یادداشت/

از تو خواهیم نوشت به گواهی تاریخ و برای ابد

شد آنچه حاج قاسم می‌خواست. او شهید شده بود پیش از آنکه شهید شود و به معبود رسید چنان که شایسته‌اش بود و سهم ما از محفل عشاق حسرت شد و اندوه و آه. دنیا را بدون حاج قاسم سلیمانی تجربه کردیم، اما هرگز به نبودنش عادت نکردیم.
کد خبر: ۴۹۷۹۲۲
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۰ - ۰۴:۳۰ - 03January 2022

از تو خواهیم نوشت به گواهی تاریخ و برای ابدگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ رسول شادمانی؛ «خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را، که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آن‌ها در همان مسیر جان خود را، که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.

خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.

پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت درهم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ را به من ارزانی داشتی.»

این جملات سراسر نور، آغازی است بر یک پایان؛ جملاتی از وصیت‌نامۀ ابرمردی که مقتدایش، در وصف آسمانی شدنش، آغوش ارواح طیبۀ شهیدان را پذیرای او خواند. بزرگ‌مردی از قبیلۀ عشاق که خونش، چون ارباب بی‌کفن، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) در نینوا جوشید و جاری شد و جهان و جهانیان را به تفسیر معنای وجود خود واداشت.

چه کسی می‌داند که در کوه و کمر، بیابان‌ها و صحرا‌ها بین او و معبود، عشق چگونه تفسیر و درسِ دلدادگی توصیف شد که به نگارش درآمدند جملاتی نه از جنس زمین، گویا با قلمی برگرفته از ملائک: «عزیزم! من از بی‌قراری جاماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام. من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام. تو خود می‌دانی دوستت دارم. خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن.»

وعدۀ این وصل را کجا گرفته بودی سردار؟ در تجلی‌گاه عشق چه کسانی گواهی دادند به دلدادگی‌ات که حضرت دوست را معشوق خواندی و زمزمه کردی: «بار‌ها تو را دیدم و حس کردم. نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، مرا بپذیر، اما آن‌چنان که شایسته تو باشم.»

شد آنچه می‌خواستی. تو شهید شده بودی پیش از آنکه شهید شوی و به معبود رسیدی چنان که شایسته‌اش بودی و سهم ما از محفل عشاق حسرت شد و اندوه و آه. دنیا را بدون حاج قاسم سلیمانی تجربه کردیم، اما سردار هرگز به نبودنت عادت نکردیم.

زمان گواهی می‌دهد به فراغی طولانی، اما یاد و خاطراتی در همین حوالی. از تو خواهیم سرود نه تنها برای گرامی‌داشت دومین سالگرد آسمانی شدنت. از تو خواهیم نوشت به گواهی تاریخ و برای ابد. از تو خواهیم نوشت برای همیشه و همگان.

برسان سلام ما را
گرچه دوریم، به یاد تو سخن می‌گوییم
برایمان دعا کن سردار

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار