در فرهنگسرای رسانه برگزار شد؛

مدح خاتم‌الانبیاء (ص) در شب شعر «رسول صبح»

شاعران کشور نظیر قاسم صرافان، علی‌محمد مؤدب، محمدمهدی عبدالهی، سیده فاطمه موسوی در شب شعر «رسول صبح» اشعاری را تقدیم ساحت ختمی مرتبت کردند.
کد خبر: ۵۰۹۲۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۲ - 01March 2022

مدح خاتم‌الانبیاء (ص) در شب شعر «رسول صبح»به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، شب شعر «رسول صبح» به دبیری سیده فاطمه موسوی در شب عید مبعث در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.

در این مراسم شاعران نام‌آشنای کشور نظیر قاسم صرافان، علی محمد مؤدب، محمدمهدی عبدالهی، سیده فاطمه موسوی، فاطمه طارمی و سیده فرشته حسینی حضور داشتند.

سیده فاطمه موسوی به عنوان دبیر شب شعر «رسول صبح» در این جلسه شعرخوانی کرد. او قبل از این شعرخوانی در سخنانی کوتاه بیان داشت: مبعث پیامبر گرامی اسلام یقیناً نقطه عطفی نه فقط در محدوده شبه جزیره عربستان و سرزمین‌های مسلمانان است بلکه نقطه عطفی در تاریخ بشریت محسوب می‌شود که خط سیر و کمال و تعالی انسان را روشن کرده است.

اگر متناظر با عید مبعث بخواهیم عید دیگری را برای شیعیان متصور شویم قطعاً عیدالله الاکبر، عید غدیر است که این‌ها دو عید بزرگ برای تاریخ بشریت به‌ویژه اسلام محسوب می‌شوند. به فرموده امام راحل عظیم الشان، مبعث تنها طلیعه تشعشع اسلام نبود بلکه سرآغاز تبلور شخصیت والا و نورانی رسول الله (ص) بود، شخصیتی که درصدد تثبیت وحدت و وحدانیت بود و توحید رکن مشترک همه ادیان الهی و کامل‌کننده همه ادیان الهی‌ست و رسول الله مبعوث شدند تا اخلاق را کامل کنند و به کمال برسانند و بالاترین پیام بعثت نبی مکرم اسلام، کامل کردن اخلاق است.

وی اضافه کرد: ان شاءالله این چراغی که در عید سعید مبعث روشن شد، به لطف و مدد رسول الله ادامه‌دار باشد و بتوانیم محافل زیادی را برای حضرات معصومین برگزار کنیم و شاعران بزرگوار در مدح و منقبت رسول الله و حضرات معصومین قلم بزنند و ادای دین کنند و ان شاءالله این قدم‌ها مقبول نگاه لطف حضرات معصومین واقع شود. ممنون از همه بزرگوارانی که در جلسه نورانی امشب زینت بخش محفل بودند. او سپس غزلی را تقدیم به رسول الله کرد:

وزیده عطر غلیظی شبانه بین اتاق
روایح عربی می‌دمند در اوراق

دلم خوش است به سُکری که بردن نامش
مرا کشانده به ساحات کشف ماه و محاق

به غیر حیدر کرّار، او ندارد مثل
به غیر فاطمه اصلاً ندارد او مصداق

نبیّنَا العربیِّ الّذی بهِ فُتِنَتْ
مَعاشِرُ الْعلماءِ و اَعْیُنِ العُشّاق

اگر به حدّ جمال است او تماماً حُسن
اگر به خُلق که اوج مکارم الأخلاق

فدای زلف پریشان کودک چوپان
به یک کرشمه‌ی او جنّ و انس شد مشتاق

به اعتبار حضورش، تعیّن دنیا
بعینه، یک گل سرخ است در کف عشّاق

حسینی: تو تنها خاتمی هستی که از روز ازل بودی

سیده فرشته حسینی در بخش دیگری از این جلسه شعرخوانی کرد.

