به مناسبت سالگرد شهادت صیاد دل‌ها منتشر شد؛

شهید «صیاد شیرازی»، فرماندهی ماندگار برای تمام ادوار

امروز بیست و سومین سالگرد شهادت شهید صیاد شیرازی است و به همین مناسبت سازمان حفظ آثار و نشر ارز‌های دفاع مقدس آجا گزارشی از زندگی این شهید والامقام منتشر کرد.
کد خبر: ۵۱۵۳۸۰
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۱ - 10April 2022

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، فرمانده ماندگار برای تمام ادواربه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ بیست و سومین سالروز شهادت امیر سپهبد «علی صیاد شیرازی» است. امیری که مطالعه شرح رشادت‌ها و ویژگی‌هایش می‌تواند مصداق بارز یک «فرمانده الگو» برای نظامیان و یک «انسان سخت‌کوش و متعهد» برای سایر هم‌وطنان‌مان باشد. در این مطلب سعی برآن است تا در سه بخش به مرور زندگی و قسمت کوچکی از رشادت‌های این فرمانده ماندگار ارتش اشاره شود.

از تولد تا پیروزی انقلاب

نامش علی بود و در چهارم خرداد ۱۳۲۳ در روستای کبود گنبد شهرستان «درگز» از دیار خراسان متولد شد. به گفته خودش اجداد وی از عشیره‌ای به نام اخت افشار و از عشایر ترک‌زبان فارس بودند که از اصطهبانات و نیریز در فارس تا سیرجان و جیرفت در کرمان گسترش یافته‌اند.

پدربزرگش صیادخان همراه فرزندان، مال و احشامش ده‌ها سال پیش به سوی خراسان و شهرستان مشهد به راه افتادند و به شهرستان درگز کوچ کردند.

پدرش «زیاد» کوچک‌ترین فرزند خانواده بود که آن موقع ۱۲ سال داشت. «زیاد» که به او زیادخان هم می‌گفتند، در ابتدا به استخدام ژاندارمری درآمده و به سمت ریاست پاسگاه منطقه مرزی درگز منصوب می‌شود، ولی پس از مدتی استعفا داده و به کار کشاورزی مشغول می‌شود. پس از ازدواج و در سن ۳۴ سالگی مجدد وارد ارتش شده و بدلیل خط خوش و پختگی که داشت، در کارگزینی لشگر گرگان مشغول شد.

کودکی و نوجوانی شهید صیاد شیرازی به دلیل شغل پدرش در شهر‌های مختلفی چون شاهرود، آمل، گنبد کاووس و گرگان گذشت. در گرگان به دبستان «منوچهری» رفت و دوره متوسطه را تا سال سوم در دبیرستان‌های «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهر‌های شاهرود و گرگان طی کرد.

در خرداد سال ۱۳۴۲ از دبیرستان «امیرکبیر» تهران در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت و یک سال بعد در آزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم نظامی پرداخت. حین تحصیل در دانشگاه افسری همواره از نظر نظم و ترتیب و سخت‌کوشی مورد توجه فرماندهان و دوستان خود بود.

دوره تکاوری را با رتبه اول و دوره پرش با چتر را با کسب رتبه دوم طی کرد و جهت طی دوره مقدماتی رسته توپخانه عازم اصفهان شد. پس از طی دوره با کسب رتبه نخست در سال ۱۳۴۷ جهت ادامه خدمت به لشکر تبریز اعزام شد. انضباط بالا، تعهد به خدمت و تبحری که در رزم سرنیزه داشت موجب شهرت و عزت او در لشکر شد تا آنجا که سرلشکر یوسفی فرمانده وقت لشکر در مورد ایشان اظهار داشت: «من در ناصیه این جوان آنقدر لیاقت می‌بینم که اگر از شر حاسدان در امان باشد، روزی فرمانده نیروی زمینی می‌شود.»

