به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، عملیات بیتالمقدس روز دهم اردیبهشت در غرب رودخانه کارون و خرمشهر و با رمز «یا علی بن ابیطالب (ع)» با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز به خرمشهر، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جاده اهواز به آبادان از برد توپخانه دشمن و همچنین تأمین مرز بینالمللی به صورت مشترک توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. طی این عملیات بیش از پنج هزار و ۳۸ کیلومتر از اراضی اشغالی از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز - خرمشهر آزاد شد.
بهرهگیری از انگیزههای ریشهدار دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزی شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران هشت سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است با تکیه بر آثار و اسناد موجود در این مرکز همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان حاضر در عملیات منتشر کند.
روایت سردار محمد کوثری/ برویم به مردم تهران چه بگوییم!
سردار «محمد کوثری» از فرماندهان دوران دفاع مقدس، در تاریخ شفاهی خود که قرار است توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شود، درباره عملیات بیتالمقدس میگوید: دیگر ما که آمدیم برای مرحله سوم عملیات بیتالمقدس، در آنجا محمود شهبازی، معاون تیپ ۲۷، شهید شد و بین مرحله دوم و سوم، حاج احمد (فرمانده تیپ) مجروح شد. طوری شد که با عصا این طرف و آن طرف میرفت.
آنجا یک مراسم گرفت، من یادم نمیرود ما هم نشسته بودیم. آهنگران هم آمد خواند و حالا در همان حین عملیات در شرق جاده اهواز ـ خرمشهر، پروژکتور گذاشتند و بلندگو درست کردند، اما سیزده کیلومتر آنطرفتر در شرق جاده، دیگر بچهها بودند.
مراسم گرفتند و نماز که خواندند شروع به صحبت کردند. حاج احمد با آن روحیه و عصا به دست گفت: من میدانم خستهاید و توی این دو سه هفته، خیلی به شما فشار آمده، قبول دارم، اما برویم به مردم تهران چه بگوییم، بگوییم که رفتیم یکذره بیابان گرفتیم. اصل این است که باید خرمشهر را بگیریم. باید برویم با آب اروند وضو بگیریم و بعد برویم تو مسجد جامع خرمشهر ۲ رکعت نماز بخوانیم و بعد شکرانه خدا را بجا بیاوریم و بعد به تهران برویم، غیر از این هم راهی نیست. حالا آن هم با صلابت و خیلی محکم. بچهها تکبیر گفتند و دیگر خیلی از قضایا اصلاً حل شد.
انتهای پیام/ 118