به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، سوم خرداد و حماسه آزادی خرمشهر قهرمان توسط رزمندگان ایران اسلامی اوج رشادت و شجاعت بود. رزمندگان مازندرانی نیز در این عملیات نقش آفریدند و روایت عاشقانه آن روزها را در دفتر زرین دفاع مقدس به ثبت رساندند. سردار «حمیدرضا رستمیان» از فرماندهان دفاع مقدس به روایت آن روزهای حماسی پرداخت که در ادامه میآید:
تیپ کربلا
سردار حمیدرضا رستمیان گفت: تیپ کربلا با فرماندهی برادر مرتضی قربانی و با ترکیبی از رزمندگان و فرماندهان از استانهای اصفهان، خوزستان، مرکزی، مازندران، گیلان و... در این عملیات نقش آفرید. تیپ کربلا، از محور کارون با عبور از رودخانه کارون به سمت جاده آسفالت اصلی اهواز به خرمشهر (حدفاصل پادگان حمید تا ایستگاه حسینیه) عملیات را در کنار سایر یگانهای ارتش و سپاه آغاز کرد و در دو مرحله به مرزهای بین المللی این منطقه رسید.
وی ادامه داد: این تیپ در مرحله سوم عملیات بیت المقدس، در حاشیه مرز به سمت شلمچه عمل کرد و در محاصره یگانهای دشمن و انهدام و متلاشی کردن آنها نقش اساسی داشته است. قرارگاههای فتح، قدس، نصر، فجر به صورت مشترک با حضور یگانهای ارتش و سپاه از محورهای مختلف وارد عمل شد.
این فرمانده دفاع مقدس بیان داشت: قرارگاههای فوق به قرارگاههای فرعی ١ تا۴ تقسیم شده بودند؛ تیپ کربلا بههمراه تیپهای ۵۵ هوابرد و ٣٧ زرهی شیراز، در قالب قرارگاه فرعی فتح ۴ در تمامی مراحل این عملیات حضور فعال داشتهاند.
تیپ ٣٧نور
وی افزود: فرماندهی تیپ نور با برادر علی هاشمی بود که ترکیب رزمندگان و فرماندهان این یگان از استانهای خوزستان، مازندران، گیلان و... بودند که تحت امر قرارگاه مشترک قدس در محور رودخانه کرخه نور (جاده حمیدیه، سوسنگرد) به سمت شهرهویزه و روستای جفیر، منطقه هورالعظیم، پاسگاههای شهابی، طلاییه قدیم وارد عمل شدند.
این فرمانده دفاع مقدس اظهار داشت: سه گردان پیاده بنامهای نصر، ثارالله، شهید محمدباقر صدر از رزمندگان شمالی (مازندران و گیلان) بودند. شهید حبیب الله افتخاریان (ابوعمار)، جانشین تیپ وشهید کاظمی فرمانده گردان ثارالله، شهید قاسمعلی صادقی فرمانده گردان نصر که از منطقه سه مازندران و گیلان دراین تیپ دارای عناوین فرماندهی بودند.
تیپ بیت المقدس
سردار رستمیان گفت: فرماندهی تیپ با برادر کلاه کج بود و ترکیب رزمندگان و فرماندهان آن از استانهای خوزستان، مازندران و گیلان بودند. این تیپ تحت امر قرارگاه نصر از محور اهواز (منطقه دب حردان) به سمت پادگان حمید وارد عمل شدند. سه گردان پیاده از تیپ فوق شمالی بودند. برادران علی فردوس، احمد کوهستانی، دکتر علی اصغر بیگی و... در این تیپ دارای مسئولیتهای فرماندهی گردان و... بودند.
وی ادامه داد: یگانهایی دیگر همچون تیپ ثارالله با فرماندهی برادر قاسم سلیمانی، لشکر٩٢ زرهی اهواز با فرماندهی سرهنگ نیاکی. تیپ٣٠گرگان، تیپ ۵۵ هوابرد شیراز با فرماندهی سرهنگ عبادت و تعدادی قابل ملاحظه از رزمندگان و فرماندهان شمالی را تحت پوشش و تحت امر داشتند.
آزادسازی هویزه قهرمان
این فرمانده دفاع مقدس به ذکر خاطرهای از این عملیات پرداخت و خاطرنشان کرد: همیشه، تلخی خیانت بنیصدر رئیس جمهور وقت نظام جمهوری اسلامی ایران در مورد کوتاهی در کمک رسانی به دانشجویان پیرو خط امام در نبرد با اشغالگران خاک کشورمان، بویژه هویزه را مرور میکردم. حماسه شهدای قهرمان هویزه و شهادت حسین علم الهدی و همرزمانش، در ذهنم مجسم میشد. تا اینکه توفیق یافتم درعملیات بیت المقدس و در آزاد سازی شهر هویزه حضور و شرکت داشته باشم.
وی ادامه داد: هجده اردیبهشت سال ۶١ بود. گردان پیاده ثارالله که همگی از رزمندگان شمالی (مازندرانی و گیلانی) با فرماندهی شهید کاظمی (از شهدای لاهیجان) و جانشینی گردان برادر فتحعلی رحیمیان جز سازمان رزم تیپ ٣٧نور سپاه پاسداران بودند. ماموریت تصرف و آزادسازی شهر هویزه به این گردان واگذار شد. هویزه شهری با خانههای مختلف و با خیابانها و کوچه پس کوچهها و... در ذهنم نقش بسته بود و همیشه پیش بینی جنگ شهری را داشتم.
