«علیاکبر عرفانی» مدیر مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان خراسان رضوی در گفتوگو باخبرنگار دفاعپرس در مشهد در خصوص نحوه اسارتش توسط ارتش رژیم بعث عراق اظهار داشت: داستان اسارتم به سال ۱۳۶۷ برمیگردد که در آن ایام در واحد مهندسی جهاد سازندگی در جبههها حضور داشتم. یکی از ابتکاراتی که از ابتدای جنگ تحمیلی همواره توسط جهاد دنبال میشد و مبدع آنهم شهید دکتر مصطفی چمران بود؛ انداختن آب به زیر پای دشمن بود که این نوع از جنگ؛ جنگ آب در برابر یک لشکر محسوب میشد. تخصص من هم در آن زمان در این حوزه بود. در یکی از شبهایی که من برای سرکشی به قسمت خود رفته بودم تا میزان قدرت موتورهایی که آب را سمت دشمن روانه میکرد را بررسی کنم؛ در کمین نیروهای بعثی گرفتار شدم و به اسارت آنها درآمدم که بعدازآن به اردوگاه شهر الرمادیه عراق منتقل شدم. ابتدا در کمپ ۱۳ حضور داشتم و بعد از یک سال به کمپ ۱۷ در شهر تکریت منتقل شدم.
وی در ادامه با اشاره به این نکته که برای اسیر هر یک روز از اسارت شاید روزها به طول بینجامد، یادآور شد: بعثیها در همه امکانات ازجمله آب، غذا، پوشاک، محل اسکان، هواخوری و درمان اسرا را با محدودیت مواجه میکردند؛ که هریک از این موضوعات برای خودش فصلی جداگانه است، اما جان کلام اینکه هر فعلوانفعالاتی که مبتنی بر مسئله فرهنگی بود، چه مذهبی و چه ملی، بعثیها با آن مقابله میکردند از ممنوعیت در برگزاری نماز جماعت و مناسکی مثل محرم و صفر تا بزرگداشت مناسبتهایی نظیر ۲۲ بهمن و ۱۲ فروردین و حتی عید نوروز! چراکه برگزاری چنین عیدی باعث شادابی اسرا میشد و آنها با خوشحالی اسرا مخالف بودند لذا برای این مراسم هم سعی میکردند محدودیت ایجاد کنند.
مدیر مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان خراسان رضوی با اشاره به اینکه ضریب حساسیت ارتش بعث عراق به نوروز کمتر از سایر مناسبتهای مذهبی و مهم بود، گفت: برخی از فرماندهان اردوگاه از عراقیهای کُردی بودند که به برگزاری عید نوروز اعتقاد داشتند و از طرف دیگر، آن روحیه دینی و ملیگرایی که از مراسمی مثل عاشورا و ۲۲ بهمن تبلور مییافت از این عید حادث نمیشد.
تهیه شیرینی به سبک اسارت
وی در ادامه صحبتهای خود با اشاره به اینکه سال ۱۳۶۸؛ اولین سالی بود که جنگ تحمیلی تمامشده بود و هم اولین نوروزی بود که من در اسارت عراقیها بودم؛ یادآور شد: باوجود محدودیتهای سراسری اما اسرای کمپ ۱۳ الرمادیه تصمیم گرفتند برای بهتر برگزار شدن عید نوروز شیرینی تهیه کنند. در این زمینه اسرایی که تخصصی داشتند دست به ابتکارات جالبی زدند. در بین وعدههای غذایی اسرا نانهای عراقی به نام ««سُمون» وجود داشت که شبیه به نانهای ساندویچی بود. این نانها بر اساس مقدار پولی که به اسرا میدادند تهیه میشد که هرکس یک یا ۲ عدد نانی که خریده بود را به کسی که کار بلد بود میداد، با این اقدام اسرا، نزدیک به ۷۰۰ یا ۸۰۰ قرص نان جمع شد.
عرفانی گفت: بعد از جمعآوری نانها، هر یک عدد نان به هفت تا هشت قسمت تقسیم میشد و نانهای قطعهقطعه شده را به آشپزخانه میبردند و در داخل دیگ آب و شکری که از قبل درست کرده بودند میریختند و آنها را حرارت میدادند. محصول چنین فرآیندی شیرینی نوروزی دوران اسارت میشد!
وی بیان داشت: مدل دیگر طبخ شیرینی در اردوگاه ۱۳ به این شکل بود که وقتی صبحها برای صبحانه نانی را تحویل میدادند به اسرا سپرده بودیم که روی نان را مصرف کنند و خمیر آن را تحویل دهند. بعد از اینکه این خمیرها جمع میشد افرادی که در زمینه شیرینیپزی تخصص داشتند در فرآیندی بهوسیله آب شکر خمیرهای جمع شده را به حلوا تبدیل میکردند.