سال ۱۳۵۰ نیروی زمینی برای اعتلای زبان انگلیسی افسران خود دوره‌هایی را در تهران برگزار می‌کرد که حضور در آن مستلزم قبولی در آزمون مقدماتی بود. شهید صیاد به عنوان یکی از پذیرفته‌شدگان جهت طی دوره شش ماهه به تهران اعزام شد و در نهایت بازهم با کسب رتبه نخست فارغ‌التحصیل شد. همین امر موجب شد تا به عنوان یکی از نفرات مورد نظر جهت اعزام به یک دوره تربیت متخصص در ایالات متحده کاندید شود.

سال ۱۳۵۱ برای دوره تخصصی هواسنجی بالستیک در مدرسه «توپخانه» ایالت اُکلاهما که با حضور افسران آمریکایی و ۱۴ کشور دیگر تشکیل شده بود؛ به آمریکا اعزام شد. حین گذراندن دوره با انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در آمریکا آشنا شد و از هر فرصتی برای تبلیغ دین مبین اسلام بهره جست. سرانجام پس از حدود چهار ماه با معدل ۹۴ و کسب رتبه اول از میان دانشجویان ۱۵ کشور به وطن بازگشت.

حدود دو ماه بعد از بازگشت از دوره‌ی آموزشی آمریکا، از سوی فرماندهی وقت نیروی زمینی «ارتشبد اویسی» احضار و مورد تقدیر واقع شد و طی امریه‌ای جهت انتقال دانش به مرکز توپخانه اصفهان اختصاص داده شد. آن موقع هیچ کس حتی در رویا هم تصور نمی‌کرد که این افسر جوان چند سال بعد و با درجه سرگردی در همان دفتر و با سمت فرماندهی نیروی زمینی مشغول به کار شود.

کمتر از یک سال که در اصفهان مشغول خدمت شده بود، یک روز طی نامه‌ای از نیروی زمینی به وی ابلاغ شد که تا ۴۸ ساعت دیگر خود را به سپهبد یوسفی در سنندج معرفی کند. سپهبد یوسفی همان فرمانده لشکر تبریز بود که آینده خوبی را برای آن جوان پیش‌بینی کرده بود. از قرار معلوم تحرکاتی در جبهه‌های غرب صورت گرفته بود و روابط ایران و عراق تیره شده بود؛ لذا تیمسار یوسفی فرمانده قرارگاه تاکتیکی رسیدگی به این امر شده بود.

شهید صیاد به عنوان آجودان عملیاتی تیمسار یوسفی، همیشه با او بود و شب و روز از این نظامی کاردان درس می‌آموخت. او هیچ نمی‌دانست روزی نه چندان دور خودش در همین منطقه قرارگاه تشکیل داده و آموخته‌هایش از این کهنه سرباز، برایش چقدر ارزشمند خواهد بود. ماموریت ۴۰ روز به طول انجامید و علی با کوله‌باری از تجربه به اصفهان بازگشت.

ستوان صیاد شیرازی به عنوان استاد در مرکز آموزش توپخانه اصفهان به تدریس پرداخت و برای اینکه کلاس‌ها دارای بهره‌وری بالایی باشد؛ برای هر درس ساعت‌ها وقت می‌گذاشت. با این همه او در سازمانش به عنوان یک عنصر نه چندان مطلوب مطرح بود. چون به علت روحیه مذهبی که داشت حساسیت ضداطلاعات ارتش را برانگیخته بود و نفراتی را به عنوان مراقب او مامور کرده بودند. تاجایی که اداره دوم طی نامه‌ای به ضداطلاعات مرکز توپخانه اعلام می‌دارد: «سروان علی صیاد شیرازی از پرسنل قشر مذهبی است و از وی مراقبت به‌ عمل آید.»

در همان شرایط در جهت سازماندهی نظامیان انقلابی فعالیت خود را آغاز و با برخی از افراد و روحانیون که با سربازان و افسران انقلابی ارتباط داشتند، تبادل نظر می‌کرد. در حوزه علمیه اصفهان به تعدادی از طلاب زبان انگلیسی یاد می‌داد و با همکاری تعدادی از دوستان نظامی و غیرنظامی‌اش به بررسی و اصلاح ترجمه انگلیسی قرآن که تازه منتشر شده بود؛ می‌پرداخت.

