یادداشت/

الگوهای فرزندآوری در جوامع سنتی و مدرن

لازم است قبل از انجام هرکاری به ویژه ازدواج و بچه دار شدن علت آن را از خود سوال کرد: عباراتی، چون من دلم بچه میخواد و... دلیل خوبی برای اینکار نیست، ما با تولد فرزند یک نظام فکری منحصر به فرد و متفاوت به این دنیا اضافه خواهیم کرد.
کد خبر: ۵۱۲۴۵۸
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۵:۲۷ - 18March 2022

الگوهای فرزندآوری در جوامع سنتی و مدرنگروه اجتماعی دفاع‌پرس، ستوانیکم حسن محمدی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی؛ با صنعتی شدن جوامع که روز به روز در حال افزایش است تغیرات زیادی در نقش های بانوان در جامعه به وجود آمده و آن ها را از نظر مالی مستقل ساخته که به درست یا غلط توان تصمیم گیری در خصوص موقعیت های مختلفی از زندگی خود را دارند و دیگر همانند گذشته نیست، که یک مرد تحت عنوان پدر، همسر و یا برادر می بایست تامین کننده و حمایتگر زن به لحاظ مالی و تصمیم گیرنده نهایی در خصوص مسائل مهمی چون ازدواج باشد.

هرچند شاید برخی از قبول و پذیرش این واقعیت خودداری کنند، اما الگوی ارتباطی که بین اعضای خانواده و پدر و مادر به وجود آمده و نتیجه بالاتر رفتن سطح سواد، حضور والدین در محیط های اجتماعی متفاوت و از همه مهمتر عبرت گرفتن از سرخوردگی که خودشان از ارتباط با والدین داشته و از بیان مشکلات خود با آن ها هراس داشتند بوده و موجب شده صمیمیت بیشتری بین اعضای خانواده وجود داشته باشد(موضوع افراط و تفریط در همه موضوعات و مسائل اجتماعی وجود دارد که ما به دلیل عدم ارتباط با موضوع مورد بحث قصد ورود به آن را نداریم).

ازدواج با عقد قراردادی به ثبت رسیده و زوج از نظر شرعی و قانونی به عنوان همسر زندگی خود را ادامه می دهند، به دلیل این قراردادی که بین زوج ثبت شده، این مسئله شباهت زیادی به یک معامله یا تجارت دارد، چرا که در هر دو قرارداد سرمایه گذاری صورت می گیرد، اما با یک تفاوت عمده، ما در تجارت در عوض سرمایه ای که هزینه می کنیم کالایی را خریداری و به فروش می رسانیم، ولی در قبال سرمایه ای که در امر ازدواج صرف کرده که با توجه به وضعیت اقتصادی و مسائل دیگر در حال حاضر بسیار هم قابل توجه است، تنها یک نظام فکری بدست می آوریم و در صورتی که در انتخاب خود اشتباه کرده باشیم عمری را به بطالت سپری کرده و برعکس تجارت کالا که در صورت ورشکستگی امکان سرپا شدن وجود دارد، دیگر فرصت چندانی برای جبران نخواهیم داشت.

با تمام موضوعاتی که در بخش اول و در ادامه به آن اشاره شد، می توان به تغییرات نقش هر دو زوج که با تولد فرزند به عنوان پدر و مادر شناخته می شوند اشاره کرد، مادری که تنها مشغول رسیدگی به امورات خانه و فرزندان بوده و در کار کشاورزی و دامداری به خانواده کمک می کرد، پدری که از صدا زدن نام همسر خود در جمع بزرگان خودداری می کرد و اگر نگویم هیچ سهمی می توانیم بگویم سهم بسیار کمی در شب بیداری های مادر و نگهداری نوزاد خود داشت، اکنون این زوج اغلب در یک واحد آپارتمانی با همسایگانی که نسبت فامیلی با آن ها ندارند در حال زندگی هستند.

مادر با حفظ نقش های سنتی، نقش هایی ناشی از شاغل شدن و سهیم بودن در تامین هزینه های زندگی را به مسئولیت های خود اضافه کرده و با توجه به اینکه زوج ها چون گذشته حمایت خانواده را برای نگهداری از فرزندان ندارند، نقش پدر هم در خصوص نگهداری فرزندان دچار تغییرات زیادی شده است.

