به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، اقلیتهای دینی در جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب اسلامی همچون سایر شهروندان این مرز و بوم در صحنههای مختلفی همچون مشارکت در انتخابات، آزادی عقیده و اندیشه در کنار حق رأی دادن و انتخاب شدن را داشتند و همین موضوع باعث شد در شرایط بحرانی همچون جنگ تحمیلی هم در کنار سایر هموطنانشان باشند.
طمع جریان استعمار بر اقلیتهای دینی
بیتردید هر انقلاب، هزینهها و پیامدهای مختلفی به دنبال دارد. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود و پس از استقرار نظام جمهوریاسلامی ایران، دغدغههایی در ارتباط با وضعیت اقلیتهای دینی، قومی و مذهبی در جامعه به وجود آمد.
نگرانی بابت بنیان دینی انقلاب و حاکمیت، بر جامعه اقلیتها مستولی شد و بیم تداوم زندگی در جامعهای اسلامی در وجودشان نقش بست. همین امر بود که مهاجرت شمار زیادی از پیروان اقلیتهای دینی را در روزهای نخست انقلاب رقم زد.
البته لازم به ذکر است که بخش اعظمی از این مهاجران، شامل اقشاری میشد که نسبت به انقلاب و نهضت مردمی، موضع داشتند، لذا با برچیده شدن بساط حاکمیت پهلوی، اوضاع دیگر بر وفق مرادشان نبود. با این وجود، برخی نیز از سر اضطراب و با توجه به تجربیات انقلابهای دیگر در برخورد با اقلیتهای قومی و مذهبی، دست به مهاجرت زدند، اما آنچه باعث ماندگاری قاطبه اقلیتهای دینی در ایران شد، مواضع قاطع و صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در قبال حقوق پیروان ادیان توحیدی بود.
طمع جریان استعمار بر سرمایهگذاری روی اقلیتهای دینی با هدف بهرهبرداری از آنها در جهت مقاصد خویش و تضعیف نظام جمهوریاسلامی ایران، از پیش از پیروزی انقلاب تا به امروز در اشکال متفاوت، نمود یافتهاست؛ از تبلیغات رسانهای تا تلاش برای کوچاندن اقلیتها از ایران. جریان استعمار در این زمینه از هیچ حربهای فروگذار نبوده است.
گاه برای القای حس تبعیض بر اقلیتها کوشیده و زمانی در جهت همسو و هممعنا کردنشان با جریانهای فرقهای. مانند همردیف کردن مسیحیان ایران با اعضای جریان مسیحیتتبشیری، همراه نشان دادن عناصر سلطنتطلب با زرتشتیان و یا یکی دانستن کلیمیان و صهیونیسم لیکن شواهد و قرائن، از جاری بودن حقیقتی دیگر حکایت دارد؛ حقیقتی که چهرهای یکدست از جامعهای متنوع، متکثر و رو به تکامل به تصویر میکشد که الگویی است تمامعیار از همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان، اقوام و مذاهب در جامعهای دینبنیان و متکی بر ارزشهای الهی.
اهمیت بالای جمهوری اسلامی به حقوق ادیان
همراهی اقلیتهای دینی با نهضت مردمی علیه استبداد رژیم پهلوی به صورت پراکنده و در پارهای موارد به شکل سازمانیافته انجام پذیرفت. گروههایی از جامعه یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان ایران در ابتدا اغلب به صورت فردی و در ادامه در قالب تشکلهای نسبتاً رسمی به صف مبارزان پیوستند که از جمله مهمترین آنها میتوان به «جامعه روشنفکران یهود» و «کمیته هماهنگی زرتشتیان» اشاره کرد که با سازماندهی یهودیان و زرتشتیان انقلابی جهت شرکت در راهپیماییها، صدور اعلامیه و همکاری با مبارزان، در مسیر نهضت مردمی گام برداشتند.
نقطه اوج این همراهی را باید در دستگیری شماری از مبارزان اقلیتهای دینی توسط عمال رژیم پهلوی در بحبوحه انقلاب و شهادت تنیچند از آنها مشاهده کرد. «حمید نهاوندی» (از جامعه یهود) و «وارطان آراکلیان» (مسیحی ارمنی) در شب پیروزی انقلاب به شهادت رسیدند که سندی بر مردمی بودن انقلاب ایران هستند.
این روحیه همراهی و همبستگی در ادامه این مسیر پرفراز و نشیب همچنان تداوم یافت و جامعه اقلیتهای دینی که خود را در این پیروزی سهیم میدانستند، با حضور پرشور در همهپرسی سال ۱۳۵۸، به «جمهوریاسلامی»، رأی «آری» دادند تا نشان دهند به استقرار نظامی دینبنیان تمایل دارند.
درواقع، رویکرد نظام جمهوریاسلامی و مواد مصرح در قانون اساسی آن در خصوص پیروان ادیان توحیدی، تا حد زیادی نشان داد به مسئله اقلیتها و حقوقحقه آنها تأکید دارد.
تداوم همراهی اقلیتهای دینی با آرمانهای انقلاب و اهداف نظام در سالهای بعد نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. عمق ریشههای این همسویی را باید در حضور مؤثر مسیحیان، زرتشتیان و کلیمیان در جبهههای جنگ تحمیلی علیه ایران به نظاره نشست. بیش از صدها شهید و جانباز از جامعه اقلیتهای دینی، نمودی است از یکدستی جامعهای متکثر.
انتهای پیام/ ۳۵۱