به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حاج اسماعیل معروفی از جانبازان و یادگاران دوران دفاع مقدس و فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) و هکار لشکر حضرت رسول (ص) به همرزمان شهیدش پیوست. بسیاری او را با خندههای همیشگی و سر به زیریاش در امامزاده علی اکبر (ع) چیذر میشناسند. کسی که دوستانش لقب «شهید زنده» به او داده بودند با فرماندهان و شهدای بزرگی جون محمد ابراهیم همت، کاظم رستگار، احمد ساربان نژاد، مرتضی زارع، حسن بهمنی، بهمن نجفی و دیگر فرماندهان علمدار لشکرهای تهرانی همنشین بود.
او در عملیاتهای والفجر مقدماتی و در کنار شهید مرتضی زارع به عنوان فرماندهی گردان حضرت قاسم (ع) حضور داشت. شهید مرتضی زارع در عملیات والفجر ۲ به شهادت رسید و خادمی گردان به او سپرده شد.
سردار اسماعیل معروفی در تیر ماه ۶۵ در عملیات کربلای یک در حالی که فرمانده گردان عمار از لشکر حضرت رسول (ص) را بر عهده داشت، با اصابت ترکش به سر و گردن، به درجه جانبازی نائل آمد. دوستانش هنگام مجروحیت گمان بردند که او شهید شده است، ولی او زنده ماند تا حجتی از حجج خدا بر روی زمین باشد. او به مدت سه سال قطع نخاع بود و از سال ۶۵ تکلمش را از دست داده است. پس از سه سال با عنایت خداوند و حضرت سیدالشهدا (ع) شفا یافت.
جعفر طهماسبی از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا در پی شهادت سردار معروفی نوشت: اسماعیل یکی از قهرمانان روزهای مردانگی ملت بود که از همرزمان شهیدش جدا افتاد، اما بالاخره در سالگرد حماسه خیبر به جمع شهیدان خیبر پیوست.
اسماعیل با سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان سر و سری داشت و همواره یار و همراه او بود. با حاج احمد در جبهههای غرب بود و با او بود که وارد جنگ در جنوب شد و تا احمد بود اسماعیل در کنار او بود. وقتی تیپ سیدالشهدا علیه السلام تاسیس شد و شهید حاج علی موحد دانش به عنوان فرمانده تیپ معرفی گردید، افرادی مثل شهید کاظم رستگار، احمد غلامی، سلمان طرقی، احمد ساربان نژاد، بهمن نجفی، حسن بهمنی، مرتضی زارع و... شالکله اولیه فرماندهان این تیپ را تشکیل دادند و اسماعیل هم در زمره علمداران این یگان بود.
اسماعیل معروفی، دلاوری و شجاعتش را در عملیات خیبر به رخ کشید. گردان حضرت قاسم (ع) اولین گردان تیپ بود که با دشمن درگیر شد و اسماعیل به همراه شهید حمزه دولابی میدان نبرد را اداره میکرد. گردان اسماعیل چندین بار بازسازی شد و دوباره به مصاف دشمن رفت. آنقدر فشار دشمن سنگین بود که حتی فرماندهان به جهت جو روانی حاکم بر صحنه نبرد برای تجدید روحیه به عقب میرفتند و مجددا به جزیره برمیگشتند.
شاید به جرات به توان گفت در طول ۲۵ روز درگیری نفس گیر تیپ سیدالشهدا (ع) در جزیره مجنون، اسماعیل جزء معدود فرماندهانی بود که عقب نرفت. اگر گردانش هم به عقب برای بازسازی رفته بود او در خط به یاری سایر فرماندهان میشتافت.
روزهای سرنوشت ساز عملیات خیبر چهره اسماعیل دیدنی بود. کسی که قریب ۲۰ روز نفس گیر را پشت سرگذاشته و پرپر شدن گلهایش را به آتش دشمن دیده و بعضا پیکرهای مطهرشان را به دوش کشیده و به پشت جبهه منتقل میکرد. با صلابت مثل کوه ایستاده بود. لباس غرق خون و سر و روی خاک آلوده و محاسن بلند و اضافه کنید جذبه مثال زدنیش جلب توجه میکرد.
بعد از عملیات خیبر پشتوانهای بود برای کاظم رستگار و تا او بالای سر تیپ سیدالشهدا (ع) بود تنهایش نگذاشت و بعد از شهادت شهید رستگار از تیپ سیدالشهدا (ع) به کمک فرماندهان لشگر حضرت رسول (ص) رفت.
تا اینکه در تیرماه ۶۵ و در عملیات کربلای یک در حالیکه فرماندهی گردان عمار از لشکر حضرت رسول (ص) را به عهده داشت و این گردان را برای حمله به دشمن بعثی هدایت میکرد از ناحیه سر و گردن مورد هدف قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
این دلاور مدتها در کما به سر برد؛ خیلی از دوستانش گمان کردند اسماعیل به شهادت رسیده تا اینکه سیدالشهدا (ع) گوشه چشمی نشان داد و اسماعیل از جا بلند شد و همه خوشحال شدند، اما اسماعیل به جهت شدت صدمات وارده به ناحیه گردن و سر سالها قدرت تکلم نداشت.
این یادگار شهدا تا روزی که سر پا بود پای کار شهدا بود و فرمانده حماسه ساز جبهه زمین گیر بستر شد تا اینکه شهدا در روز پنجم اسفند ۱۴۰۰ او را به حضور طلبیدند و روح معراجی اش از کالبد تن بیرون رفت و داغی دیگر بر دل همسنگرانش گذاشت.
انتهای پیام/ ۱۴۱