به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس ـ حسین ثالثی؛ ارتش تحت فشار بود و شعار انحلال ارتش، ارتش بیطبقه و توحیدی از طرف منافقین، چریکهای فدایی خلق و تودهایها در بین مردم القاء میشد. هدف آنها تضعیف و در نهایت انحلال ستون اصلی و امنیتی انقلاب و کشور بود.
محمد سلیمی در سال ۱۳۱۶ در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد. پدرش کارمند راهآهن و مادرش خانهدار بود و در همان دوران کودکی به همراه خانوادهاش به تهران نقل مکان کرد و بعد از اتمام دوران دبستان به خاطر علاقه پدرش به لباس مقدس سربازی و به سفارش ایشان در سال ۱۳۳۳ وارد دبیرستان نظام شده است. در سال ۱۳۳۶ با اخذ مدرک ششم متوسطه وارد دانشگاه افسری شد و در سال ۱۳۴۰ در رسته مخابرات دانشآموخته و فارغالتحصیل شد.
از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۹ به تدریج در مشاغلی از قبیل فرمانده شبکه مخابرات پادگان تا فرمانده گروهان مخابرات در یگانهای مختلف ارتش خدمت کرد. از تاریخ ۱۳۴۹/۵/۱۷ تا ۱۳۵۰/۴/۱ برای گذراندن زبان انگلیسی و دوره عالی رستهای به کشور آمریکا اعزام شد. بعد از مراجعت از آمریکا به عنوان استاد اصول و شناسایی دستگاههای رادیورله و تله تایپ در مرکز آموزش مخابرات ارتش و در امر آموزش اصول و مبانی مخابرات سالها تلاش چشمگیری داشت.
بعد از طی دوره فرماندهی و ستاد در سال ۱۳۵۷ در شغل استاد دروس فرماندهی و ستاد جنگهای نامنظم منصوب شد. از تاریخ ۱۳۵۸/۵/۳ به وزارت دفاع ملی مأمور و در تاریخ ۱۳۵۹/۳/۱ به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. سرهنگ محمد سلیمی در تاریخ ۱۳۶۰/۸/۱۱ و جلسه دویست و سی و سوم مجلس شورای اسلامی به عنوان وزیر دفاع موفق به اخذ رای اعتماد شد و در اوج جنگ تحمیلی با درایت و همت مضاعف تا تاریخ ۶۳/۸/۱۳ مسئولیت خطیر وزارت دفاع را بر عهده داشت و سپس با اخذ درجه سرتیپی تا سال ۱۳۶۸ به عنوان مشاور نظامی و بازرس ویژه ریاست جمهوری و رئیس شورای عالی دفاع انجام وظیفه کرد و در تاریخ ۶۸/۱۰/۱ به عنوان مشاور نظامی در امور نیروی زمینی فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) مشغول انجام خدمت شد.
در تاریخ ۷۹/۳/۱ با اخذ درجه سرلشکری به سمت فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و ضمن حفظ سمت به دستور فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) فرماندهی پدافند هوایی قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) را تا سال ۸۴ نیز به عهده داشت. در تاریخ ۸۴/۶/۲۰ برای فرصت دادن و ایجاد انگیزه به کارکنان جوان درخواست استعفا کرد که مورد قبول فرماندهی معظم کل قوا (مدظلهالعالی) قرار گرفت و از آن زمان تا تاریخ ۹۴/۱۱/۱۰ که مرحوم شد همانند یک سرباز جان فدا، ولایی و ایثارگر به عنوان مشاور فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) در امور ارتش، صادقانه و مخلصانه خدمت کرد.
در طول خدمت، در کلیه مسئولیتهایی که بر عهده داشت با سعه صدر و بیش از توان خود و با دلسوزی وظایف محوله را به نحو مطلوب در راستای اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایتفقیه به انجام رساند و ارتباط قوی با سلسله مراتب خود، سازمانها، ارگانها و نهادها داشت و به حفظ بیتالمال و رعایت شئونات اخلاقی و نظامی خیلی حساس بود و فردی ولایت مدار و وفادار به نظام و فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) بوده است.
در جوانی فردی مذهبی و با فعالان جمعیتی که در آن زمان برای مقابله با ترویج بهائیت مبارزه میکردند آشنا شد و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای فعال و از مبلغین این جمعیت بوده است. ساواک فعالیتهای وی علیه این فرقه را به ضد اطلاعات اعلام و ایشان را تحت مراقبت و کنترل قرار میدهد.
