به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کردستان، «عبدالحمید فرقانی» سال ۱۳۱۲ در روستای «قباغلو» از توابع شهرستان «سقز» به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی خود را نزد پدرش «»ملا کریم فرقانی آموخت؛ همچنین در محضر پدرش، صرف و نحو عربی، قرائت قرآن کریم، معارف اسلامی و برخی مباحث فلسفه و فقه و حدیث را فرا گرفت.
«عبدالحمید فرقانی» برای تکمیل تحصیلات خود، مدتی در «بیاره» عراق و «حمامیان» بوکان درس خواند و سرانجام، اجازه افتاء را در مذهب امام شافعی کسب و وزارت فرهنگ سال ۱۳۳۵ گواهینامه مذکور را تأیید کرد.
«ملاعبدالحمید فرقانی» برای آموختن مسائل دینی و درک آثار اسلامی و قرآن کریم، شور و هیجان بسیار داشت. این شور را تا پایان زندگی حفظ کرد، میآموخت تا به دیگران نیز تعلیم دهد، مسجد را بزرگترین سنگر مسلمانان میدانست؛ از این روی در هر مسجدی که نماز جماعت برپا میکرد، کلاس درس نیز دایر میساخت تا نوآموزان را با معارف اسلامی بیشتر آشنا کند.
پس از فوت پدرش، مردم «قباغلو» وی را به امامت جماعت خویش برگزیدند؛ لیکن به سبب مبارزه «ملا عبدالحمید» با رژیم سلطنتی و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، وی مورد بازخواست ساواک قرار گرفت و مالک روستا نیز با او مخالفت کرد؛ بنابراین مجبور به ترک «قباغلو» شد، ششماه همراه خانوادهاش در روستای «کیلهشین» اقامت کرد و پس از آن به روستای «تکلتو» رفت و در آنجا تا سال ۱۳۴۹ به نشر عقاید اسلامی و حل مشکلات شرعی مردم مشغول بود و امامت جمعه و جماعت مردم را برعهده داشت.
پس از آن به شهر «سقز» هجرت کرد و به جمعآوری کمکهای مردم پرداخت تا مسجدی بنا کند، در محله «کریمآباد» سقز با نظارت او مسجدی بنا شد که به مسجد «سلمان فارسی» موسوم گشت. از سال ۱۳۵۰ تا پایان حیات، امامت جماعت این مسجد را برعهده داشت و به نشر آیین و معارف اسلامی پرداخته و مردم را نسبت به مفاسد رژیم شاه آگاه میکرد.
صبر و مقاومت او در برابر ناملایمات مانع از آن شد که نامید شود؛ در زمان طاغوت به سبب مبارزه با رژیم شاه مجبور شد که کوچ کند؛ اما رنج کوچ و هجرت او را از ادامه راه منصرف نساخت؛ بعد از انقلاب نیز افراد گروهکهای ملحد او را آزار و شکنجه کردند؛ اما او صبوری ورزید و از فدا کردن جان خویش نهراسید و در راه اهداف خود جان باخت و عزت ابدی یافت.
پیوستن به مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور
«ملا عبدالحمید» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حفظ و تداوم ارزشهای انقلاب اسلامی کوشید و با پیوستن به مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور، فعالیت خود را گستردهتر ساخت و به رتق و فتق امور مسلمانان پرداخت.
هنگامی که افراد ضدانقلاب برای ایجاد تفرقه و آشوب از سوی بیگانگان در نقاط مختلف کردستان سر برآوردند، وی با سخنرانی و خطابههای خویش، به افشای هویت آنها پرداخت و مردم را از چاه فریبشان برحذر داشت.
وی از تفرقه مذهبی و تعصب پرهیز میکرد و مردم را نیز از آن برحذر میداشت و آنها را به اصل مشترک و بزرگترین ودیعه الهی یعنی قرآن کریم ارجاع میداد.
شهادت
مزدوران ضدانقلاب ۲ بار «ملا عبدالحمید» را دستگیر و شکنجه کردند تا وادارش کنند دست از مبارزه با آنها بردارد؛ اما هر بار او را مقاومتر یافتند و عزم او را در مبارزه استوارتر ساختند؛ از این روی بود که شب هفدهم شهریور سال ۱۳۶۳ به منزلش حمله آوردند و او را به زور بیرون بردند و در خیابان «امام شافعی» سقز با شلیک چند گلوله به شهادت رساندند.
انتهای پیام/