تویی آن سروری که بر جهان پیغمبری کردی
تویی پیغمبری که بر جهانی سروری کردی

تو تنها خاتمی هستی که از روز ازل بودی
و بر پیغمبران قبل خود پیغمبری کردی

میان کهکشان‌ها ذره‌ها حیران و سرگردان
اراده کردی و آن ذره‌ها را مشتری کردی

به لطف خال هندویت گرفته طبع هندی‌گو
تو صائب را و بیدل را مثل در شاعری کردی

تویی معنای وحی و حجت و اعجاز تا آنجا
که جبرائیل و میکائیل را پامنبری کردی

تمام شیعیان مدیون حج آخرت هستند
همانجا که زلال برکه‌ها را حیدری کردی

چه دری قیمتی همچون سرودن از کمالاتت
گدا را آبرو دادی، رعیت پروری کردی

عبدالهی: «پیغمبرانه» در دل صحرا قدم گذاشت

محمدمهدی عبدالهی شاعر و پژوهشگر شعر آئینی دیگر شاعری بود که در این جلسه شعرخوانی کرد. او سروده‌ای نبوی در مدح حضرت محمد مصطفی خواند.

می‌بارد از بهشت دگرگون بهار‌ها
‎بر دامن تمامی دل بی قرار‌ها

‎می‌بارد آنکه بارش رحمت به دست اوست
‎در خشک سال عاطفه، چون چشمه‌سار‌ها

‎ «پیغمبرانه» در دل صحرا قدم گذاشت
‎رونق گرفت با نفسش کوهسار‌ها

‎آمد خلیل بت شکن از خیمه‌گاه صبح
‎تا بشکند غرور یمین و یسار‌ها

‎آتش به جان چین و سمرقند تا گذاشت
‎کسری شکست آینه در گیر و دار‌ها

‎ظلمت شکست و تشنه‌ی نوری شگرف شد
‎لبخند صبح قسمت لیل و نهار‌ها

‎نوری دمید و هاله‌ی غم اعتکاف کرد
‎در قبله گاه باور چشم انتظار‌ها

نور «محمّد» است که اعجاز می‌کند
در خلوت تمامی شب زنده‌دار‌ها

طارمی: معراج به معراج بخوانم غزلت را

فاطمه طارمی دیگر بانوی شاعره بود که در این جلسه به ساحت مقدس حضرت رسول اکرم با این غزل عرض ادب کرد:

خوب است که در مصر شدی یوسف جان‌ها
در وصف گل روی تو مستند گمان‌ها

عمری که برای تو مقدر شده انگار
از زخم نشان دارد و از درد نشان‌ها

بر شانه تو درد جهان است، جهان‌ها
تلخ است به کام تو همه زخم زبان‌ها

زان دم که درخشید؛ علی؛ در افق تو
با گردش چشم تو بچرخند زمان‌ها

تکرار؛ علی؛ هستی و تکرار حسینی
تکرار تو شیرینی جان‌ها و دهان‌ها.

چون دامن دریا که شده خانه هر رود.
چون نبض که دائم بزند در ضربان‌ها

معراج به معراج بخوانم غزلت را
تا شهد کلامت بدود در شریان‌ها…

مؤدب: غار حرا پناه نگاه غریب توست

علی محمد مؤدب شاعر نام‌آشنا و مدیرعامل انتشارات شهرستان ادب دیگر مهمان این جلسه بود که شعرخوانی کرد.

از شب ستاره‌های فراوان نصیب توست
خورشید‌ها بهانه چشم نجیب توست

از شب تو رازدار سلام و سکوت و اشک
شب آسمان پر زدن دل‌فریب توست

شب صفحه‌ای ز برکت قرآن چشم تو
بیمار لحظه لحظه امن‌یجیب توست

شب، کوه نور ملتهب از گریه‌های تو
غار حرا پناه نگاه غریب توست‌ای مبعث تو مژده معراج خاکیان
دل پر امید خاطره‌های عجیب توست

دنیا پر از امید به معراج خیره است
گندم، امیدوار تو و عطر سیب توست

تا جان ما به نور تبرک کنی مگر
مشتاق ذکر و زمزمه یا حبیب توست

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها