به گزارش دفاعپرس از قم، دفاع مقدس، نام آشناترین واژه در قاموس حماسههای عزتآفرین ایران است که خاطرات دلاوریهای آن، در تاریخ شکوهمند این دیار به یادگار خواهد ماند. زیباترین فصل این فرهنگ، خالقان این حماسه عظیماند که با صلابت اراده و نور ایمان، رهنورد راهی مقدس شدند.
شهیدان والامقامی همچون «محمد بادی»، اعتقاد صحیح و کامل به منزلت ولایت فقیه داشتند و با اطاعت محض از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره)، پشتیبان ولایت ماندند تا به کشورمان آسیبی نرسد و ما نیز باید به سفارشات و توصیههای رهبر انقلاب عمل کنیم.
بادی فرزند علی اصغر متولد هشتم دی ماه سال ۱۳۳۹ در خانوادهای مذهبی در قم بود. محمد پس از گذراندن دوره ابتدائی در مغازه خیاطی مشغول به کار شد. وی از اخلاقی پسندیده، روحیهای قوی و معرفت و ادبی خاص بر خوردار بود. مهربان، گشاده رو، متواضع و خوش اخلاق، اهل عبادت و همیشه هنگام راه رفتن، سر به زیر بود.
شهید محمد بادی از بدو مبارزات انقلاب همیشه همراه و همگام با انقلاب بود؛ در تظاهرات ضد شاهی در شهر خون و قیام شرکت میکرد و وقتی از او میخواستند که زیاد خودش را با این مسائل درگیر نکند، میگفت: اگر ما نرویم و حمایت از اسلام و آزادی کشور نکنیم، پس چه کسی می رود.
محمد هنگام ورود امام (ره) به ایران جزء گروه استقبال بود و در برپایی نظم در شهر کمک میکرد. در سال ۱۳۶۰ به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.
وی در تاریخ سوم دی سال ۱۳۶۰ با سمت تک تیرانداز در منطقه تپه گچی گیلانغرب توسط نیروهای دشمن بعثی بر اثر اصابت ترکش به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود، رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای شیخان قم به خاک سپرده شد.
شهید بادی در وصیتنامهای نوشته است:
«هیهات که ۲۰ سال از عمرم گذشت و هنوز در پیچ و خم یک کوچه ام، زیرا از نعمتهایی که خداوند داده سپاسگزاری نکردم و شرمنده ام و بیشتر از همه نعمت بزرگ خداوند امام و رهبر و مرجع تقلید روح خدا خمینی بتشکن میباشد.
توفیق نیافتم تا ایشان را از نزدیک زیارت کنم، توفیق نیافتم آنطور که باید در گفتارش تفکر کنم تا زودتر از این راه را بیابم. باید بگویم امید زیادی برای شهادت دارم، مگر راهی بهتر از راه شهادت وجود دارد، همیشه هنگام خواندن نماز آرزوی شهادت میکنم و شهادت را یک افتخار میدانم برای دفاع از مینهم و خانواده ام. امیدوارم این پیروزی هرچه زودتر نصیبم شود.
این را به برادران بگویم که مبادا اسلحه من به زمین بیفتد؛ این شمائید که باید اسلحۀ مرا برگیرید و خونتان را نثار اسلام کنید تا ریشۀ درخت اسلام را بارور کنید و اسلام به خون سربازانش نیاز دارد و این خون بی ارزش ماست که میتواند اسلام با ارزش را به جهانیان بشناساند.
پدر و مادر و خواهران و برادران عزیز! امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازۀ من به دست شما نرسد، آنگاه به یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحت نشوید. درد خود را فراموش میکنید. من از شما عزیزان خواهش میکنم که در سوگ من ننشینید و صدامیان را با گریۀ خود خوشحال نکنید.
باید خوشحال باشید، چون فرزندی که از جانب خداوند به شما عطا شده حالا در راه او به طرف او فرستاده اید و خواهش من از شما این است که از روحانیت مبارز همچون آیات عظام خمینی بتشکن پشتیبانی کنید، چون گروههای وابسته به شرک و غرب از ایشان میترسند.»
انتهای پیام/