با کمک جمعی از دوستان نظامی به هسته تشکل نیرو‌های انقلابی ارتش پیوست و به همکاری با سروان اقارب‌پرست و سروان کلاهدوز وظیفه تشویق سربازان به تمرد از خدمت و فرار از پادگان را برعهده داشت. جریان انقلاب در ارتش نیز به عنوان بخشی از مردم پیش می‌رفت و شهید صیاد با هوشیاری کامل همه چیز را زیر نظر داشت.

وی بار‌ها در تظاهرات دیده بود که ارتشیان نیز با لباس شخصی در صفوف مردم شرکت دارند و مرگ بر شاه و درود بر خمینی را فریاد می‌زنند. طی مکاتبه‌ای که با یکی از افسران انقلابی بنام سرگرد کتیبه داشت، فعالیت‌های انقلابی‌اش موجب حساسیت بیشتر ضداطلاعات ارتش شد و در نهایت در بهمن ۱۳۵۷ دستگیر و بازداشت شد که وقتی انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسید؛ روی دوش دوستان و درمیان امواج محبت و احساسات انقلابی یاران به دریای خروشان مردم پیوست.

از این لحظه علی صیاد شیرازی با آسایش و راحتی وداع گفت و تا آن صبح زیبای بهاری که با چهره خونین از خاک به افلاک پرکشید؛ هرگز دغدغه حفظ نظامی که با خون شهیدان پا گرفته بود، او را آرام نگذاشت.

دوران دفاع مقدس و فرماندهی نیروی زمینی

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی به عنوان یک فرمانده متدین، جدی، سختکوش، شجاع و با اخلاص و الگویی کم‌نظیر در خدمتگزاری و وفاداری به نظام و عشق به ولایت مطرح بوده و به عنوان یکی از ستون‌های حوزه دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، موجبات وحدت ارتش و سپاه را در دوران دفاع مقدس فراهم آورده و خدمات شایسته‌ای برای ائتلای نظام جمهوری اسلامی ایران ارائه نمودند. در این بخش سعی برآن است تا گوشه‌ای از مجاهدت‌های این فرمانده اخلاص در دوران دفاع مقدس مرور شود.

روز بیست و دوم بهمن و با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، تعدادی از گروهک‌های مخالف امام و مردم، با سوء استفاده از اوضاع نابسامان به غارت پادگان‌ها و اماکن نظامی پداخته و بیت‌المال و تجهیزات ارتش را به یغما می‌بردند. صیاد با درک اوضاع و با توجه به نفوذی که میان نیرو‌های انقلابی داشت، مسئولیت پادگان را خود برعهده گرفت و با دعوت از آیت‌الله خادمی و آیت‌الله طاهری برای صحبت و به آرامش فرا خواندن مردم، موجب شد که مرکز آموزش توپخانه اصفهان و تمامی تجهیزات آن که در نوع خود مجهزترین مرکز آموزش ارتش بود؛ از دست‌برد مصون بماند و با این کار تعهد و اخلاص خود را نسبت به آرمان‌های حضرت امام و انقلاب در حفظ تمامیت پادگان‌های اصفهان آشکار ساخت.

شهید صیاد با تشکیل انجمن اسلامی در پادگان‌های اصفهان و جمع‌آوری افراد انقلابی، وظیفه ارشادی، حفاظتی و نقش کلیدی این نهاد نوپا را درجهت حفظ کارکنان نظامی نشان داد و سپس با کمک جمعی از دوستان جوان انقلابی همچون حاج احمد سالک و سیدیحیی رحیم صفوی، کمیته حفاظت شهری را تشکیل و به سرو سامان دادن امور پرداختند. وقتی سپاه اصفهان تشکیل شد، تمامی امکانات مرکز توپخانه را برای آموزش نیرو‌های انقلابی سپاه بکارگرفت و با همکاری سرهنگ شیرانی، یکی از پادگان‌های نوساز در اصفهان را به تملک سپاه درآورد.