با افزایش علم و آگاهی که تا حدود زیادی مشکلات فرزند دار شدن را حل کرده، تقریبا اکثر زوج ها پس از گذشت مدتی از ازدواج صاحب فرزند می شوند و همچنین با توجه به اینکه مواردی چون تحت نظر بودن هر دو زوج پیش از بارداری، انجام تست های و آزمایشات متعدد، اعم از غربالگری، تعیین جنسیت و غیره، ایجاب می کند که مدام به پزشک مراجعه کرده و تحت نظر قرار داشته باشند، اختلاف گسترده ای در بحث فرزند آوری بین جوامع سنتی و مدرن دیده می شود.

علاوه بر متحمل شده هزینه هایی که زوج برای این آزمایشات و داروهای که در صورت نیاز توسط پزشک تجویز می شود، زمان قابل توجهی می بایست به این امور اختصاص داده شودو زوج رفت و آمدهای زیادی را برای طی این مراحل خواهند داشت.

حضور پدر در جوامع سنتی که در هیچیک از این مراحل ورود نمی کرد و مادر هم بدون انجام این طیف از معاینات و مراجعه به پزشک بعد از سپری شدن دوران بارداری صاحب فرزند می شدند و جنسیت، قد، وزن، و ... را به تقدیر و خواست خداوند واگذار می کردند دیگر قابل قبول نیست، هرچند هیچ علم و قدرتی توان ایستادگی در برابر مقدراتی که خداوند برای ما تعیین کرده را نخواهد داشت، اما سپردن ناآگاهانه همه چیز به خواست خداوند در صورتی که می توان از وقوع بسیاری از مشکلات جلوگیری کرده همانند جهالتی است که کافران به وجود خدا دارند.

در اکثر کتاب هایی که در خصوص کودک و رشد او به تحریر در آمده است، مراحل رشدی کودک را به 3 مرحله پیش، حین و بعد از تولد تقسیم کرده اند، که در تمامی آن ها به دور بودن مادر از هرگونه استرس و اضطرابی به شدت مورد تاکید است، در صورتی که مادر دچار این قبیل مشکلات شود، مستقیما بر روی فرزند تاثیر گذاشته و می تواند موجب بروز اختلالاتی در روند رشدی او شود.

چه کسی قادر است بیشترین تاثیر را درحراست از مادر در راستای جلوگیری از ابتلا و یا افزایش مشکلات برای مادر را داشته باشد؟ شاید در نگاه اول جواب این سوال پدر یا مادر او باشند، اما علیرغم تمام دلسوزی و علاقه ای که آن ها به فرزند خود دارند، زن با تمام وجود به دنبال حمایت و حضور تکیه گاهی است که انتخاب کرده و نیاز دارد که همسر خود به عنوان بهترین همراه در این مراحل کنار او باشد، در عین حال در صورت انتخاب نادرست این عامل حمایتی می تواند به عنوان استرس زاترین و اضطراب آورترین محرک برای زن عمل کرده و تاثیرات منفی زیادی را ایجاد کند.

در جامعه امروزی خانواده نهایتا بعد از گذشت مدتی از تولد فرزند به زندگی خود مشغول شده و قطعا زنی که به تازگی مادر شده به تنهایی توان رسیدگی به امور فرزند خود را نخواهد داشت، در این مرحله هم، همسر او می تواند در دسترس ترین و بهترین کمک حال او باشد که البته نه به عنوان یک لطف، به عنوان یک وظیفه ذاتی که به ویژه در جوامع امروزی از پدر خانواده انتظار می رود.

اینکه همانند گذشته پدر با شب بیداری های فرزند غریبه باشد دیگر قابل قبول نبوده و نمی توان از مردی که با این مسائل در تعامل نبوده را به عنوان همسری قابل اتکا یاد کرد، تولد فرزند بک اتفاق بسیار خوشحال کننده و لذت بخش است و هرکسی آرزوی این اتفاق مهم را دارد، اما پدر در کجای این اتفاق شیرین قرار دارد؟ تنها سهم او لذت بردن از لبخند کودک و حس خوبی که از بوئیدن او به انسان منتقل می شود، می باشد؟

می دانیم که عادات نقش زیادی در زندگی ما دارند و برابر نتایج بدست آمده در خصوص تحقیقاتی که در رابطه با عادات انجام شده، یک از دلایل مهم شکل گیری عادات این است که مغز انسان سعی دارد تا حد زیادی در سوخت سازی که برای انجام اعمال و رفتار ما مصرف می کند صرفه جویی کند، به طوری که وقتی در یک موقعیت جدید که به آن آشنایی و عادت نداریم قرار می گیریم، امواج مغزی در حالت حداکثری فعالیت خود قرار دارند و این به دلیل تلاشی است که برای شناخت آن انجام داده و با آزمون و خطایی همراه است، اما بلافاصله پس از رسیدن به شناخت لازم آن را به یک عادت تبدیل کرده و دیگر انرژی زیادی صرف انجام آن نمی کند.