در سال ۱۳۴۳ طی گزارشی به ضد اطلاعات ارتش اعلام میکند جزوهای تحت عنوان «جهان در انتظار کیست؟» در رابطه با چگونگی ظهور امام زمان (عج) تهیه کرده و قصد دارد تعداد زیادی از آن را چاپ و بین کارکنان ارتش توزیع کند که سازمان ضداطلاعات ارتش ضمن مخالفت با توزیع آن در بین کارکنان نظامی پاسخ داده انتشار هرگونه کتاب و جزوه غیرمرتبط با ارتش از اختیارات شورای عالی فرهنگی است و به نوعی با خواسته وی مخالفت کرده است.
در سال ۱۳۴۷ مصادف با ولادت حضرت علی (ع) به دعوت جمعی از روحانیون شهر زنجان در مراسم جشنی که به این مناسبت در مسجد سیدزنجان برگزار شده بود، در حضور جمعی از فرماندهان نظامی، مسئولین اداری و طبقات مختلف مردم و رئیس ساواک شهر زنجان به ایراد سخنرانی علیه بهائیت و توصیف شخصیت حضرت علی (ع) و چگونگی انتظار در ظهور حضرت مهدی (عج) میپردازد که مراتب از طریق ساواک به ضد اطلاعات منعکس و از آن طریق احضار و مورد بازخواست و بازجویی قرار میگیرد.
محمد سلیمی در بازجویی خود عنوان میکند: «از سال ۱۳۳۹ عملاً با مشاهده فعالیتهای تبلیغاتی فرقه ضاله بهائیت به خصوص داخل مجموعه ارتش توسط چند نفر از افسران بهایی که با لباس نظامی درصدد اغفال افکار جوانان بودند تصمیم به مبارزه منفی گرفته و به عنوان یک فرد مسلمان وظیفه خود دانسته که در راستای جلوگیری از گسترش فعالیتهای این فرقه اقدام نماید. از این رو وارد انجمن مذهبی شده و به عنوان مبلغ این جمعیت برای سخنرانی به اکثر شهرها سفر کرده است.»
بازجوی وی عنوان نموده فعالیت شما قانونی نیست، محمد سلیمی در جواب اظهار داشته، چطور فعالیت چند نفر از افسران با لباس نظامی به نفع بهائیت قانونی است، ولی سخنرانی من درباره حضرت، ولی عصر (عج) و چگونگی ظهورش غیرقانونی؛ و در ادامه اظهار کرده است در جلساتی که با حضور بهائیان و مسلمانان در شُرف بهایی شدن تشکیل میشود همواره شرکت کرده و تاکنون توانسته با تبلیغات خود بیش از ۳۰۰ نفر بهاییزاده را مسلمان و جلوی پیوستن قریب به ۲۰۰۰ نفر اعم از نظامی و غیرنظامی متزلزل را به فرقه بهائیت بگیرد.
در تاریخ ۵۱/۷/۲۶ به اتفاق ۳۰ نفر از همفکرانش برای برهم زدن محفل سخنرانی بهاییها در تهران تجمع و وارد جلسه آنها شده و اقدام به پخش اعلامیه علیه بهائیت کرد که توسط کلانتری دستگیر و به ضداطلاعات تحویل داده شد و مجدد مورد بازجویی و بازخواست قرار گرفت. در تاریخ ۵۷/۱۰/۳۰ ضد اطلاعات وی را فردی مذهبی و غیراعتماد و طرفدار امام خمینی (ره) معرفی کرده است.
افسران، درجهداران و کارمندان مذهبی ارتش در رژیم شاه، نقش بسیار مؤثر و بیبدیلی را در پیروزی انقلاب مبارزه با طاغوت و روشنگری و سازماندهی کارکنان و ارتباط آنها با روحانیت داشتند و در به ثمر رسیدن انقلاب به خصوص در همراهی ارتش با انقلاب خیلی مؤثر و مهم بود.
یکی از افسرانی که بسیار نقش سازنده و موثری داشت، امیر سرلشکر محمد سلیمی است. وی در زمان پیروزی انقلاب با درجه سرهنگ دومی، در مرکز آموزشی مخابرات ارتش و با توجه به سابقه مذهبی و مطالعاتی که در امور مذهبی در قرآن و نهج البلاغه داشت در ارتباط با سازماندهی بچههای مؤمن و انقلابی و همچنین روشنگری جنایات رژیم پهلوی نقش مؤثر و مفیدی را در قبل از انقلاب در سالهای ۵۷ ایفا کرد.
