارد یا محتاج دریافت خط و خطوط از این سو و آن سو است؟!
اگر پرسش فوق را از مقامات ارشد طالبان بپرسیم، قطعاً از عملکرد خود دفاع خواهند کرد لیکن وضعیت میدانی مردم افغانستان حکایت دیگری دارد.
در صحنه شطرنج افغانستان رنجور؛ این که چه کسی – طالبان یا مجموعه همسایگان و سایر ذینفعان – قدمهای مؤثر در تثبیت شرایط داخلی را برمی دارد همچنان نامشخص است. شاید هم باید منتظر حرکت بازیگردانانی باشیم که از پشت صحنه مشغول هدایت «عناصر وابسته» به خود هستند تا معادلات افغانستان وارد مرحله تعیینکنندگی شود.
این قلم در چنین مجال کوتاهی، قصد اثبات یا ردّ مدعای فوق را ندارد، ولی اگر در فرض مزبور، جریانهای تکفیری مانند داعش توسط مهرههای پنهان – به ویژه سرویسهای امنیتی غربی، عربی و عبری - در پازل کنترل از راه دور (!) قرار داده شوند؛ آن گاه افغانستان به گردابی مکنده تبدیل خواهد شد که همه بازیگران دور و نزدیک خود را با مخاطرات جدی – خصوصاً در حوزه امنیت – مواجه خواهد کرد.
از این رو، به دستگیری ابتکار عمل و پرهیز از انفعال در محیط افغانستان و پیرامون آن؛ همان چیزی است که قدرتهای عمده منطقه را به سمت چالشهای پیدا و پنهان سوق خواهد داد. در این شرایط غفلت از «پشت صحنه» تبعات غیرقابل جبرانی به همراه خواهد داشت.
انتهای پیام/ ۳۵۱