باید توجه داشت پدر و مادر شدن برای انسان ها یک عادت نیست، فرزند موجودی است با ویژگی های منحصر به فرد و خاص، که هر لحظه آن با لحظه قبل و بعدش متفاوت است، هر یک از زوج ها برای رسیدگی به امور فرزند خود انرژی زیادی را صرف می کند و برای اینکه بتواند مایحتاج فرزند را برطرف کند یا به زبان عامیانه صدای گریه او را قطع کند، فعالیت گسترده ای را در مغز خود برای سر و کله زدن با کودک تجربه می کند، به همین دلیل است که پس از مدتی والدین نای صحبت کردن نداشته و در حالی که مشغول خواباندن فرزند بودند خودشان به خواب رفته ولی کودک سرحال و مشغول فعالیت است.

باید در نظر داشت که با توجه به دامنه گسترده ای از اطلاعات که در اختیار مردم و به ویژه کاربران فضای مجازی قرار گرفته و فرزندان هم از این قاعده مستثنی نیستند، خانواده ها باید آمادگی بالایی را برای پاسخگویی به سوالات و تقاضاهای مختلف فرزندان داشته و با مسائل روز آشنایی داشته باشند. ارائه پاسخ مطلوب به در خواست ها و نیازهای فرزندان نیازمند هماهنگی هرچه بیشتر والدین با یکدیگر بوده که در صورت نیاز مراجعه به یک روانشناس یا مشاور متخصص در این حوزه می تواند تا حدود زیادی به آن ها کمک کند.

حتما در طول زندگی یا در برنامه های تلویزیونی با والدینی برخورد داشته اید که برای تحت تاثیر قرار دادن فرزند خود برای انجام کار دلخواه یا عدم انجام کاری که مورد پسندشان نیست، از عبارت "شیرم را حلالت نمی کنم" استفاده می کنند، مانند گزارشگر خوب و عزیز مسابقات کشتی آقای هادی عامل، که بارها خطاب به قهرمان کشورمان بیان داشته نان پدر و شیر مادر حلالت دلاور، نکته این مسئله کجاست؟

آیا فرزند تقاضایی برای دنیا آمدنش به ما ارسال کرده است؟ ما برحسب علم و آگاهی خودمان فردی را به دنیا آورده ایم که هیچ نقشی در جنسیت، قومیت، نژاد، محل زندگی، طبقه اجتماعی و ... خود نداشته، ما برحسب انتخاب خود پدر و مادر شده ایم و این انتخاب با وظایف و مسئولیت های همراه است که ما آن ها را قبول کرده ایم، وظایف پدر و مادر کاملا اکتسابی بوده اما وظایف فرزند انتسابی بوده و بدون انتخاب خود به او محول شده است.

تامین هزینه های زندگی، تحصیل، ازدواج و... جز وظایف ذاتی پدر و مادر در قبال فرزند بوده که خودشان انتخاب کرده اند و اینکه به دلایل مختلف که ناشی از نارضایتی ما می باشد، با این الفاظ آن ها را تحت تاثیر قرار دهیم چندان مناسب نیست، حتی اگر آن ها کاری را انجام دهند که باب میل ما نباشد.

واقعیت این است که فرزندان ما دقیقا آن چیزی خواهند شد که ما هستیم، نه آن چیزی که انتظار داریم، والدین باید در زمان مناسب برای آن ها وقت گذاشته و در روند رشدی آن ها حضور فعال داشته باشند تا در سنین بعدی به دلیل رفتارهایی که خوشایند ما نیست از اصطلاحاتی چون شیرم را حلالت نمی کنم استفاده نکنند.

کلام آخر

باید پیش از ازدواج به وظایف، مسئولیت ها و تعهداتی که مرتبط با ازدواج است فکر کرد، باید پیش از پدر و مادر شدن به وظایف والدین نسبت به فرزند و مسئولیت های طاقت فرسای آن فکر کرد و برای هر مرحله از آن آماده شد.

بهتر است قبل از انجام هرکاری به ویژه ازدواج و بچه دار شدن علت آن را از خود سوال کرد، عباراتی چون، من دلم بچه میخواد، دلیل خوبی برای اینکار نیست، ما با تولد فرزند تنها یک فرد را به دنیا نخواهیم آورد، بلکه یک نظام فکری منحصر به فرد و متفاوت به این دنیا اضافه خواهیم کرد.

انتهای پیام/ 241

نظر شما
پربیننده ها