به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از گرگان، شهید "رحمت الله جوینی" از شهدای استان گلستان است که در سطور ذیل زندگینامه پربارش را مرور می کنیم:
شهید رحمت الله جوینی هشتم مهرماه سال 1344 در یک خانواده کاملا مذهبی در گنبد کاووس دیده به جهان گشود. رحمت در کودکی پر جنب وجوش، پرکار و کنجکاو بود در خصوص مسایل مذهبی از همان دوران کودکی نسبت به شرکت در مراسمات عزاداری حضرت سیدالشهدا بسیار علاقه مند بود و همیشه به اتفاق خانواده و برادرش در این مراسمات شرکت می کرد.به نماز خواندن پدر و مادرتوجه کامل می کرد و گاهی با تقلید از حرکات آنان در حین نماز برای خود جانمازی پهن می کرد و همانند مادر و پدرش اقدام به رکوع سجود میکرد و نماز می خواند.
وی قبل از آنکه به سن مدرسه برسد به درس و مشق علاقه نشان می داد همیشه با دفاتر کهنه برادر بزرگش مشغول نوشتن می شد و نقاشی می کشید و با آنان بازی میکرد تا اینکه سال 1350 وارد مدرسه ابتدایی شد.
رحمت علاقه به درس داشت و علی رغم کمک به پدر که یک گاری اسبی داشت، تکالیفش را به موقع انجام می داد و توانست دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان برساند.
آغاز جنگ تحمیلی همزمان با دوران راهنمایی رحت بود و او نیز همچون بسیاری از فرزندان این سرزمین دوست داشت تا در جبهه حضور پیدا کند اما سن کم او این اجازه را نمی داد تا اینکه بالاخره موفق شد برای اعزام به جبهه ثبت نام نماید.
شهید رحمت جوینی از زبان برادرش
نصرت اله جوینی برادر شهید رحمت اله جوینی نقل می کند: ”هر موقع مجلسی داشتیم که همراه با پذیرایی یا صرف غذا بود شهید سعی می کرد اگر خانواده گرفتار و مستمندی در محل بود برای آنان غذا ببرد و وقتی به او می گفتیم بگذار اول از مهمان ها پذیرایی کنیم اگه اضافی آمد بعد برای آنان ببر در جواب میگفت مهمان های واقعی ما اینها هستند و وقتی مستحقی به درب خانه مراجعه می کرد سریع برایش غذا می آورد و کمکش می کرد.
او اعتقاد داشت که اینها فرستادگان خدایند و مهمانهای واقعی ما اینها هستند و ما بعد از شهادت تازه او را شناختیم.
رحمت حدود شانزده ساله بود که به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و حدود دوسال در جبهه ها مختلف در کنار رزمندگان اسلام با دشمنان بعثی جنگید.
شهید رحمت جوینی از زبان یکی از همرزمان
بعد از گذشت حدود بیست و پنج سال از شهادت رحمت، یکی از همرزمانش برای خانوده این شهید بزرگوار چنین نقل کرده است: ”شب حمله بود و چون سن و سال رحمت کوچک بود فرمانده به او پیشنهاد کرد که او در سنگر بماند و همانجا به عنوان امدادگر خدمت کند و مجروحین را مداوا و به پشت خط انتقال دهد. اما رحمت در همانجا به فرمانده خط و رزمندگان با صدای بلند میگوید: "من از شهادت ترسی ندارم و برای من شهادت افتخار است"
عملیات رمضان و شهادت در شب ۲۱ماه مبارک رمضان
بالاخره شهید همراه سایر همرزمانش عازم خط مقدم شده و تا سپیده صبح با دشمنان بعثی مبارزه کردند و آنان را به عقب راندند. حدود چهل و هشت ساعت بعد که از آتش دشمن کم شد همرزمانش جنازه تکه تکه او را که شدیدا سوخته بود یافتند و به پشت خط انتقال دادند.
این جوان برومند گنبدی در عملیات رمضان و همچون مولایش علی بن ابی طالب(ع) درشب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به شهادت رسید و بعد ازعید سعید فطر به همراه عده ای از شهدای دیگر طی یک مراسم بسیار بزرگ و باشکوهی در گنبد تشییع و در جوار آقا یحیی بن زید(ع) در قطعه شهدا به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/