با پیروزی انقلاب، گروهک‌های ضدانقلاب اقدام به ایجاد آشوب در مناطق کردنشین جنوب آذربایجان‌ غربی، کردستان و شمال کرمانشاه کردند. پس از خبر شهادت ۵۲ نفر از پاسداران اصفهان در جاده سردشت به بانه که موجب بروز موجی از خشم و عصبانیت در میان عموم شد؛ شهید صیاد به همراه برادر همرزمش یحیی (رحیم‌) صفوی به غرب اعزام شد.

طی عملیات پاکسازی شیندرا و رهایی نیرو‌های همراه خود از محاصره ضدانقلاب، مورد تحسین شهید چمران واقع شده و به عنوان مشاور ایشان انتخاب شد. پس از ارتقاء به درجه سرگردی بعنوان فرمانده عملیات آزادسازی کردستان از لوث وجود ضدانقلاب تعیین شد که با تهیه طرح‌های عملیاتی بی‌نظیر و تلاش در ساماندهی و هماهنگ کردن رزمندگان لشکر ۲۸ کردستان، تیپ ۵۵ هوابرد، تیپ سه لشکر ۱۶ زرهی، با نیرو‌های سپاه پاسداران، نیرو‌های مردمی و پیشمرگان مسلمان کُرد؛ محاصره پادگان ارتش را شکسته و سنندج آزاد می‌شود. در کمتر از سه ماه شهر‌های دیواندره، مریوان، سقز و بانه آزاد می‌شود که در تمامی این عملیات‌ها بعنوان عامل اصلی هماهنگ کننده رزمندگان ارتش و سپاه و با سمت فرماندهی عملیات پاکسازی اجرای مأموریت می‌کند.

لیاقت‌های وی در کردستان موجب گردید تا با دو درجه تشویقی به درجه سرهنگی نائل آمده و به فرماندهی عملیاتی غرب کشور منصوب گردد. اختلافاتش با بنی‌صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی موجب برکناری وی و خلع دو درجه می‌شود، اما دیری نمی‌پاید که بنی‌صدر سقوط می‌کند و شهید رجایی به ریاست جمهوری منتخب شده و شهید صیاد مجدداً با دو درجه ارتقاء به غرب کشور اعزام می‌شود.

سرهنگ صیاد شیرازی در مدت ۴۴ روز حضورش در منطقه، با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء و در اختیار گرفتن لشگر‌های ۶۴ ارومیه و ۲۸ کردستان و تیپ‌های ۲۳ نیروی ویژه هوابرد و تیپ ۳۰ گرگان، شهر‌های «اشنویه» و «بوکان» را آزاد و امنیت نسبی را در شمال غرب کشور حکم فرما می‌کند. در هفتم مهر ۱۳۶۰ به خاطر رشادت‌ها و لیاقت‌ها، توسط رهبرفقید انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) به فرماندهی نیروی زمینی منصوب می‌شود.

با انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی به عنوان نخستین اقدام فوری، «قرارگاه مشترک ارتش و سپاه» را در اهواز تشکیل داده و بر مبنای تدبیر کلی و طرح ابلاغی مبنی بر اجرای عملیات در خوزستان بررسی‌های مقدماتی را آغاز کرد. در شرایط اول انقلاب و جنگ تحمیلی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اندیشه انقلابی به ترکیب و ترتیب نیرو‌های مسلح ج. ا. ا مزید شده بود به نوعی نیرو‌های مسلح را ازنظر ساختاری، با مشکل و فقدان وحدت فرماندهی و تمرکز تلاش مواجه کرده بود که اقدام هوشمندانه شهید صیاد در تشکیل «قرارگاه مشترک ارتش و سپاه»، موجب بدست آمدن پیروزی‌های فراوانی در جبهه نبرد شد.

شهید صیاد شیرازی در طول دوران فرماندهی نیروی زمینی به طور عملی و به بهترین شکل ممکن نقش فرماندهی ارتش را ایفا نموده و با ایجاد هماهنگی میان سه قوای ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در عملیات‌های طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، مطلع‌الفجر، محرم، والفجر ۱، ۲، ۳، ۴، ۸، ۹، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت کرد و پیروزی‌های بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان آورد که بی‌شک در تاریخ امت اسلامی به عظمت خواهد ماند.

