مروری بر زندگی‌نامه شهید «صدرالله فنی»

شهید صدرالله فنی بار‌ها به خاک عراق نفوذ کرده بود، اما هرگز از چیستی و چگونگی فعالیت‌های خود کلامی بر زبان نیاورده بود؛ او علاوه بر کمک‌های فکری و فرهنگی به مردم عراق، عملیات‌های گسترده‌ای علیه رژیم بعثی صورت داد.
کد خبر: ۵۰۰۷۰۶
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۷ - 15January 2022

مروری بر زندگی‌نامه شهید «صدرالله فنی»

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «صدرالله فنی» در سال ۱۳۳۴ در بهبهان متولد و سال ۱۳۵۳ در رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه شیراز قبول شد. او در دورانی نوجوانی و جوانی با توجه به فضای انقلابی کشور در زمینه عقیدتی و سیاسی مطالعات گسترده‌ای داشت و با توجه به بینشی که بدست آورده بود در تشکیل و مدیریت تظاهرات‌ها علیه رژیم طاغوت نقش محوری داشت.

فعالیت‌های مبارزاتی

او در مبارزات دانشجویان مسلمان فعال در مبارزه با گروه‌های التقاطی فعال بود. فعالیت‌های صدرالله به دانشگاه محدود نبود و در مساجد و روستا‌های اطراف به روشنگری می‌پرداخت. او در گروه عقیدتی سیاسی «منصورون» حضور پررنگی داشت و علاوه بر مبارزات سیاسی به مبارزات نظامی و عملیات چریکی علیه حکومت طاغوت هم می‌پرداخت و نقشه‌های ترور مزدوران رژیم طاغوت را طرح ریزی و اجرا می‌کرد. همین مسأله موجب شده تا ضربات مهلکی به سیستم خفقان و پلیسی شهر وارد کند.

صدرالله به دنبال ارشاد افراد منحرف شده توسط گروه‌های ملحد و منحرف بود و به همراه دوستان خود شهیدان «مجید بقایی» و «اسماعیل دقایقی» به توزیع اعلامیه‌های امام خمینی می‌پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درصدد دستگیری عوامل طاغوتی کشتار مردم برآمد و با تشکیل کمیته صیانت از انقلاب به عضویت این نهاد درآمد و در تشکیل سپاه در شهر بهبهان نقش مؤثری داشت.

با آغاز غائله کردستان با خانواده به «کِرند غرب» رفت و چند ماهی به فعالیت عقیدتی و فرهنگی جهت خنثی سازی فعالیت‌های ضدانقلاب پرداخت. سپس به اهواز آمد و با توجه به پیشنهاد مسئولین مبنی بر تشکیل واحد اطلاعات سپاه منطقه خوزستان و لرستان تحت عنوان منطقه ۸ کشوری، این واحد را با دوستانش راه اندازی کرد. بعد از آزادسازی خرمشهر به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر انتخاب شد و تا سال ۶۱ در این سمت باقی ماند. با تلگراف شهید دکتر مجید دقایقی به واحد اطلاعات استان اهواز بازگشت و در حین کار به ادامه تحصیل نیز مشغول بود و سال ۶۱ لیسانس مهندسی کشاورزی را کسب کرد.

تأسیس قرارگاه رمضان و نفوذ به خاک عراق/ شهادت

در همان سال علاوه بر مسئولیت خود «ریاست ستاد لشکر قدس» را هم بر عهده گرفت. تا اینکه سال ۶۳ مسئله تأسیس «قرارگاه رمضان» به عنوان ستاد جنگ‌های نامنظم از طرف صدرالله و شهید دقایقی مطرح شد. این دو شهید در تشکیل «تیپ ۹ بدر» که از مجاهدین عراقی تشکیل یافته بود نقش داشتند. او از سال ۶۳ تا آخرین روز حیات خود در قرارگاه رمضان مشغول خدمت رسانی بودند و سمت «فرماندهی قرارگاه فجر سپاه ۱۵ رمضان» را برعهده داشتند. در روز چهارم دی ماه سال ۶۶ صدرالله جهت بررسی و تحقیق به یکی از مناطق جنوب رفته و تا پاسی از شب مشغول انجام فعالیت بود. هنگام برگشت اتومبیل او در جاده دچار سانحه شد و بر اثر ضربات جراحات وارده سه هفته در اغما بود و سرانجام روز ۲۵ دی ماه سال ۶۶ و بعد از ۱۳ سال مجاهدت به شهادت رسید.

شهید صدرالله فنی بار‌ها به خاک عراق نفوذ کرده بود، اما هرگز از چیستی و چگونگی فعالیت‌های خود کلامی بر زبان نیاورده بود. شاید مهمترین فعالیت شهید کار‌های ایشان در حوزه برون مرزی و در کشور عراق باشد. او علاوه بر کمک‌های فکری و فرهنگی به مردم عراق، عملیات‌های گسترده‌ای علیه رژیم بعثی صورت داد.

صدرالله علاوه بر هدایت عملیات‌های رزمندگان اسلام در خاک دشمن به انتقال فرهنگ و هنر اسلامی می‌کوشید. وی با تحمل مرارت‌ها برای عبور از مناطق صعب العبور کردستان عراق به برگزاری جلساتی با مجاهدین عراق می‌پرداخت. او که در انجام ماموریت‌های نظامی و عملیاتی از استعداد کم نظیری برخوردار بود و توانست با انجام عملیات‌هایی در خاک عراق حماسه‌های بسیاری را به نمایش بگذارد.

آخرین مأموریت صدرالله در عراق ۶ ماه به طول انجامید و گام‌های بلندی در جهت آزادی و استقلال مردم مظلوم عراق برداشت. او کمک به محرومین سراسر دنیا را سرلوحه خود قرار داده بود و علاوه بر حضور در عراق در لبنان هم حضور داشت و از هر مکان و زمانی جهت ضربه زدن به دشمنان اسلام بهره می‌برد. کرد‌ها به صدرالله، «کاک مصطفی خیبری» و عرب‌ها به او «ابوفاطمه» می‌گفتند.

روایتی از محسن رضایی

سرلشکر محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسدارن روایت می‌کند: «صدرالله از نظر اخلاق و ازخود گذشتگی در جایگاهی قرار داشت که خیلی از معارضین صدام در شمال و جنوب عراق را مجذوب خود کرده بود. برای عملیات «بدر» در هور ناصریه عراق مجاهدین عراقی برای رسیدن نیرو‌های سپاه به جاده بصره به بغداد طناب همراه خود آورده بودند تا در صورت لزوم پا‌های خود را بسته و با جان در آن مقاومت کنند. این همان بزرگی فرماندهی، چون صدرالله فنی را می‌رساند. افتخار می‌کنم که اولین بار بنده سوار بر «بَلم» توسط فرماندهانی، چون شهید صدرالله فنی و شهید اسماعیل دقایقی قرآن به دست بدرقه شدم.»

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها