به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، وقتی صحبت ازیادگاران دفاع مقدس می شود خیلی سخت می شود نوشت و قلم را به رعشه درآورد، انگار زمان برای مدتی می ایستد و زبان قادر به گفتن در مورد این همه صبوری، استقامت و رشادت نیست. فقط باید با این ها زندگی کرد تا بتوان به تمام الطاف روحی و مردانگی آن ها پی برد.
هنوز چیزی از ورودمان به آسایشگاه ثارالله نگذشته بود که خانمی به همراه پسر و دخترش وارد آسایشگاه شدند و به آرامی گفتند میخواهیم از جانبازان دیداری داشته باشیم. در دستانشان گل ، شیرینی و میوه بود. خیلی برایم جالب بود که بدانم چرا در این روز اینجا هستند. به آرامی کنارش قرار گرفتم و پرسیدم چرا آمده اید به دیدار جانبازان . اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت : این ها کارهای بزرگی برای ما انجام داده اند. از جان و مال شان برای راحتی ما گذشته اند دوستشان دارم با تمام وجود دوستشان دارم و بغض امانش رابرید. با عذر خواهی از کنارم رفت احساس خیلی خوبی داشتم از این که چقدر زیبا بود این حس به جانبازان و این اشکها که به آرامی من را نیز آرام کردند .
در همین حال و هوا بودم که چشمم به جوانی افتاد که شیرینی به دست در حال بالا رفتن از پله ها ی آسایشگاه جانبازان بود به سراغش رفتم تا ببینم چه چیزی او را به اینجا کشانده است .
مجتبی رحمانوند دانشجوی ایلامی سال سوم رشته مهندسی برق از دانشگاه خواجه نصیر تهران در گفتگوی خود با خبرگزاری دفاع مقدس تاکید داشت: وقتی انسان می بیند که آنها با همان انرژی و روحیه ای که در سالهای جنگ داشتند امروزه هم همان روحیه را حفظ کرده اند، واقعا تعجب می کند و یاد می گیرد که مانند انها باشد.
رحمانوند از علاقه اش به جانبازان گفت: غیرتشان که باعث شد از جانشان بگذرند را ستایش می کنم، الان افرادی هستند که حتی حاضر نیستند از شکمشان بگذرند چه برسد به جانشان! این عزیزان با شرایط سخت از همه چیزشان گذشتند و انسان دوست دارد که با آنها آشنا شود و از وجودشان بهره ببرد
دانشجوی ایلامی در پایان صحبت های خود افزود: اگر خودم را جای این ها قرار دهم حتی فکر کردن به این موضوع مرا در شرایط سختی قرار می دهد. چه برسد به اینکه خود را با این بزرگواران مقایسه کنم شاید به خاطر همین است که ارادت خاصی به جانبازان دارم.