عملیات طریق‌القدس در شامگاه نهم آذر سال ۱۳۶۰ در منطقه عمومی بستان آغاز شد و پس از چهار شبانه‌روز حمله همه‌جانبه زمینی و هوایی، شهر «بستان» و حدود ۶۰۰ کیلومتر از مناطق اشغالی آزاد و ارتباط میان نیرو‌های دشمن در شمال و جنوب قطع شد و رزمندگان اسلام به مرز‌های بین‌المللی در منطقه «شیب» و «هورالعظیم» رسیدند.

پیروزی در عملیات‌های ثامن‌الائمه و طریق‌القدس، که منجر به شکستن حصر «آبادان» و آزادسازی «بستان» و بخش وسیعی از مناطق اشغالی شد، موجب بوجود آمدن انگیزه و روحیه مضاعف در نیرو‌های خودی گشته و تداعی بخش این ذهنیت بود که می‌توان دیگر مناطق اشغالی را هم به خاک وطن بازگردانید.

عملیات فتح المبین بامداد دوم فروردین سال ۱۳۶۱ در جغرافیایی به وسعت دو هزار و ۵۰۰ کیلومتر در جبهه جنوب ایران آغاز شد و چهار مرحله داشت که تا روز دهم فروردین به طول انجامید. آزادسازی دو هزار و ۴۰۰ کیلومتر از خاک اشغال شده ایران، مهم‌ترین دستاور این عملیات بود و نشان داد که جمهوری اسلامی تا بازگرداندن تمام خاک خود از چنگ دشمن بعثی عقب نخواهد نشست. در این عملیات شهر‌های دزفول، شوش، دهلران و اندیمشک از تیررس توپخانه دشمن رها شدند و نیرو‌های ایران به مرز‌های بین‌المللی در منطقه غرب شوش و دزفول رسیدند.

عملیات فتح‌المبین نخستین اخطاری بود که رزمندگان ایران به دیکتاتور بعث دادند و اعلام کردند که شهر‌های تصرف شده تا همیشه در اختیار متجاوزگر نخواهد ماند. پس از این حمله بود که صدام با ازدست دادن سه لشکر خود احساس خطر کرده و برای نخستین‌ بار موانع را در مرزهایش ایجاد کرد تا مانع پیشروی ایرانی‌ها شود. بخش‌هایی از غرب کرخه آزاد، نقاط تسلط دشمن گرفته و عقب رانده شد. اهمیت استراتژیک نبرد فتح‌المبین تبلور خودباوری در توانستن برای انجام عملیاتی گسترده‌تر به منظور آزادسازی خرمشهر بود.

در آن مقطع تاریخی خرمشهر استراتژیک‌ترین نقطه درگیری محسوب می‌شد؛ به گونه‌ای که گروه غالب و مسلط بر آن، برنده جنگ محسوب می‌شد. در چنین شرایطی، عملیات بسیار پر اهمیت بیت‌المقدس، با هدف آزادسازی خرمشهر - که به مسئله حیثیتی تبدیل شده بود- و خارج نمودن شهر‌های اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه دشمن طراحی و اجرا شد.

حرکت به سوی خرمشهر از مناسب‌ترین محور یعنی جاده خرمشهر به اهواز و شرق آن یعنی «رودخانه عرایض» آغاز شد. از سپاه پاسداران «تیپ محمد رسول الله (ص)، تیپ امام حسین (ع)، تیپ نجف اشرف» و از ارتش تیپ یک لشکر ۲۱ حمزه و تیپ سه از لشکر ۷۷ خراسان، با پشتیبانی نیروی هوایی و هوانیروز و پشتیبانی آتش توپخانه حضور داشتند. دهم اردیبهشت مرحله نهایی از دو محور آغاز و در نهایت خرمشهر در ساعات اولیه صبح روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ آزاد شد.