دیدوبازدیدهای نوروزی
مدیر مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان خراسان رضوی گفت: یکی از برنامههایی که اسرا در دوران اسارت داشتند دیدوبازدیدهای نوروزی از خانههای یکدیگر بود! برای اینکه منظورم از خانه را برای شما بهصورت واضح بیان کنم مثالی میزنم؛ شما مکانی مثل یک حسینیه بزرگ را در نظر بگیرد که در این حسینیه بهاندازه صدها نفر کنار هم سجاده نماز پهن باشد. یک چنین فضایی در داخل آسایشگاه اردوگاههای ارتش بعثی حاکم بود بهطوریکه هر یک از این سجادهها خانه و محل خواب و استراحت اسرا محسوب میشد. در این عید دیدنیها مثلاً به سراغ ده تا ردیف سجاده یا فرش آنطرفتر از خودمان میرفتیم و میپرسیدیم: مهمانی نمیخواهی؟! او هم استقبال میکرد و بهوسیله آب و شکر و همچنین شیرینی و حلوایی که از قبل تهیه شده و در اختیارش گذاشته بودند از میهمانان نوروزی پذیرایی میکرد و باز همان روز یا شب فرد میزبان به همین شکل بازدید پس میداد!
وی درباره عیدی دادن اسرا به یکدیگر نیز گفت: در آنجا پول دادن مرسوم نبود و معمولاً اگر فردی نقاشی خوبی داشت یا طرحی کشیده بود و یا اگر کتاب دعایی داشت آن را به یکی از اسرا هدیه میداد. این سنت عیدی دادن در اسارت بود.
تعیین زمان تحویل سال
این آزاده دوران دفاع مقدس در خصوص چگونگی اطلاع یافتن از زمان تحویل سال ۱۳۶۸ یادآور شد: در اردوگاه ۱۳ الرمادیه بعد از گذشت شش ماه برای اسرا ساعت آوردند اما آن را هم در آسایشگاه نصب نکردند بلکه در راهرو جایی را برای آن تعبیه کردند. آنهم وقتیکه میخواستیم زمان دقیق کارها را بدانیم از پشت پنجره باید با یک مشقت میدیدیم. ما در اردوگاه حتی از داشتن رسانهای مثل رادیو نیز محروم بودیم لذا نمیدانستیم لحظه تحویل سال در ایران دقیقاً چه زمانی است؟ بنابراین طی محاسباتی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که هرسال زمان تحویل سال نو بین هفت تا هشت ساعت اختلافزمانی وجود دارد بر این اساس ساعتی را برای لحظه تحویل سال در نظر گرفتیم و به سایر اسرا هم اعلام کردیم تا آن زمان محاسبهشده را معیار بدانند نه عقبتر از آن و نه جلوتر از آن تا اختلافی بین اسرا دراینباره به وجود نیاید.
وی خاطرنشان کرد: بر این اساس مقرر شد اگر آزادگان خواستند مراسم ذکر یا دیدهبوسی به خاطر تحویل سال نو داشته باشند آن مراسم در آن بازه زمانی تعیینشده باشد. در اردوگاه ۱۳ من ارشد اردوگاه بودم و به همین دلیل هماهنگی در این زمینه بین آسایشگاهها و ارشدها راحتتر شکل گرفت.
سفره هفتسین
عرفانی همچنین درباره تدارک سفره هفتسین در ایام اسارت گفت: در اردوگاههای ارتش بعث عراق هفتسینهایی که در ایران وجود دارد و چیدنش مرسوم است در آنجا اصلاً در دسترس نبود به همین دلیل هفتسین اسارت عبارت بود از ابزارهایی که در اطرافمان است مثل سیمخاردار، سُمون یا نان عراقی، سطل، سنگ، سرنیزه، سیم یا کابل که ابزار شکنجه اسرا بود و سرباز که دائم بالای سر اسرا بود و فقط نامش بر روی کاغذ نوشته و در سفره هفتسین گذاشته میشد. بهعبارتدیگر این موارد مذکور جزو ابزار و لوازم زندگی اسرا محسوب میشد.
وی بابیان اینکه پادگان الرمادیه بسیار بزرگ بود و اردوگاههای زیادی داشت، افزود: این پادگان طوری به سه قسمت یا قاطع تقسیمشده بود که اسرای هر قسمت صدای یکدیگر را میشنیدند اما همدیگر را نمیتوانستند ببینند. برای نوروز سال ۱۳۶۸ درخواست کردیم که اسرای هر سه قاطع به مناسبت نوروز با یکدیگر دیدار داشته باشند که خوشبختانه با این درخواست هم در آن ایام موافقت شد که اتفاق خوبی بود. در آن روز نزدیک به سه هزار ایرانی در یکجا باهم ملاقات داشتند! یادم میآید که در آن روزها برخی اسرا همرزمان خود را دیدند و جمعی دیگر دوستان و حتی بستگانشان را در آنجا ملاقات کردند و از حال هم باخبر شدند. مدت این اتفاق بیشتر از چهار ساعت نبود اما قدری دلتنگیهای دوری از خانواده اسرا را جبران کرد.
انتهای پیام/