به محض پیروزی انقلاب اسلامی، سلیمی به اتفاق جمعی از همفکرانش نظیر سرهنگ فروزان (رئیس ستاد اروند در دفاع مقدس)، سرهنگ محمد رحیمی (جانشین وزیر دفاع سالهای ۶۳-۶۰)، در ستاد ارتش کمیته مرکزی انقلاب اسلامی ارتش را بنا نهادند. این کمیته که سلیمی از ارکان اصلی آن بود در نگهداری، سازماندهی و بقای ارتش نقش ارزندهای داشت. کمیتههایی که در لشکرها، تیپها، یگانهای مستقل ارتش در شهرستانها ایجاد شده بود با این کمیته مرکزی ارتباط وهماهنگی داشتند. این کمیتهها برای حفظ پادگانها، مراکز، تاسیسات حساس و حیاتی کشور از غارت اسلحه و مهمات، حفظ بیتالمال، حفظ انقلاب و سازماندهی امور انقلاب تشکیل شدند.
حضور و نقش امیر سلیمی در این جمع به لحاظ تسلط به امور مذهبی به خصوص قرآن و نهجالبلاغه و زبان فصیحی که داشت درجذب پرسنل یگانهای خارج از مرکز و برقراری ارتباط با سایر مسئولان و مقامات انقلاب اسلامی خیلی مؤثر بود. صداقت، صراحت گفتار و عدم پافشاری روی اشتباه از خصوصیات بارز امیر سلیمی بود. در یک کلام امیر سلیمی یکی از آگاهترین افسران ارتش بلکه از آگاهترین نیروهای نظامی کشور به مسائل اسلامی و مذهبی بود تا جائیکه به ایشان لقب «شیخ محمد» داده بودند.
در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی دفتری جهت سازمان دادن و شناسایی کارکنان برای تصدی مسئولیتهای مهم فرماندهی یگانهای ارتش به همت امیر سلیمی تشکیل شد. به مرور زمان دفتر به نام کمیته نظامی حضرت امام (ره) نام گرفت. زمانی که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نماینده امام راحل (ره) در شورای انقلاب و ارتش بودند، امیر سلیمی به عنوان رئیس دفتر ایشان انجام وظیفه میکردند.
در آن دوران ارتش تحت فشار بود و شعار انحلال ارتش، ارتش بیطبقه و توحیدی از طرف منافقین، چریکهای فدایی خلق و تودهایها در بین مردم القاء میشد. هدف آنها تضعیف و در نهایت انحلال ستون اصلی و امنیتی انقلاب و کشور بود. امیر سلیمی و سایر همفکران، خدمت امام (ره) رفتند و ضمن تشریح اوضاع و شرایط پیشنهاد دادند یک روزی به عنوان روز ارتش معین شود که ارتشیان با همه ساز و برگ و تجهیزات نظامی در خیابانها رژه بروند که مورد موافقت امام راحل (ره) قرار گرفت و روز ۲۹ فروردین به عنوان روز ارتش تعیین شد.
زمانی که جنگ شروع شد مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و امیر سلیمی برای بازدید به جبههها میرفتند و از نزدیک اوضاع جبههها را بررسی و دستورات و هماهنگیهای لازم را صادر میکردند. در همان ایام بود که امیر سلیمی در سازماندهی جنگهای نامنظم شهید چمران شرکت میکرد به عنوان رئیس ستاد جنگهای نامنظم منصوب شد. با حضور امیر سلیمی در این ستاد سازماندهی وجذب افسران درستاد جنگهای نامنظم قوت گرفت و مؤثر بود. مقام معظم رهبری و امیر سلیمی نقش مهم و ارزندهای در آزادسازی سوسنگرد داشتند.
امیر سرلشکر سلیمی فرماندهی بود که تمام توانش را برای بهبود وضع و اعتلای قدرت رزمی ارتش گذاشت و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد. ایشان به ارزیابی و کارآیی کارکنان بسیار اهمیت میداد وهمیشه به فرماندهان زیرمجموعه در مورد بازرسی سفارش و تاکید ویژه داشت.
در زمانی که ایشان فرمانده ارتش بود دو اتفاق بزرگ در کشورهای اطراف ایران افتاد، یکی حمله آمریکا به افغانستان و دیگری حمله آمریکا به عراق بود. طبیعتاً برای ارتش جمهوری اسلامی ایران حضور آمریکا در غرب و شرق ایران تهدیدی محسوب میشد و ایشان در آن زمان با دغدغه و احساس مسئولیت کار میکردند و تلاش داشتند با فرماندهی، مدیریت ودرایت خودشان، ارتش را در برابر تهدیدهای احتمالی کاملا آماده و عملیاتی نگه دارند. ایده و طرح نبرد ناهمتراز و چابکسازی نیروهای مسلح از سوی ایشان مطرح و اولین رزمایش عملیات ناهمتراز در دوران فرماندهی ایشان برگزار شد.