عملیات «رمضان» روز ۲۲ تیر ۱۳۶۱ انجام و سه قرارگاه فجر، فتح و نصر حملات موج‌گونه شبانه‌ای را به سوی بصره انجام دادند، عراق برای اولین بار از دفاع متحرک استفاده کردند که در نهایت پس از تحمل تلفات بسیار، توانست از بزرگترین شکست نظامی بگریزد.

پس از عملیات رمضان، ارتش و سپاه پاسداران در سراسر جبهه‌ها اقدام به تقویت نیرو و تجدید سازماندهی و تجهیز قوا کردند. کمتر از سه ماه بعد در نهم مهر سال ۶۱ عملیات هجومی جدیدی به نام «مسلم بن عقیل (ع)» با فرماندهی فرمانده نیروی زمینی در محور «سومار» آغاز شد. این عملیات یک آفند ضربتی پرتوان بود و دو یگان ضربتی ارتش و سپاه هسته اولیه آن بودند که تصرف ارتفاعات مشرف بر منطقه استراتژیک و رزمی و اخراج کامل دشمن از منطقه سومار حاصل این حمله بود.

پس از «عملیات بدر» و در اوایل سال ۱۳۶۴ با تصویب شورای عالی دفاع، سازمان ارتش و سپاه جدا شد و مقرر شد که هر یک از دو نیرو با اختیار تام، عملیات مستقل انجام دهند. در این مقطع نیز فرمانده نیروی زمینی همراه با حرکت کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمن به عنوان عنصری تعیین‌کننده و رکن اصلی طراحی و اجرای عملیات مطرح بود.

به هر حال شهید صیاد پس از حدود پنج سال انجام وظیفه در مسئولیت خطیر فرماندهی نیروی زمینی، در تیر سال ۱۳۶۵ با پیشنهاد حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای -ریاست جمهوری وقت- و تصویب رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی (ره)، به سمت نمایندگی حضرت امام در شورای عالی دفاع منصوب شد.

رهبری در عملیات مرصاد تا عروج عاشقانه

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی عاشق دلسوخته‌ای بود که در گستره خونین جبهه‌های نبرد از کوه‌های سر به فلک کشیده کردستان تا دشت‌های داغ خوزستان به جهاد و نماز و نیایش می‌پرداخت و در جهاد اکبرش اوج بندگی خویش را به نمایش می‌گذاشت. اگرچه ترسیم ابعاد مردان الهی کاری است بس دشوار، ولی به اندازه‌ی جرعه و قطره‌ای که پویندگان و تشنه‌کامانی را نشان باشد؛ سعی کرده‌ایم گوشه‌ای از مجاهدت این فرمانده ماندگار را در روز‌های پایانی جنگ تا عروج ملکوتی وی بیان نماییم.

در سال‌های پایانی جنگ به دلیل پشتیبانی بی‌حد و حصری که از سوی قدرت‌های جهانی و بسیاری از کشور‌های منطقه و فرامنطقه از نظر مالی و تجهیزاتی از عراق می‌شد، وضعیت به نوعی دگرگون شد و توازن قوا به نفع عراق برگشت؛ لذا ارتش عراق توانست در ماه‌های ابتدایی سال ۱۳۶۷ قدرت تهاجمی خود را علیه نیرو‌های کشورمان بازیابی کند.

دشمن بعثی در طول چهار ماه اول سال ۶۷ حملات بی‌امانی را علیه جبهه‌های خودی انجام داد و به هرحال شرایطی به وجود آمد که جمهوری اسلامی ایران مجبور به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شد. در چنین شرایطی بود که خطوط پدافندی نیرو‌های خودی به دلیل عملیات‌های تهاجمی نیرو‌های دشمن، انسجام و یکپارچگی خود را ازدست داده بود.