سردار رستمیان افزود: ولی روز هجدهم اردیبهشت، در مرحله دوم عملیات بیت المقدس، همه رزمندگان اسلام با تجهیزات و آمادگی کامل برای نبردی سنگین با رعایت اصول قواعد رزم حرکت و ستونکشی به سمت شهر را شروع کردیم و پس از طی حدود ده کیلومتر، و با عبور از میادین مین و سیم خاردارها و خاکریزهای تخلیه شده توسط متجاوزان بعثی به نزدیکی شهر رسیدیم.
این فرمانده دفاع مقدس اضافه کرد: دستور توقف داده شد تا با بررسی بیشتری وارد شهر شویم. در کنار شهر موضع گرفته بودیم، ولی آثاری از ساختمانهای شهر نبود. با خودمان میگفتیم: خدایا، هویزه کجاست؟ چرا راه اینقدر طولانی شده؟ چه مقدار دیگر باید برویم تا به شهر برسیم؟ چگونه میتوانیم شهر را تصرف کنیم؟ و سوالات زیادی که فکر و ذهن مان را مشغول کرده بود.
وی بیان داشت: پس از زمان کوتاهی، نیروهای اطلاعات رزم آمدند و بیشتر توجیه شدیم که این خرابه مقابلتان شهر هویزه است. آخر ساختمان سالمی نداره! هرچه نگاه کردیم فقط یک مقبره و یک ساختمان که معروف به درمانگاه بود را میدیدیم. با رعایت اصول رزمی و دفاعی و... وارد خرابههای شهر شدیم. همه بناهای شهر تخریب شده بود. در داخل خرابهها مینگذاری و تلههای انفجاری ایجاد شده بود. رودخانه کرخه نور هم از کنار شهر تخریب شده میگذشت. از مظلومیت شهدای هویزه و تخریب شهر و آهن آلات درهم پیچیده ساختمانها و... ناراحت و اندوهگین بودیم. اصلا از این شرایط آزادسازی شهر هویزه که کاملا تخریب شده بود خوشحال نبودیم. ولی افتخار این را داشتیم که اولین گردان و نفرات در تصرف و آزادسازی شهر هویزه بودیم. چند روزی را در این منطقه پدافند کردیم و سپس به منطقه هورالعظیم و جفیر به پیشروی ادامه دادیم.
تفحص پیکر هشت شهید در عملیات بیت المقدس
وی با بیان اینکه در ادامه عملیات بیت المقدس و در مرحله دوم بود که گردان ثارالله از تیپ ٣٧نور سپاه که همگی شمالی (مازندران و گیلان) بودیم از شهر تخریب شده هویزه به سمت منطقه جفیر حرکت و ستون کشی کردیم، تصریح کرد: مرحله به مرحله با عقب نشینی یگانهای دشمن، یگانهای خودی، دشمن را برای بیرون راندن از خاک کشورمان تعقیب میکردیم. در منطقه جفیر که یکی از حساسترین جبههها محسوب میشد حدود۴٨ساعت خط پدافندی ایجاد کردیم.
سردار رستمیان بیان داشت: در ٢۴ ساعت اول حضورمان در این منطقه، بهاتفاق شهید سیدعلی اصغرعلوی، برای شناسایی بیشتر منطقه گشت میزدیم که ناگهان چشمان مان به هشت گور خاکی افتاد. تعجب کردیم که در این کویر و صحرای خشک و بدون سکونت، گورها چه معنی میدهند؟ با تهیه بیل و کلنگ و بدون خواندن دعای مخصوص نبش قبر، شروع به کنار زدن خاکها کردیم.
وی افزود: سوالات زیادی در ذهنمان نقش بسته بود: قبرها مال چه کسانی است؟ ایرانی هستند یا عراقی؟ متعلق به چه زمانی هستند؟ پیکرها قابل شناسایی خواهند بود؟ و...
این فرمانده دفاع مقدس عنوان کرد: هرچه خاکها را بیشتر کنار میزدیم، حساسیت کار بالاتر میرفت. به وجود جسد در قبر یقین پیدا کرده بودیم. از طرفی هم احتمال تلههای مواد منفجره وجود داشت؛ لذا با رعایت همه موارد ایمنی خاکها را کنار زدیم. صدای شکستن شیشه به گوشمان رسید. آرام خاکها را با دستهایمان کنار زده و شیشه شکسته را به بالای قبر آوردیم.
وی ادامه داد: در داخل شیشه، یک برگ کاغذ تایب شده به زبان عربی و یک پلاک فلزی قرار داشت. اینجا بود که یقین پیدا کردیم، پیکرهای شهدای ایرانی هستند که در مراحل قبلی عملیات، به اسارت دشمن درآمده و در حین اسارت مظلومانه به شهادت رسیده و در این منطقه دفن شده بودند.
سردار رستمیان افزود: خاکها را بیشتر کنار زدیم نوک بیل به بدن شهید خورد و با کنار رفتن خاکها کفن شهید مشخص شده بود. معمولا از اجساد دفن شده، بوی نامناسبی که قابل تامل نیست خارج میشود. ولی از این پیکر شهید بوی عطر و خوشی به مشام میرسید... و جسم شهید سالم بود.
وی گفت: به اتفاق شهید سید علی اصغر علوی، به مسئولین تعاون (ایثارگران) مراجعه کرده و اطلاع رسانی شد که پیکرها را جمع آوری و به عقبه انتقال دهند. آن روز، پیکر هشت شهید کشف، شناسایی و تفحص شد و توفیقی بود که در حین عملیات بیت المقدس نصیبمان شده بود.
انتهای پیام/