امیر غلامی مطرح کرد؛

پیش‌بینی ارتش از حمله به ایران پس از پذیرش قطعنامه 598

"‌شهید ستاری به من گفت روبروی «کرند» احساس بدی دارم. چرا که بیشترین دلهره را از پایگاه شنودمان در ایلام داشتیم. این پایگاه بسیار قوی عمل می‌کرد. عراقی‌ها در حال آمده شدن برای کاری بودند و از سوی دیگر هواپیماهای رهگیرشان مانند «میگ 29» و «میراژF1» بسیار در آسمان ایران دیده می‌شدند."
کد خبر: ۵۰۰۴۳
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۰ - 24July 2015

پیش‌بینی ارتش از حمله به ایران پس از پذیرش قطعنامه 598

به گزارش گروه سایررسانههای دفاع پرس، امیرسرتیپ «علی غلامی» از پیشکسوتان عرصه پدافند هوایی ایران به شمار میآید که از نخستین روزهای جنگ تحمیلی تا پایان آن در جبهه حضور داشته است و هم اکنون نیز از مشاوران نظامی مقام معظم رهبری است.

فرمانده آتشبار«هاگ» در منطقه امیدیه خوزستان، مسئولیت فرمانده گردان هاگ، فرماندهی گروه پدافند هوایی امیدیه، ایجادکننده پدافند هوایی شرق خوزستان و مسئولیت مستقیم پدافند هوایی در عملیاتهای زمینی همچون «ثامنالائمه»، «فتحالمبین» و «الیبیتالمقدس» از دیگر سمت و مسئولیتهایی هستند که عهدهدار آنها بوده است. همچنین مسئولیت بخش پدافندی قرارگاه «رعد» که تحت فرماندهی شهید عباس بابایی بود نیز از دیگر مسئولیتهای امیر سرتیپ غلامی به شمار میرود.

این فرمانده پیشکسوت پس از پایان جنگ تحمیلی فرماندهی پدافند هوایی ارتش ایران، رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش، فرماندهی لجستیک نیروی هوایی و جانشین سازمان خرید وزارت دفاع را هم بر عهده داشته است.

شهید ستاری از کجا میدانست عراق حمله میکند؟

امیر سرتیپ علی غلامی در رابطه با تیزهوشی شهید ستاری و عملکرد پدافند هوایی در جریان عملیات «مرصاد» روایت میکند: پدافند هوایی همواره به مأموریتهای خود در جریان جنگ عمل کرد تا در عملیات مرصاد که شهید ستاری به من گفت روبروی «کرند» احساس بدی دارم. چرا که بیشترین دلهره را از پایگاه شنودمان در ایلام داشتیم.این پایگاه بسیار قوی عمل میکرد.عراقیها در حال آمده شدن برای کاری بودند و از سوی دیگر هواپیماهای رهگیرشان مانند «میگ 29» و«میراژF1» بسیار در آسمان ایران دیده میشدند. هواپیماهای رهگیر توان رزم هوایی را با هواپیماهای دیگر دارند و برای بمباران مناسب نیستند. ما هم دست به کار شدیم و تجهیزاتی را در جاده باند اسلامآباد مستقر و چند سایت در کرند، ایلام، کرمانشاه و همدان ایجاد کردیم و به تقویت این سامانهها پرداختیم.

از شهید ستاری پرسیدم:«چرا به سران مملکت نمیگویی؟» گفت:«به خدا این کار را کردهام و در همه جلسهها آن را مطرح کردهام اما برخی باورشان نمیشود. ولی حالا که آنها کاری نمیکنند این وظیفه بر عهده ماست که در آنجا مستقر شویم.» این مسئله گذشت تا دو ماه بعد یعنی یک روز قبل از عملیات مرصاد تعدادی از هواپیماهای دشمن برای شناسایی مسیر آمدند. با آنها درگیر شدیم و دو فروندشان را منهدم کردیم. روش ما این بود که از هر سایتی که شلیک انجام شد، میشد سریع آن را جابجا کنیم. برای همین از تنگه «چارزبر» اسلامآباد به «چارمله» رفتیم. آن زمان فرمانده عملیات ما سرهنگ «مرآتی» بود و در هنگام جنگ هر جا لازم بود میفرستادیمش. سرهنگ «زَیانی» را هم که یکی از فرماندهان باهوش ما بود به چارمله آوردیم و از مرآتی خواستیم که از سایتهای دیگر دیدن کند و به پشتیبانی آنها بپردازد.

دم غروب آفتاب بود که مرآتی پس از جابجایی سایت با من تماس گرفت و گفت: «در اسلامآباد اوضاع غیرعادی است. عدهای جمع شدهاند و شلوغ میکنند.» از او پرسیدم:«آنها چه کسی بودند.» گفت: «نمیدانم.» موضوع را به شهید ستاری انتقال دادم. شهید ستاری گفت: «به مرآتی بگویید به صورت غیرمستقیم برود و ببیند آنها کی هستند.» مرآتی که ابتدا معتقد بود آنها تعدادی لات و لوت هستند بازگشت و گفت: «آنها منافقیناند و پمپ بنزین شهر را آتش زدهاند و میگویند اسلامآباد به مام وطن بازگشته است.»

پدافند هوایی در محاصره منافقان

آنقدر فعالیتهای ما برای احداث و عملیاتی کردن سیستم هاگ در عملیات «مرصاد» مخفیانه بود که عراقیها و منافقان نتوانستند بفهمند ما چه کاری انجام دادهایم. صبح روز بعد از این ماجرا ما به سایتهایمان اعلام آماده باش کردیم. دشت ایلام پس از چند دقیقه از گذشت این آمادهباش پر از هواپیماهای عراقی شد که در دستههای پروازی 15 تا 20 تایی برسر منافقین پرواز میکردند تا آنها را پوشش هوایی دهند. با آغاز پرواز این دستهها، سایتهای ما شروع به انهدام هواپیماها کردند و تا ساعت 10 توانستیم حدود 16 هواپیمای دشمن را منهدم کنیم. دشمن که احساس میکرد توان مقابله ما بیشتر از آنها است پوشش هوایی از منافقان را قطع کرد و هواپیماهای «f4» پایگاه شکاری همدان، «f5» پایگاه دزفول و هلیکوپترهای هوانیروز با آزادی کامل آنچه را که باید، بر سر منافقان و خیانتکاران به وطن آوردند. این در حالی بود که منافقان توانسته بودند پایین تپهای که ما در آنجا موضع گرفته بودیم را محاصره کنند اما نمیدانستند که ما بالا هستیم. به دلیل همین حلقه محاصره مهمات به ما نمیرسید و اگر دشمن ادامه میداد قطعا عملیات مرصاد جور دیگری رقم میخورد.

متأسفانه در طول جنگ تحمیلی و بویژه عملیات مرصاد نقش پدافند هوایی مغفول مانده است و حق آن به خوبی ادا نشده است چرا که بیشترین شهید را در طول جنگ تحمیلی در عملیات مرصاد که 60 نفر بود تقدیم اسلام کردیم. یک ساعت بعد از مقابله پدافند هوایی با دستههای پروازی پوشش دهنده منافقان، عراقیها توانستند با توجه به اطلاعاتی که آمریکا و خودشان از مرکز کنترل «سوباشی» همدان داشتند از سرزمین کردستان ما را دور بزنند و آنجا را منهدم کنند. در این سایت راداری هم حدود 20 نفر از نیروهای متخصص ما به شهادت رسیدند.

منبع: ایسنا

نظر شما
پربیننده ها