درست در این شرایط، منافقین که با ارتش به اصطلاح مقاومت در عراق حضور داشتند و در طول جنگ تحمیلی با کار‌های اطلاعاتی، خرابکاری، ترور و حتی حضور در جبهه‌های نبرد، در کنار دشمن زبون قرار گرفته و به تعبیر شهیدصیاد شیرازی یاوران اردوی خصم گشته بودند؛ پس از چند عملیات ایذایی موفقیت‌آمیز علیه نیرو‌های خودی به این باور رسیده بودند که خواهند توانست با پشتیبانی ارتش رژیم بعث، عملیاتی را جهت براندازی نظام ج. ا. ا انجام دهند؛ لذا با این خیال باطل و با فراخوانی کلیه نیرو‌های خود از سراسر جهان و با موافقت صدام حسین و تنها یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به وسیله ایران در سوم مرداد ۱۳۶۷، عملیاتی را با نام فروغ جاویدان طراحی و اجرا کردند.

از محور مرزی خانقین- خسروی- قصر شیرین- سرپل ذهاب وارد کشور شده و به سمت کِرِند و اسلام‌آباد غرب و کرمانشاه پیشروی کردند؛ و طبق طرح‌های خیالی خود و با طرح شعار واهی امروز مهران - فردا تهران، تصور می‌کردند روز دوم و یا حداکثر روز سوم حمله در تهران و میدان آزادی خواهند بود.

اوج فداکاری، فرماندهی و رشادت صیاد شیرازی به همین زمان و مقابله با عملیات منافقین کوردل بازمی‌گردد. این فرمانده شجاع و باتدبیر پس از حضور در منطقه، به اتفاق همراهان در بیمارستان حضرت‌رسول (ص) کرمانشاه واقع در طاق بستان مستقر شده و پس از هماهنگی‌های اولیه با مسئولین عملیاتی ستادکل، اولین اقدام را جمع‌آوری و در اختیار گرفتن نیروی لازم تشخیص می‌دهد؛ لذا همراه با دستیارانش ابتدا نسبت به تهیه یک دستور جزء به‌ جزء، اقدام می‌کند.

پس از صدور دستور جزءبه‌جزء توسط معاونت عملیات ستاد کل، شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی به‌ عنوان شخصیتی که مورد قبول و اعتماد دو طرف ارتش و سپاه بود و نسبت به فرهنگ سازمانی حاکم بر دو سازمان آشنایی کامل داشت، مأموریت هدایت و هماهنگی بین نیرو‌های مسلح را به عهده می‌گیرد.

شهید صیاد، بهترین راهکار برای انتقال نیرو‌ها به جناحین منطقه از طریق هلی‌برن تشخیص داده و به همین جهت به هوانیروز، ابلاغ می‌کند تا بالگرد‌های شنوک را از فرماندهی پشتیبانی هوانیروز، جهت انتقال نیروها، به پایگاه هوانیروز درکرمانشاه اعزام کنند.

همزمان از پایگاه هوانیروز کرمانشاه بازدید کرده و دو تیم آتش کبرا برای انجام عملیات ضربت پیشبینی و آماده می‌شود. پنجم مرداد ۶۷ را به کابوس منافقین تبدیل می‌شود و شهید صیاد با درایت بی‌مثال خود، از فرصت عبور منافقین از تنگه چهارزبر در دشت حسن‌آباد که تنها مسیر عبور از اسلام آباد غرب و رسیدن به کرمانشاه بود استفاده کرده و شخصا از طریق آسمان و از درون پاسگاه فرماندهی که به ابتکار خود شهید و برای اولین بار به صورت متحرک (از درون یک بالگرد هوانیروز) مدیریت می‌شد؛ عملیات انهدام ستون نظامی منافقین را فرماندهی کرد.

در نهایت طی اقدامات آفندی که توسط نیروی هوایی، هوانیروز و یگان‌های زمینی مشترک ارتش و سپاه پاسداران انجام شد؛ حدود دو هزار نفر از منافقین به هلاکت رسیدند و حدود یک هزار و ۵۰۰ تن مجروح، هزار نفر از منطقه متواری و تعداد ۱۵۰ نفر به اسارت در آمدند. همچنین بیش از ۱۲۰ دستگاه تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۲۴۰ قبضه خمپاره‌انداز ۸۰ و ۶۰ م‌م و ۳۰قبضه توپ ۱۰۶م‌م منهدم شد.