ایشان از معدود فرماندهانی بود که از نزدیک و در صحنه عملیات و رزمایش شرکت میکرد. زمانی دستور داد زیردریایی نیروی دریایی ارتش به تنگه هرمز برود و خودش سوار هلیکوپتر روی ناو خارک پیاده شد. از آنجا امیر سلیمی با سن بالا (حدود ۶۷ سال) رفت درون «جمینی» و وارد زیردریایی و داخل تنگه هرمز شد تا از نزدیک شاهد پرتاب اژدر و اصابت آن به هدف باشد. امیر سلیمی برای اینکه بداند زیردریایی قابلیت پرتاب اژدر دارد و در دریا توان دارد، خودش شخصاً در محل حضور پیدا میکرد. ایشان همیشه میگفت: آمریکا هرچه میخواهد باشد، هر کسی میخواهد باشد، هر توانی میخواهد داشته باشد... شما به وظایف خودتان عمل کنید. شما خودتان را قوی کنید.»
اگر بخواهیم بگوییم مشخصات ایشان در مورد فرماندهی ارتش چه بود، جدیت، استحکام و وقار، متانت و قدرت و اقتداری بود که به عنوان فرمانده ارتش در تمام زمینهها چه در مقابل زیردستان چه در مقابل ردههای هم تراز چه در ردههای ستادهای بالاتر نشان میداد. در سال ۱۳۶۰ وزارت دفاع با مشکلات خیلی عظیمی مواجه شده بود. بود. یکی پشتیبانی جنگ از لحاظ تجهیزات ویکی هم درگیریهایی که ایران با آمریکا و فرانسه و... بر سر معاملاتی که به خاطر جریان انقلاب به هم خورده بود در مجامع حقوق بینالمللی.
امیر سلیمی در شرایط سخت که استکبار جهانی کشور ما را تحریم اقتصادی و نظامی کرده بود وزیر دفاع شد. موفقیتهای عملیاتهای سال ۶۰ -۶۲ مرهون مدیریت، تدبیر و بالابردن تولید کارخانجات دفاعی و تامین تجهیزات نظامی یگانهای نیروهای مسلح در سرتاسر جبهههای دفاع مقدس بود. کلیه دعاوی اتباع آمریکا که بر علیه ایران مطرح شده بود حدود ۱۳۵۰ فقره محکوم و رد شد و آمریکاییها از این بابت موفق به اخذ دیناری از ایران نشدند و از کل خواستههای شرکتهای آمریکایی که حدود سه میلیارد دلار میشد، فقط ۱۵۰ میلیون دلار آن را با تأیید وزرات دفاع توانستند ثابت کنند و بقیه آن رد شد.
حدود ۵۵۰ قطعه و تجهیزات عمده هواپیماهای ۷۴۷ و مقادیر زیادی وسایل و تجهیزات مخابراتی حساس با ارزش بیش از مبلغ صدها میلیون دلاربا دفاع مؤثر معاونت حقوقی وزرات دفاع در مقابل تمامی شرکتهای آمریکایی که بر علیه ایران مطرح کرده بودند دریافت شد. از ۱۰۰ قرارداد انگلیسی، ۴۶ فقره حل و فصل و در نتیجه ناو خارک به ایران واگذار شد که اگر ایران دیر اقدام میکرد قرار بود این ناو را به عنوان بدهی ایران به کشورهندوستان تحویل دهند.
در دوران مسئولیتهایش چه زمانی که در کمیته نظامی بود و چه زمانی که در وزارت دفاع حضور داشت، کارهای اساسی و خوبی از قبیل بنیانگذاری روز ارتش، حمایتها از پادگانها و تشکیل سپاه پاسداران و عقیدتی سیاسی ارتش و دفاع حقوقی از منافع ایران در مجامع بینالمللی انجام گرفت.
یک جملهای امیر سلیمی داشت این بود که: «ما کاری کنیم که در قبرمون بتوانیم پاسخگو باشیم یعنی فکر کنیم چند لحظه دیگر مردیم و ما را بگذارند در قبر باید جواب بدهیم». این نشان از آن اعتقادات دینی و مذهبی بود که این مرد بزرگ و کهنه سربازمیهن عزیرمان جمهوری اسلامی ایران داشت.
گزارش از محمد رضازاده
انتهای پیام/ 361