شکست مطلق در عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» برای گروهک تروریستی منافقین پیامد‌های فراوانی داشت و رجوی برای حفظ لشکر شکست‌خورده نفاق مجبور به طراحی‌های مضحکی تحت عنوان «انقلاب ایدئولوژیک» شد تا از رهگذر این تئوری‌تراشی‌ها بتواند به نیرو‌های مضمحل‌شده‌اش روحیه بدهد؛ اما نام صیاد شیرازی و شوشتری به عنوان درهم‌شکننده نقشه شوم منافقین، همیشه برای آنان آزاردهند بود و در طول این سال‌ها منافقین در تدارک به شهادت رساندن عامل شکستشان بودند.

تا آنجا که طی چند سال طراحی و تمرین نقشه ترور، سرانجام، زمان ماموریت کینه‌توزانه منافقین، فرا رسید و یکی از سرسپردگان، در روز ۲۱ فروردین سال ۷۸ مردی را مقابل خانه‌اش ترور کرد که پنج روز قبل از آن از دست فرماندهی کل قوا به درجه سرلشکری مفتخر شده بود و به خانواده‌اش گفته بود: «از جهتی خوشحالم بابت گرفتن این درجه، چون نشان می‌دهد رهبرم از من راضی است.»

فردای دفن پیکر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، وقتی خانواده‌اش به سر مزار رفتند متوجه شدند مقام معظم رهبری حتی از آن‌ها زودتر بر سر مزار آمده و به خانواده شهید می‌فرمایند: «دلم برای صیادم تنگ شده است.»

براساس اسناد موجود طراحی این عملیات تروریستی در پادگان اشرف، مقر اصلی آموزش و اقامت عناصر نفاق در عراق، توسط فردی به نام زهره قائمی، از اعضای شورای رهبری منافقین صورت گرفته است. زهره قائمی در سال ۶۰ به دلیل فعالیت مخفیانه در خانه‌های تیمی منافقین توسط نیرو‌های امنیتی ایران بازداشت شد و پس از گذراندن پنج سال محکومیت در زندان، با ادعای اینکه توبه کرده است، مورد عفو قرار گرفته و آزاد شد که بلافاصله به صورت قاچاق از کشور خارج و به منافقین در عراق پیوسته بود که در نهایت در حمله فرزندان شهدای انتفاضه شعبانیه عراق به پادگان اشرف در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ به هلاکت رسید.

شهید صیاد شیرازی معتقد بود اولین اصل در محور فرماندهی و مدیریت، حُسن خلق و رفتار حَسَنه شخص فرمانده و مدیر است. فرمانده و مدیر باید دارای اخلاقی خوش و رفتاری خوب باشد. در نگاهی اجمالی به شخصیت شهید صیاد شیرازی، مجموعه‌ای کاملاً منسجم از فراهم آمدن خصایل الهی در یک انسان بوضوح نمایان است. او از نظامی بودن، شیعه بودن، ایرانی بودن و بسیجی بودن چیزی کم نداشت. بدون کوچکترین ادعایی برای بودن و بدون حتی اشاره‌ای به افتخارات بی‌مانندش.

در مسئولیت‌هایش به مفاهیم خوش‌خویی، مهربانی، گذشت، مشاوره در تصمیم‌گیری و تلاش در جهت خشنودی و اعتماد به خدا عمل کرد و تربیت قرآنی را در زندگی پیشه خود ساخت. در تمامی تصمیم‌گیری‌های خود آیه شریفه‌ «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» را چراغ راه خویش کرده و از ورود به صحنه‌های خطرناک تصمیم‌گیری درنگ نکرد و شاید اگر روحیه جهادی آن شهید عزیز نبود سرنوشت جنگ به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. گرامی می‌داریم یاد و خاطره تمامی آزادمردان و دلیرانی که برای پایداری و سرافرازی این سرزمین جان خود را در طبق اخلاص نهاده و با خون خویش درخت آزادی و استقلال این مرز و بوم را آبیاری کردند.

گزارش از پژوهشگر دفاع مقدس سرهنگ احسان‌فر

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها